وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

۱۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ پوریا مهدوی مقدم» ثبت شده است

۰۴
مهر
۹۵

دانلود برنامه عزاداری سنتی بوشهری (اندروید)



شامل:

چگونگی عزداری بوشهری

بیوگرافی نوحه‌خوان‌های بوشهر

گالری تصاویر نوحه‌خوان‌های بوشهر

متن نوحه‌های محرم، صفر، رمضان، فاطمیه، امام خمینی، دفاع مقدس


لینک دانلود:

http://s9.picofile.com/file/8268592926/%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B3%D9%86%D8%AA%DB%8C_%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1.apk.html

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
مهر
۹۵

متن نوحه دید لیلا به در خیمه چو نعش علی اکبر

 از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


دید لیلا به در خیمه چو نعش علی اکبر که شده غرق به خون از ستم قوم ستمگر

بگرفتش به بر و لب بنهاد بر لب سردش به فغان گفت که ای تازه جوانم

ز چه این گونه فتادی به برم  تاج سرم  اکبر نیکو سیرم  جان فدای قد و بالای تو ای ثانی حیدر شبیه ختم رسولان نام تو ورد زبانم

همه شب تا به سحر بر سر مهد تو نخفتم و بسی رنج کشیدم به امیدی که به سر حد کمالت برسانم شب دامادیت اندر نظر من بخرامی علی سر وروانم

همه ابنای بنی هاشمی از پیر و جوان شاد شوند در شب دامادیت ای روح روانم

بودم امید که اندر شب دامادی تو وعده بگیرم زنان ماه منظر در شب سور تو مسرور شود  عمه و خواهر پدرت سبط پیمبر

آه و افسوس که شد خاک عزا بر سر لیلا  سرو قد تو فتاده به برم غرقه به خون زلف سمنسای

به روی مادر پیرت بگشا بهر خدا بار دگر دیده ی شهلا  که ز داغ تو به تن نیست دکر تاب و توانم

بی تو ای همسفرم گر بروم سوی وطن من بنشینم  دسته دسته  رفیقان تو اندر وطن هر لحظه ببینم گر بپرسند ز من حال تو ای ماه جبینم چه بگویم و چه سان جای تو را بینم و من زنده بمانم

گویم اکبر به صف کرببلا شاد شده حجله گهش خانه ی گور است و غرقه به خون فرق همایون علی من به فغانم


دانلود با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
مهر
۹۵

متن نوحه بوشهری گفت برخیز ز جا


سینه زنی سنتی جنوبی


گفت برخیز ز جا ای مه رخشنده ی مادر

قد شمشاد علم کن و بکش تیغ دو پیکر

خویشتن زن به صف معرکه چون حیدر صفدر

همچو طومار بپیچان تو ز هم لشکر کافر

همچو بن عم نبی شیر خدا ساقی کوثر

به دو انگشت بیفکن در از قلعه ی خیبر

اذان میدان ز پدر خواست در آن دم علی اکبر

نوگل باغ بتول آن که بود شبه پیمبر

تا شود عازم میدان عدو همچو غضنفر

گیسوان کرد پریشان ز غمش مادر مضطر

گفت: ای تاره جوان سرو روان نوگل لیلا

ترک میدان بنما رحم نما بر دل لیلا

می شود زار و پریشان ز فراقت دل لیلا

حسرت عیش تو در گور برم تا صف محشر

شرمسارم که چرا حجله ی عیش تو نبستم

شب دامادی به پهلوی تو یک دم ننشستم

حال از ظلم و ستم در غم مرگ تو نشستم

سوی میدان می روی یوسف کنعانی مادر

گفت اکبر که: ایا مادر غمدیده ی زارم

دشت پر دشمن و بی کس بود این باب کبارم

خود ده انصاف که این زندگی آید به چه کارم

بایدم ساخت فدا در ره او من سر و پیکر

پسر فاطمه امروز شود کشته در این دشت

من نباشم به یقین از پسر فاطمه بهتر

گر من امروز نکنم جان به فدای شه بی یار

چه بگویم به جواب پدرش در صف محشر

مادرش فاطمه آن روز اگر از تو بپرسد

در جوابش چه بگویی تو ایا غمزده مادر

مادرا منع مکن رفتن من جانب میدان

صبر بنما که دهد اجر تو آن خالق داور

روبرو گشت به کفار چو آن ثانی حیدر

گفت فرزند حسین باشم و نامم علی اکبر

بکنم رزم نمایان بریزم ز شما سر

که شود باز عیان معرکه ی خندق و خیبر

از کمینگاه برون آمده آن منقذ کافر

چه بگویم که ز غم سوخت دل عمه و خواهر

آه و افسوس که افتاده ز زین قد رسایت

جان مادر چه کنم من ننشینم به عزایت

بنگر تا که به تن گشت کفن جای قبایت

ببریده است چه بی رحم سرت را زقفایت

نگذارند سر نعشت من دل خسته بمانم

چه کنم چاره ندارم من سرگشته ی حیران

مانده بی غسل و کفن جسم لطیفت به بیابان

می برندم ز سر کوی تو این فرقه ی عدوان

حال از ظلم و جفای پسر سعد جفا کار

همره قاتلت اکنون به سوی کوفه روانم


دانلود با نوای ملکوتی زنده‌یاد بخشو

  • پوریا مهدوی مقدم
۳۰
شهریور
۹۵

عید غدیرخم مبارک باد




  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
شهریور
۹۵

عید قربان مبارک باد


  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
شهریور
۹۵

متن نوحه باز ماتم عرش اعلی را گرفت

از مصطفی گراشی


حاج مصطفی گراشی


باز ماتم عرش اعلی را گرفت

غصه اقلیم تصلی را گرفت

از فراق بانی قرآن و دین

شعله سرکش صحن دل‌ها را گرفت

چشم‌ها پهنای دریای سرشت

موج‌ها برخواست دریا را گرفت

محنت از قلب زمین آتش فشاند

گردبادآسا ثریا را گرفت

تا ز تن روح رسول‌الله رفت

محشر اندوه دنیا را گرفت

اشک‌ها بی‌کسی زین واقعه

خون‌فشان چشمان زهرا را گرفت

یامحمد لرزه بر عالم فتاد

ناله شد تکثیر و هر جا را گرفت

ظلمت‌آرا می‌شود هجران تو

وین فراقت نور سینا را گرفت

ای محمد سوره‌ی لطف خدا

زین جهان هجر تو معنا را گرفت

چشم زهرا چشمه‌ی خون زین بلا

وین مصیبت صبر مولا را گرفت

سر به دیوار است و چشم مرتضی

گریه‌ی پنهان و پیدا را گرفت

بی قراری در دل دنیا به خود

شیوه‌ی تاراج و یغما را گرفت

گه ز هجران پیمبر گه حسن

شعله‌ی غم دشت و صحرا را گرفت

چون ز داغ زینت دوش نبی

آه و افغان عرش اعلی را گرفت

رو به زینب می‌کند کای خواهرم

جعده از من صبح فردا را گرفت

تشت خواهم تا که ریزم خون دل

سوختم، آتش سراپا را گرفت

زهر کین با خون دل آغشته شد

تا قیامت شهد دنیا را گرفت

قاسم غمدیده‌ی محنت نصیب

با الم دامان بابا را گرفت

بانگ مظلومیت آل نبی

جایگاه طاق مینا را گرفت

بازهم دستان (موجی) زین جهت

با الم کِلک غم‌آرا را گرفت


  • پوریا مهدوی مقدم
۱۶
شهریور
۹۵

متن نوحه نشسته بر سر زانو از

 عباس محمدی باغملایی



نشستــه بـر سـر زانـو دو دستـی بر دعـا دارد     هزاران گـفـتگــو در دامـن شـب بــا خــدا دارد


چـو فـردا سر رسـد بـا شمـردون و لشکـرکفار      چـو شیریـن ماجرایـی مـرد حـق در کربلا دارد


الایــــاایهــــاالسـاقــــی ادرکـــــاسـا ونــاولهـــا      کـه عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکل ها


سحر از پشـت نخلستـان کـوفـه شرمگیـن از خـود     کــه مـیدانـد عـجــب روز شبـی در نـینــوا دارد


نبــود ام الـبـنیـن آگــه کــه فـردا در کنـار شـط         جوانی خوش قدورعنا دو دست از تن جدا دارد


به خون سجاده رنگین کن گرت پیرزمان گوید           کــه مـولا بی خبــر نبـود ز راه رسم منـزل هـا


میـان شعلــۀ آتـش چـو وقت ماندن است یارب         ولـی فرزنـد زهـرا بیـن کـه دستی بر دعــا دارد


میـان خیمـه هــا پــرمحبـت تــا گلـوی عــرش          حسین بر لب چه می گوید که یک دنیا صفا دارد


مرا در منزل جانان چو امن عیش چون مردم           جـرس فریـاد مـی دارد کـه بـر بنـدیـد محمـل ها


گهی بازبینش نجوا کنان رمزی به لب دارد              گـهــی هـم گـفتـگـویـی بـا علــی شیـرخــدا دارد


گهـــی بـر چهـره اصغــر نظـرافکنـد گـه اکبــر            ر قیــه را همـی بـوسـد کــه فـردا مــاجـرا دارد


حضوری گرهمـی خواهی بیا با مادراین وادی         رهــا کـن حــب دنیـــا را زعـد دنیـــا و اهللهـــا


بـه دریـای خروشان بـا دلی سرشار از ایمـان           میان موج  ویرا نـگر سخـن بـــا نـاخــدا دارد


تـلاطـم مـی کشد مـا را بسـوی صخـرۀ ساحـل          حسیــن بـا فخــر دریــاهـا نـگــاهـی آشنـا دارد


شب تاریــک بیـم مـوج و گردابـی چنین حائـل         کجــا دانـنـــد حــال مـــا سبکـبـالان سـاحل هـا


نظــرافـکنــده زینـ ب بر شــه کربـبــلا از غــم           چـو می دانـد کـه فـردا تیـغ تیـزی بـر قفا دارد


نمی دانـم فلـک از گردش خود کـی شود نـادم            کـه بــا ایــن خاندان حـق چنین جورو جفا دارد


من از روز ازل دانستـم ایـن مکرسیـه روزان        


نهان کی ماند این رازی که ازاوسازندمحمل ها


دانلود با صدای مصطفی ساعدی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۶
شهریور
۹۵

متن نوحه بخواب اصغر از عباس محمدی باغملایی



گشودی چشم در چشم من و، رفتی به خواب اصغر


خداحافظ! خداحافظ! بخواب اصغر! بخواب اصغر


بدست خود به قاتل دادمت، هستم خجل اما


ز سوزتشنگی آسودی و از التهاب، اصغر


به شب تا مادرت گیرد ببر قنداقه ی خالی


بگریند اختران شب به لالای رباب، اصغر                  


 کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین                           


خبر کن آنچه بو بردند از آوای غراب اصغر


تو با رنگ پریده غرق خون، دنیا به من تاریک


کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر


برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر


که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب، اصغر


گلوی تشنه ی بشکافته بنمای با زهرا


بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب! اصغر!


الا ای غنچه ی نشکفته پژمرده، بهارت کو


چودر رفتن به تاراج خزان کردی شتاب، اصغر                  


 برو همراه اکبر من هم از دنبال می آیم                             


به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر  


خراب از قتل ما شد خانه ی دین مسلمانان


که بعد از خانه ی دین هم، جهان بادا خراب! اصغر          


     عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت                          


که بی دست ازسر زین شد نگون پادر رکاب اصغر


به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار تست


بلی در شیشه ماند یادگار از گل، گلاب اصغر


الا ای لاله ی خونین! چه داغی آتشین داری


جگرها می کنی تا دامن محشر کباب، اصغر


تو آن ذبح عظیمستی که قرآن را شدی ناطق


الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب، اصغر


خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر


نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب، اصغر                


 زیارت خواهد وفیض شفاعت شهریار از تو                         


  دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر


دانلود با نوای عباس محمدی باغملایی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۱
شهریور
۹۵

کانال رسمی احسان گیوه‌کی



https://telegram.me/ehsan_givehki1395

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۱
شهریور
۹۵

وبلاگ‌نویس برتر استان تجلیل نشد...!!!



   پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:


همه ساله مسابقاتی تحت عنوان مسابقات فرهنگی و هنری در سطح مدارس شهر، استان و کشور برگزار می‌شود.


سال گذشته این وبلاگ موفق به کسب مقام دوم در سطح شهر شد و به مرحله استانی راه پیدا نکرد. از عدم دریافت جایزه از آموزش و پرورش بروجرد و تهیه آن توسط مدرسه سخنی نمی‌گویم.


امسال خوشبختانه همین وبلاگ مقام اول مسابقات وبلاگ‌نویسی را ابتدا در سطح شهر و سپس در سطح استان لرستان کسب کرد.


روز گذشته(8 شهریور) که از سوی آموزش و پرورش جهت دریافت هدایا طی مراسمی که انصافا زحمت زیادی پایش کشیده بودند، دعوت شدم.


در این مراسم، از حدود صد و چند نفر تجلیل به عمل آمد و همه یک به یک برای دریافت هدیه خود از دست مسئولین حاضر در جلسه به بالای صحنه می‌رفتند.


من که با چند تن دیگر از هم مدرسه‌ای ها که مقام‌هایی کسب کرده بودند و همچنین به همراه معاون پرورشی مدرسه، منتظر ماندیم. چهار نفر دیگر از هم‌مدرسه‌ای‌های من جوایزشان را دریافت کردند و من اندر خم یک کوچه بودم.


مراسم تمام شد و هنوز هم خبری از خواندن اسم من نشد...!!!


بله! من و سه نفر دیگر تنها کسانی بودیم که در بین این صد و چند نفر تجلیل نشده و اصلا انگار وجود خارجی نداشته‌ایم!


با مساعدت معاون پرورشی مدرسه و پس از خروج همه‌ی مدعوین از جلسه، هدیه به دستم رسید. اما چگونه؟؟؟!!!


گرفتن هدیه و اینگونه مسائل، هیچ ارزشی ندارد. ارزش یک شخص، به نگه‌داشتن حرمت وی از سوی دیگران مشخص می‌شود. همه‌ی دوستان می‌دانند که کار وبلاگ‌نویسی آن هم در بخش خبری، کاری بسیار سخت و وقت‌گیر است. همانگونه که من جهت احترام به آموزش و پرورش محترم در جلسه‌شان حاضر شدم و وقت خود را گذاشتم، انتظار داشتم نه تنها از من، بلکه از سه نفر دیگری هم که نامی از آنها برده نشد، احترام گذاشته شود و دقت بیشتری به خرج بدهند.


همانگونه که گفتم ارزش مادی آن هدیه در برابر این رفتار و کوتاهی که می‌دانم عمدا نبوده، هیچ است.


این مسئله بماند...


مسئله دیگر آن است که آیا به نظر شما دادن هدیه برای کسب یک مقام در سطح شهر، استان و حتی کشور، کافی است؟؟؟


جالب است بدانید تنها سند من در تایید کسب مقام نخست استان، تنها آن هدیه‌ای است...!!!


متاسفانه در کنار هدیه هیچ لوحی دال بر کسب مقام هر دانش‌آموز قرار نگرفته است. یعنی درحال حاضر هیچیک از دانش‌آموزانی که دیروز در جلسه بودند، در چشم دیگران هیچ سندی ندارند و کسب مقامشان تنها در حد حرف است.


باید بگویم که عزیزان من تنها دور هم جمع‌کردن دانش‌آموزان و دادن هدیه ملاک نیست. در حال حاضر خودم را مثال می‌زنم، چه مدرکی برای تایید حرفم در دست من وجود دارد؟؟؟ هیچ...!!!


بهتر نبود در کنار هدیه یک لوح تقدیر هم بود تا مدرکی برای آینده باشد؟؟؟ بهتر نبود قبل از برنامه‌ریزی و جمع‌کردن ما در این جلسه پربار، به فکر این مسئله می‌بودید؟؟؟


من و همه‌ی وبلاگ‌نویس‌ها و خبرنگاران عزیز به اینگونه رفتارها عادت کرده‌ایم. اما این را برای دانش‌آموزان دیگر می‌گویم تا تشویقی باشد برای تلاش بیشترشان. من که راه خود را ادامه می‌دهم و هیچ نیازی به حمایت مادی ندارم. اما این خاطرات در ذهن خیلی‌ها نقش می‌بندد و در آینده از این رفتارها متاثر خواهیم شد.


برگزاری جلسات و گذراندن وقت ملاک نیست. همه‌ی جوانب را در نظر گرفته و حتی به این مسائل کوچک نیز دقت کنید. شاید برای شما کوچک باشند. اما برای خیلی‌ها توهین و بی‌احترامی قلمداد می‌شود...!!!

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۵
مرداد
۹۵

متن نوحه بار بگشائید از حاج حسین فخری



بار بگشائید، اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست

بر مشام جان رسد بوی بهشت به به از این تربت مینو سرشت

کربلا، ای آفرینش را هدف قبله گاه عاشقان از هر طرف

طورِ عشق است و مطافِ انبیا نور حق اینجاست، ای موسی بیا

جسم را احیا اگر عیسی کند جان و تن را کربلا احیا کند

گر سلامت رفت، از آتش، خلیل نور ثار الله شد او را دلیل

کربلا، قربانگه ذبح عظیم عرش رحمان را صراط مستقیم

گر خدا خواهی، برو این راه را کن زیارت کوی ثار الله را

شد ز عاشورای او یک اربعین قتلگاهش را به چشم دل ببین

ماه، اینجا، واله و سرگشته است و آن شهاب ثاقب از خود رفته است

گرد غم، افشانده بر سر کهکشان اشک خون ریزد هنوز از آسمان

اختران، سوزند چون شمع مزار مرغ شب می‌نالد اینجا زار زار

گاه در صحرا خروش و، گه سکوت خفته در اینجا شهیدی لا یموت

حضرت سجاد بر خاکش نوشت تشنه لب شد کشته، سالار بهشت

اربعین است، اربعین کربلاست هر طرف غوغائی از غمها بپاست

گوئی از آن خیمه های نیمسوز خود صدای العطش آید هنوز

هر کجا نقشی، ز داغ ماتم است هرچه ریزد اشک، در اینجا، کم است

باشد از حسرت در اینجا یادها هان به گوش دل شنو، فریادها

در دل هر ذره، صدها مطلب است ناله ی سجاد و اشک زینب است

باید اینجا داشت گوش معنوی تا مگر این گفتگوها بشنوی:

عمه جان، اینجا حسین از پا فتاد چهره بر این تربت خونین نهاد

عمه جان، این قتلگاه اکبر است جای پای حیدر و پیغمبر است

عمه جان، قاسم، در اینجا شد شهید تیر بر قلب حسین اینجا رسید

عمه جان، عباس اینجا داد دست وز غمش پشت حسین اینجا شکست

اصغر لب تشنه، اینجا، عمه جان شد ز تیر حرمله خونین دهان

از برای غارت یک گوشوار شد در اینجا، کودکی نیلی عذار

تا قیامت، کربلا ماتمسراست حضرت مهدی، حسان! صاحب عزاست 


دانلود با نوای کویتی‌پور

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۵
مرداد
۹۵


متن نوحه شیعیان دیگر هوای نینوا دارد

 حسین از حاج حسین فخری



شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین


از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم

مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین


بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین


رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین


بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب

ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین


سروران پروانگان شمع رخسارش ولی

چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین


سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق

می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین


او وفای عهد را با سر کند سودا ولی

خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین


دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سر کند مشکل دوتا دارد حسین


سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست

هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین


آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین


دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین


ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ا

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین


دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین


شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین


اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»

کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین


دانلود با نوای حاج حسین فخری

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۵
مرداد
۹۵

متن نوحه آسمان غرقه به خون از

 حاج حسین فخری



آسمان غرق به خون از شفق تنگ غروب

 روشنی گشته و خونین شده در چنگ غروب


پرده شهپره مرغان زند اهنگ غروب

 دل سودازدگان هم شده همرنگ غروب


ای دلا هم همه‌ی باد وزان میشنوی

 زجه و ناله اوراق خزان میشنوی


آه سودازده‌ی نایِ شبان میشنوی

 شکوه‌ی بلبل ناکام جوان میشنوی


بازا بازا هر آنچه هستی بازا

 گر گبر و یهود و بت پرستی بازا


این درگه ما درگه نومیدی نیست

 صد بار اگر توبه شکستی بازا


مرغ حق است که از پرده‌ی جان می‌نالد

 این خزان است کز او چرخ و زمان می‌نالد


از خزان گشتن گل دیده‌ی خلقت بگریید

 دایه‌ی غم‌زده‌ی پیر طبیعت بگریید 


دانلود با صدای حاج حسین فخری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۵
مرداد
۹۵

متن نوحه بهر جانبازی شبه پیغمبر

 از حاج مصطفی گراشی



مداح : حاج مصطفی گراشی

شاعر: محمود موجی


بهر جانبازی شبه پیغمبر جانب میدان شد علی اکبر

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران

 

می کند اکبر رزم و پیکاری دشمنان حیران زین فداکاری

 

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران

 

سوی اکبر شد هم سنان و تیر در حصاری از خنجر و شمشیر

یک گُل و گِرْدَش خار و خس بسیار زین جهت زینب گشته دل افکار

 

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران

قامت مولا، زاده زهرا خم شده از این ماتم عظمی

 

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران

 

عرش اعلا شد ناله و زاری قدسیان زین غم در عزاداری

چون فتاده در خاک و خون اکبر عرشیان یکسر می زنند بر سر

 

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران

 

کن قبول از ما این عزاداری بارالها این ناله و زاری

موجی از هجر شبه پیغمبر می زند زین غم بر سینه و بر سر

 

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران


دانلود فایل صوتی با نوای حاج مصطفی گراشی

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۲
مرداد
۹۵


متن نوحه سبوی عشق

 از ایمان میرشکاری



بار دیگر شور و شیون در نهاد ما فتاد

باز شیون، شورشی در جان مافیها نهاد

بار دیگر از سبوی عشق می‌جوشد خروش

کای شفق‌پوشان عاشق،عاشقان دُردنوش

نوبت پیکار دل در عرصه‌ی ایثار شد

فرصت دیدار حق در محضر دادار شد

امشب ای جان‌پروران گر هست ما را تشنه کام

آن به معنی برده زین شهد عطش صد تشنه کام

در صراط عشق ما را جرعه‌ای جان پرور است

عاشقان عشق را ای عاشقان جان در بر است

ما به قصد عزت و ایمان و دین برخواستیم

خواست جانان جان ز ما، ما جان ز جانان خواستیم

همرهان فردا ز شور غیرت و مردانگی

باید از جان خون‌فشان پرداخت نقد بندگی

باید از نو دین جدم مصطفی احیا شود

یا به دور از جمله تن‌ها، جمله‌ی سرها شود

جان فدای دوست باید در ره پایندگی

تا بماند شیوه‌ی قرآن از این تابندگی

گرچه یک صحراست ما را دشمن دین در کمین

ای که ما را زین فنا باقی‌ست اصل و شرع دین

چشم حق‌بینان چو از دل بر حقیقت باز شد

اهل دل را دیدگان معرفت دُرساز شد

بست مولا سالکان خویش را احرام یار

کرد آندم کعبه‌ی مقصودشان را آشکار

شد چو بر دلدادگان خورشید عاشورا عیان

سر زد از هفت آسمان فریاد و شیون سرزنان

بشنوید ای عاشقان طرحی دگر از طرح عشق

بنگرید ای دوستان طرحی دگر از طرح عشق

قاسم است اینک محیا بر نثار جان خویش

خواهد او هم لاله‌گون سازد ز خون دامان خویش

بی درنگ آمد عمو را دست و پا بوسید و چهر

مهر دین چون جان در آغوشش کشید از روی مهر

مسلب غیرت‌فشان از فرط غم آورد پیش

نور چشم مجتبی تا پرده برگیرد ز خویش

ریخت در جان خون حق را زآتش جانش شرار

اذن میدان خواست آندم تا بنوشد جام یار

مجتبی را نور دل ره راند تا میدان کفر

تا برافروزد شرار از تیغ حق در جان کفر

شد عیان در قلب میدان، همچو مه در آسمان

زد ز غیرت تیغ و شد در فوج خونخواران نهان

ناگه از سوز عطش تاب زمان بی تاب شد

تیغ کین بر فرق پاکش آمد و سیراب شد

عاقبت در خون فتاد از رخش همت پور عشق

در حجاب خون نهان شد سیرت محصور عشق


  • پوریا مهدوی مقدم
۰۲
مرداد
۹۵

متن نوحه آمدیم دست دلی از

 عباس محمدی باغملایی


عباس محمدی باغملایی


واحد : آمدیم دست دلی

مداح : عباس محمدی باغملایی

آهنگ : سید محمد جواد جعفری همّت

شاعر : سید محمد جواد جعفری همّت

 

آمدیم دست دلی باز بر این در بزنیم

   در غم شاه جهان سینه و بر سر بزنیم

بسراییم ز گلستان نبی در یم خون

 سری از حنجر ببریده اصغر بزنیم

دل ببندیم به دو بازوی علمدار خدا

   بغض ها را گِرِهی با دل حیدر بزنیم

باز در ساحل غم های دل زینب عشق

 حرف هایی ز علی شبه پیمبر بزنیم

نه فقط ماه محرم به دلم شور عزاست

هرگه حرفی به علمدار دلاور بزنیم

روضه‌خوان می شود این دل ز غم آل علی

دوست داریم که به دل بیرق و منبر بزنیم

می رسد بوی محرم به مشام دل ما

    کاش می شد به حریم حرمش پر بزنیم

کاش بودیم و در آن معرکه‌ی آتش و خون

     که به جان بر حرم پاک تو سنگر بزنیم

ای که آتش زده ای بر دل دریای عطش

   ما هم از شعله‌ی عشق تو به پیکر بزنیم

جان ما محفل غم های غریبانه توست

ناله‌ها در غم تنهایی خواهر بزنیم

گفت گم کرده گلی در دل آتش دارم

 ناله بهر دل حسرت کش مادر بزنیم

جان فدای تو و اصحاب تو ای خون خدا

 ما به سینه ز غمت آتش و آذر بزنیم

عشق زانو زده در محضر صبر تو حسین

شرم داریم که حرفی ز برادر بزنیم

ما کجاییم و علمدار حریم علوی

   دست بر دامن آن نخل تناور بزنیم

گر که از اکبر تو دم بزند حنجره ما

     حرفی باید ز عظش داغ صنوبر بزنیم

می دوید خواهرت از خیمه بر آن تل بلا

  حرف هاست که از حضرت هاجر بزنیم

دم زند "جعفری" از عشق حسین بن علی

  وز می عشق حسین جام مکرر بزنیم


دانلود با صدای باغملایی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۷
تیر
۹۵

متن نوحه شام دل تنگیست از امیر گوهرشناس



شام دل تنگیست از نو خاک ماتم بر سر است

دیده ها دریای خون دل ها از آن خونین تر است


قدسیان یکسر عزادار و سیه پوشیده اند

حضرت آدم سیه پوش عزای حیدر است


عرش را فریاد آمد کی همه افلاکیان

آمد آن مولا که از جمع ملائک برتر است


از گلوی کوفه ناید صوت قرآن علی

غرق خون فرق علی شاه عدالت پرور است


کوچه های کوفه کی بیند در ظلمات شب

ناشناسی بهر امداد آن چنان دل مضطر است


ای یتیم زار امشب انتظار کس نباش

شام آغاز یتیمی های جمع دیگر است


ناله و فریاد اولاد علی آید به گوش

دوری مرغ چمن از لاله های احمر است


بعد پیغمبر زمردم شکوه ها دارد علی

درد مولایم فزون از آسمانی اختر است


شانه زهرا شکستند آن گروه بی حیا

شانه و دستی که جای بوسه پیغمبر است


خانه شاه ولایت جایگاه جبرئیل 

مهد ارشاد حسین و مهد زینب پرور است


از جهالت قوم دون آتش بر آن کاشانه زد

دخت پیغمبر در آتش بین دیوار و در است


بعد پیغمبر علی مظلوم شهر کوفه شد

زین بلایا حضرت جبریل با چشم تر است


وا مصیبت خاکیان قدر علی نشناختند

زین جهت پیغمبر خاتم پریشان خاطر است


ار چه باید گوشه عزلت گزیند مرتضی

راد مردی کز دلاور فاتحان خیبر است


مسجد و سجاده امشب سخت دلتنگ علی

چاه تنهایی و غربت از همه گریان تر است


دیده ها دائم عطشان دیدار علی

وعده گاه تشنگان بر گرد حوض کوثر است


می سراید نغمه جانسوز موجی از جگر

انتظارش عفو مولا در قیام محشر است


شعر » محمود موجی

آهنگ » مرحوم عبدالحسین خرمایی


  • پوریا مهدوی مقدم
۲۷
تیر
۹۵

متن نوحه شیعه شد شام غریبان امیرالمومنین

 از حاج حبیب چاه‌شوری



واحد: شیعه شد شام غریبان امیرالمومنین

» مداح  : حاج حبیب چاهشوری

» آهنگ : مصطفی اکابریان

» شاعر : محمود موجی


شیعه شد شام غریبان امیرالمومنین

غرقه در بحر خون شد گوهر عشق و یقین

زخم شمشیر ستم بر تارک حیدر نشست

تیغ بیداد از جهالت پشت غیرت را شکست

گاه ظلمت ساز اندوه یتیمی ها رسید

چون شروع بی کسی از مشرق ماتم دمید

کوفه آنشب در پریشانی همانندش نبود

بر لبانش زین مصیبت نوحه ی غم می سرود

بحر رفتن حضرت حیدر مهیا می شود

زین مهیا گشتن او کوفه غوغا می شود

بی علی عالم عزادار است تا روز جزا

یا علی عالم کجا آرد همانند تو را

کیست حیدر تک سوار فاتح اقلیم دل

آن که خصم خویش را از خویش می سازد خجل

آن که کتف مصطفی گردد قدمگاهش علیست

هفت اقلیم فلک سیر سحرگاهش علیست

زخمی از نامردمی اینک به بستر خفته است

زین جهت احوال عالم درهم و آشفته است

خسته جان در بستر ضربت سخن آغاز کرد

شمه ای تا بازگوید راز لب را باز کرد

باز هم دارد وصیت این زمان میر عرب

رازها با مجتبی می گوید و در سوز تب

مجتبی دوش تو با بار امانت بعد از این

لخته های خون دل پیمان شکن قوم لعین

زخم ساوات است و بد عهدی ز همراهان دون

عهد بشکستند ز سوی لشکری خوار و زبون

جام زهر و دشمن در خانه و بار گران

زان مصائب ناله ها خیزد ز جان آسمان

بارالها روشنی ده چشم غمبار جهان

از فروغ نور روی حضرت صاحب زمان

شعر موجی کن ز رحمت باقیات و صالحات

وین عزاداران به روز واقعه فر و نجات


  • پوریا مهدوی مقدم
۲۷
تیر
۹۵

متن نوحه عربی - فارسی روحی

 از باسم کربلایی



روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


یاجرح عاش بدلیلی ما ترکنی

ولا نسانی ..... ولا نسیتة

للبقیع ابعث سلامی والمدامع

یازمانی ..... ولا نسیتة

ولله لو عمری کَضیتة حسرة حسرة

ماکفانی ..... ولا نسیتة

شمعة ... ولو اشعل بکَبر الحسن .... شمعة

آنة اشتعل طول الزمن .... شمعة

یم کَبرة خلیت القلب .... روحی


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


خاک غربت بر سر من دیده گریان سینه سوزان دل فکارم

شد حرم ویرانه یک سر زین مصیبت درد و محنت بی قرارم

بی حرم گل های زهرا آه و افغان از غم آن سوگوارم

یا رب بیت ولا ویران شده یا رب

دل ها همه نالان شده یا رب

خونین دل قرآن شده یا رب


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


للبقیع الیمشی یشعر بالظلامة

والمصایب .... عالائمة

یکشف اصحاب الظلالة ویا حقدھم

ھالنواصب .... عالائمة

یاوکت یجمعنة یمھم والمأتم

والمواکب ....عالائمة

یمتة .... نوصلھم وندمی الصدر .... یمتة

لکل واحد نشید کَبر ..... یمتة

غایبنة یرجع عن قرب .... روحی


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


بار دیگر از سقیفه در مدینه دست کینه گشته پیدا

این همان دستی ست که می زد ضرب سیلی کرده نیلی روی زهرا

این همان دستی ست که می زد ظالمانه تازیانه هل اتی را

یا رب غرق عزا شد نه فلک یا رب

بر زخم حیدر زد نمک یا رب

یاس علی را زد کتک 


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


لیلة الغربة طویلة وانتظرنة

وانتظرنة ... ھا یاروحی

شوفت الاحباب صارت صعبة صعبة

ماکَدرنة ... ھا یروحی

انظر کَبور الایمة ھدموھا

مل صبرنة .. ھا یروحی

غربة ... والعایش بغربة یحن ... غربة

طبع الفکَد اھلة یون .....غربة

والفاکَد یعیش برعب.... روحی


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


افتخارم این شعارم جان فدای خاک پای اهل بیتم

حیدری ام حیدری ام مبتلای روضه های اهل بیتم

خون من باشد حلال خون حیدر من گدای اهل بیتم

یا رب من فاطمی ام حیدری یا رب

دارم مدال نوکری یا رب

مرا مدینه می بری


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


یم علی السجاد وابنة انظر الطف

والحرایر ..... والیتامة

اسمع اصوات العطاشى والثکالة

بلایة ناصر .... والیتامة

اسمع بزینب تنای یابو فاضل

قلبی حایر ..... والیتامة

زینب .... نادت یشیال العلم .... زینب

بس العلیل وی الحرم .... زینب

وانظر عضیدک عالترب ... روحی


روحی ... مشتاقة وبعید الدرب ... روحی

والینتظر لیلة صعب ... روحی

واحبابی بدیار الغرب ... روحی


اسمع الزھرة الزجیة من تنادی

کل مسیة .... یاھضیمة

من یواسینی یاشیعة بھالمصیبة

بھالرزیة ..... یاھضیمة

من بقیع اتعنة مرة ومرة یم

الغاضریة ..... یاھضیمة

انحب... تبقى المدامع ھاملة .... انحب

بین البقیع وکربلة .... انحب

عالمشرعة دمعی یصب .... روحی


شاعر: سید عبدالخالق محنه

شاعر : بشیر الکربلایی


دانلود این نوحه با صدای ملا باسم کربلایی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
تیر
۹۵

در مصاحبه اختصاصی با حاج حبیب چاه‌شوری مطرح شد:

عزاداری بوشهری از قدیمی‌ترین سبک‌های

 عزاداری اسلامی است / سینه‌زنی بوشهری

 منظم‌ترین نوع سینه زنی است




نوحه خوانی و مداحی در استان بوشهر از جایگاه والایی برخوردار است و با شور و هیجان خاصی برگزار می شود مداحان در بوشهر بسیار مورد احترام هستند و در دل مردم جای دارند. این نوع سینه زنی که به سینه زنی بوشهری معروف است، از زمان ناخدا عباس دریانورد شروع شد و در شهرها و استان‌های دیگری چون خوزستان و بندرعباس رواج یافت و حتی به کشورهای عربی مثل کویت و بحرین و شهرهای مثل بصره عراق کشیده شد که با کمی تغییر در این شهرها شاهد آن هستیم. حبیب چاه‌شوری از مداحان به نام و سرشناس بوشهر است. او که یکی از نوحه‌خوان‌های طراز اول استان بوشهر به شمار می‌رود، به صورت اختصاصی با این سایت به گفت و گو نشست و از زندگی حرفه‌ای‌اش گفت.


1 – با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما. لطفا خودتان را به صورت کامل برای خوانندگان سایت معرفی کنید.

- با سلام و خسته نباشید خدمت شما و بینندگان بزرگوار سایتتان. حبیب چاه‌شوری هستم، متولد سال 1361 در استان بوشهر. درحال حاضر نیز کارمند بانک تجارت بوشهر می‌باشم.


2 –آیا شما تنها نوحه‌خوان خانواده هستید؟

- خیر. برادر کوچکتر از من نیز گاها نوحه‌خوانی می‌کند. اما مستمر نیست.


3 – از اولین باری که به نوحه‌خوانی پرداختید برایمان بگویید. چه حسی داشتید و مراسم چگونه برگزار شد؟

- اولین بار در بوشهر از حسینیه شهداء کوی باغ الزهرا(ص) در سالهای 81،82،83 به طور رسمی نوحه‌خوانی را آغاز کردم. آن موقع تقریبا 20 ساله بودم. همانطور هم که میدانید در این سن صدای انسان پخته نیست و به تمرین احتیاج دارد. من هم که از سالها قبل به صورت جدی تمرین صداسازی می‌کردم، در سن 20 سالگی از سوی اطرافیان برای اجرای نوحه در این حسینیه دعوت شدم.

واضح است کسی که برای اولین بار در بُر قرار می‌گیرد، استرس زیادی را متحمل می‌شود. اما من از همان ابتدا با عشق به اهل‌بیت(ع) پا به میدان گذاشتم و هنوزهم که هنوز است با حب به اهل‌بیت(علیهم السلام) نوحه‌خوانی می‌کنم.


چاه‌شوری


4 – اولین نوحه‌ای که خواندید چه بود؟

- اولین باری که پشت میکروفون رفتم و شروع به خواندن کردم، شب 21 رمضان بود. نوحه‌ای را که انتخاب کردم خیلی دوست داشتم و در پی فرصتی برای اجرایش بودم. نوحه "شام دلتنگی‌ست از نو خاک ماتم بر سر است" یکی از نوحه‌های زیبا و قدیمی بوشهری در مقام مولی‌الموحدین حضرت علی(ع) است. آن شب نام علی(ع) را در ذهن و بر لب آوردم و با نام پروردگار نوحه‌خوانی را رسما آغاز کردم و تا الان هم که در خدمت شما هستم، به نوحه‌خوانی ادامه می‌دهم.


5 – بیشتر چه نوحه‌هایی را استفاده می‌کنید؟

- نوحه، اساسا در مقام اهل‌بیت سراییده شده و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. اما من به شخصه بیشتر نوحه "بحر جانبازی شبه پیغمبر جانب میدان شد علی اکبر" را اجرا می‌کنم. جالب است بدانید بیشتر اشعاری که می‌خوانم از استاد موجی هستند. آهنگ‌های استاد خرمایی هم که با روح و جان بوشهری‌ها اجین شده. البته مدتی ست افتخار دارم و از آهنگ‌های مصطفی اکابریان هم استفاده می‌کنم.


6 – از استادان خود بگویید.

- من در این راه از کمک بسیاری از استادان گرانقدر بهره جسته‌ام. اما کسانی که من در جوارشان بوده و آموزش دیده‌ام، استادان: مرحوم رضا صفایی ، مرحوم باقر آرامی، حاج مصطفی گراشی و حاج عبدالحمید دشتی فر بودند. واقعا حضور من در کنار این عزیزان در پیشرفتم نقش محسوس و قابل توجهی داشت. البته باید اضافه کنم که از نوارهای مرحوم کردی زاده و مرحوم شریفیان نیز بهره زیادی برده‌ام.


7 – توصیه شما به مداحان جوان و تازه‌کار چیست؟

- حقیقتا حقیر در جایگاهی خود را نمیدانم که بخواهم توصیه کنم. ولی یک پیشنهاد دارم به جوانانی که به مسئله‌ی مداحی ورود میکنند. کمی سعه صدر داشته باشند. در این زمینه سعی کنند. حتی‌المقدور به بزرگتر ها و پیشکسوت ها احترام بگذارند و مراتب پیشرفت را طی کنند. یعنی پله‌های ترقی را پله پله طی بکنند و از لحاظ موسیقایی خودشان را قوی کنند. شناخت گام و ریتم و اهنگ ودستگاه‌ها وبعد کم کم روی صدای خودشان کار بکنند. من فکر می‌کنم این بهترین پیشنهادی ست که میتوانم به مداحان جوان داشته باشم.


8 –درباره مراحل آغاز عزاداری در بوشهر هم مختصر توضیحی مرحمت بفرمایید.

- مراسم عزاداری در بوشهر، ازقدیمی‌ترین سبک‌های عزاداری در خاورمیانه است. این نوع عزاداری با دیگر نقاط کشور فرق‌های بسیاری دارد. قسمت‌هایی از عزاداری بوشهری تنها مختص به بوشهر و جنوب کشور بوده و در هیچ کجا اجرا نمی‌شود. شروع عزاداری در بوشهر با پامنبری است. پس از اتمام آن روضه‌خوان شروع به خواندن روضه می‌کند و سپس نوبت به دمام‌زنی می‌رسد. پس از پایان‌یافتن این مراحل، نوبت به سینه‌زنی می‌رسد. سینه‌زنی، خود به تنهایی شامل دو بخش است. بخش اول را پیش‌خوان آغاز کرده و چند نوحه دوضرب می‌خواند تا برهای اول تا حداقل بر سوم تشکیل شود. سپس نوبت به نوحه‌خوان اصلی می‌رسد. او نیز با خواندن چند نوحه دوضرب و چند نوحه واحد، عزاداری را به اتمام می‌رساند.


چاه‌شوری


9 –شما تا به حال پیش‌خوان بوده‌اید؟

- پیش‌خوانی نیز یکی از ارکان اصلی و عناصر مهم تشکیل‌دهنده مراسم عزاداری در بوشهر است. من به شخصه تا به حال افتخار پیش‌خوانی را نداشته‌ام و از ابتدا با عنوان نوحه‌خوان اصلی فعالیت کرده‌ام.


10 –فلسفه دایره‌واربودن برهای سینه‌زنی و ایستادن نوحه‌خوان در وسط آن چیست؟

- این مسئله را می‌توان از سه منظر نگاه کرد. یکی از ریاضی است. همانطور که میدانیم دایره در علم هندسه، کامل‌ترین و منظم‌ترین شکل است. به همین دلیل نظمی که در سینه‌زنی بوشهری وجود دارد، در هیچ جای کشور نیست. دلیل دوم، از بعد فنی است. مهمترین بخش دایره، مرکز آن است. کسی که در مرکز دایره می‌ایستد، بر همه طرف آن اشراف کامل دارد. همچنین صدای نوحه‌خوان به صورت مساوی به همه جای دایره پخش می‌شود. دلیل آخر نیز، دلیل معنوی و اعتقادی آن است. در بوشهر عقیده بر این است که عزاداران همچون طواف خانه‌ی کعبه و یا گردیدن به دور حرم معصومین(علیهم‌السلام) و همچنین خم شدن به سمت پایین قصد عرض ارادت به ساحت مقدس صاحب عزا دارند. 


11 –از شما به خاطر این گفت و گو سپاس‌گزارم. اگر صحبت پایانی مانده‌است، در خدمتیم.

- از شما تشکر فراوان دارم. امیدوارم سایت وزینتان روز به روز پر رونق‌تر و راهتان هموار باشد. از بینندگان ساتتان نیز به خاطر خواندن این مصاحبه تشکر و قدردانی می‌کنم. امیدوارم مروای همه ی عزیزان همه سالها باشد. ان‌شاءالله

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۵
تیر
۹۵

دل نوشته‌های

حاج علی سیف معموریان

قسمت هشتم


حاج علی سیف معموریان


دراخرین صداهای مناجات درعاشق ترین سکوتهای شب درآخرین بالاگرفتنه دستهایم در آخرین اشکهای پرازخلوتم درآخرین بغضهایه خداییه گوشه نشین شده ام درآخرین پروازهای دوری ازگناه وبدی هایم درآخرین چشمهای خیره ام به ماه وشب وتسبیحم درآخرین تشنگیهای نافله هایم وخودم وخودم باتودرآخرین نیازهاورازهایم درآخرین شبهای عزیزشدن ومحبت هایه ماهه بی ریایت درآخرین سبزوسفیدهای خاطرات سفره های مغرب ومناجاتت صدایت میکنم که مرا آمرزیده ای؟ صدایت میکنم که قبول م کرده ای صدایت میکنم که پاک وآرام دلم را ازنسیمه رحمتت پرکرده ای آخرین لحظه های نفسهای پربرکت . ثانیه های فقط عبادت را میگذارنم ای کاش عید مرا به امام...زمان وغریب عصرمان گره بزنی دستم را پایم را چشمم را به ابرهای اسمان مقدس واسمانهای حرمهای مقدس روی زمینت گره بزنی شبهای ماه وشبهای سحررا شاید دوباره ببینم ...شاید....تومیدانی ..من نمیدانم اماخداحافظی را ازاین ماهه عاشق بلد نیستم یادم بده سکوت ام را ازدست ندهم من به خاموشی ونظاره کردن ....بیشترعادت کنم ..نگاه کنم ...ماهه خوبت را....هدیه هایت همیشگی ...بدیهای ما.....دل نوشته ......علی معموریان

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۹
تیر
۹۵


نوحه‌خوانی و سینه‌زنی

 هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد

 در شب‌های عزاداری حضرت علی(ع)



نوحه‌خوان‌ها:

احسان گیوه‌کی

پوریا مهدوی مقدم

محمد ابرازه


دانلود شب نوزدهم رمضان 1395

دانلود شب بیستم رمضان 1395

دانلود شب بیست و یکم رمضان 1395

دانلود شب بیست و دوم رمضان 1395

دانلود شب بیست و سوم رمضان 1395

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۵
تیر
۹۵


فرارسیدن ایام شهادت


 حضرت علی(ع) تسلیت باد





  • پوریا مهدوی مقدم
۰۱
تیر
۹۵


متن نوحه ای شیعه ز نو زن

 بر سینه و بر سر از عبدالحمید دشتی فرد


حمید دشتی فرد(ناخدا)


ای شیعه ز نو زن بر سینه و بر سر

واویلا

در قتل شه دین آن ساقی کوثر

واویلا

چون ضربت شمشیر بر تارک حیدر

واویلا

از خون جبینش محراب دعا تر

واویلا

شد غرقه ی در خون، داماد پیمبر (2)


بن ملجم ملعون با چشم پرآذر

واویلا

با قلب پر از کین از حیدر صفدر

واویلا

بنشسته به کنجی روباه ستمگر

واویلا

تا میز عرب کی بر سجده برد سر

واویلا

از خون شریفش، سجاده معطر (2)


تا حال پدر دید سردار شهیدان

واویلا

فریاد ز دل زد سردار غریبان

واویلا

هم اُخت و اَخو را هم جمله عزیزان

واویلا

بر بستر بابا، بابای یتیمان

واویلا

بر بستر پرخون، آن لاله شه آمد (2)


زینب به ندا گفت ای باب غضنفر

واویلا

ای قاتل کفار ای یار پیمبر

واویلا

برکنده ز جا در از قلعه‌ی خیبر

واویلا

طومار پلیدان پیچانده سراسر

واویلا

بشنو غم دل را از زاده‌ی حیدر (2)

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۱
تیر
۹۵

متن نوحه وفات حیدر است از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


وفات حیدر است، داماد پیمبر است

وفات حیدر است، آن ساقی کوثر است

شیعیان چرا امشب، چشمانتان تر است

از ضربت بن ملجم، محراب زخون تر است

از لشکریان فریاد، الله اکبر است

آغشته به خاک و خون، آقای غنبر است

وفات حیدر است، شاهنشه عالم است

---------------------------

در حزن و عزا امشب، پیغمبر خاتم است

از قتل شه خوبان، چشم آسمان تر است

وفات حیدر است، آن شیر غضنفر است

جن و ملک و قلمان، بی تاب و مضطر است

در سوگ شه خوبان، اللهِ مطهر است


(پنج مصراع پایانی از پوریا مهدوی مقدم)


نیاز به فایل دانلودی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۸
خرداد
۹۵

پست ثابت

 

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۹
اسفند
۹۴

تبریک سال 1395 این وبلاگ به بینندگان




  • پوریا مهدوی مقدم
۲۷
اسفند
۹۴

آقای احسان گیوه‌کی


جوان خوش‌صدا و مؤفق بروجردی



-          خودتان را معرفی کنید.

احسان گیوه‌کی هستم متولد سال 1372 از بروجرد.

 

-          چند برادر و خواهر هستید؟

سه برادر هستیم و یک خواهر. مادرم و پدرم بروجردی هستند.

 

-          دوران تحصیل خود را چگونه گذراندید؟

دوره ابتدایی را در مدرسه امام حسین(ع)، راهنمایی را در مدرسه ثارالله(ع) و دبیرستان را در هنرستان ایران صنعت گذراندم و هم‌اینک دانشجوی ترم دوم رشته IT می‌باشم. همچنین در کنار دانشگاه، در شرکت نساجی هم مشغول به کار هستم.

 

-          چگونه وارد دنیای خوانندگی و آواز شدید؟

من در خانواده‌ای کاملا موسیقایی به دنیا آمدم. پدرم، در موسیقی سنتی و اصیل ایرانی استاد هستند و همچنین برادر وسطم مدرس موسیقی سنتی است. من در دوران ابتدایی در مدرسه قرآن می‌خواندم. وقتی پدر و برادرانم(عبدالعلی و غلامعباس) متوجه صدای خوب من شدند، آموزش موسیقی را نزد برادر وسطم(غلامعباس) آغاز کردم و از سن 15 سالگی ردیف‌های موسیقی اصیل سنتی ایرانی را فراگرفتم و پس از آن برای تکمیل کار موسیقی خود نزد استاد باعزم رفته و هم‌اکنون نیز شاگرد ایشان هستم.

 

-          چگونه مداحی را آغاز کردید؟

همانطور که گفتم از دوره ابتدایی قرآن می‌خواندم. در خلال یادگیری ردیف‌های موسیقی سنتی، تا سن 13 سالگی در هیئات زنجیرزنی به مداحی مشغول شدم. از 13 سالگی نیز در هیئت خوزستانی‌های مقیم بروجرد مداحی سنتی بوشهری انجام میدهم.

 

-          چطور وارد مداحی در هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد شدید؟

ابتداعا چند سالی را نزد خاله‌ام که در اهواز زندگی می‌کند، سپری کردم و با مداحی جنوبی آشنایی پیدا کردم و از سال 1385 که پسرعمه‌ام، مهرداد مالکی، هیئت محبین ثامن الائمه را بنیان نهاد، من هم در این هیئت شروع به خواندن مداحی به سبک جنوبی و غالبا بوشهری از مداحان مختلف به ویژه ایمان میرشکاری عزیز شدم.

 

- توصیه شما به علاقه‌مندان به موسیقی سنتی چیه؟

کسانی که به این کار علاقه دارند، موسیقی را باید با روحشان تلفیق بدهند. من خود، هنگامی که موسیقی را آغاز کردم، ازسوی پدر و برادرانم مورد حمایت زیادی قرار گرفتم. برادر اولم(عبدالعلی) که حق بسیار زیادی چه در موسیقی و چه در زندگی بر دوشم دارد و با داشتن شغل سنگینش در سمت بازرس اداره کار شهرستان بروجرد، همیشه یار و همراه من بود و همچنین برادر وسطم(غلامعباس) که در این راه از هیچگونه تلاشی برای موفقیت من مضایقه نکرد.

 

-          به کسانی که به مداحی علاقه دارند چه توصیه ‌ای دارید؟

در مداحی و نوحه‌خوانی اول صدای خوب و دوم احساس حرف اول را میزند. کسی در نوحه‌خوانی، علی‌الخصوص نوحه‌خوانی جنوبی کسی مؤفق می‌شود که پشت‌کار و علاقه داشته باشد. همچنین در نوحه‌خوانی جنوبی، تمرین مداوم و مستمر بسیار مهم و کلیدی ست.

 

-          و حرف آخر؟

تا غبار ره مکتب نکنی سرمه ی چشم / رخصت کرسی استاد معظم مطلب









  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
اسفند
۹۴

دل نوشته های حاج علی سیف معموریان

قسمت هفتم



باران وابرهای جمکرانت سکوت من وتنهاییهایم وفقط من وکنارجمکرانت ...باران روی دستهایم واشکهایم بانگاهه ممتد ویک ریزم به ابرهای بالای ...بالای مسجدجمکرانت ...غریبی حرمت دلتنگی وبارانی شدن و ماندن حرمت جمکرانت ...پاهای باران خورده ی من دستهای به سینه ی من صورته بارانی شده ی من روبروی هوای ابری وروبروی مسجد وصحن جمکرانت ابری ماندن دلم ازکم آوردن زیباییهای مسجد جمکرانت سرم پایین حرفهایم درگلومانده ...نمیجوید ...نمی بینمت ...سرم پایین هوای جمکرانت ابری مثل دله من بغضم درخودم میشکند دوستت دارم نمی یابمت باران ..مسجد مقدس مسجد ون ف سه من ازندیدنت تنهایم تنهاییت غصه دارم کرده غریبت ابریم کرده بارانی ام کرده قطره بارانت مانده روی صورتم ...اشکهایم باقطره های هوای جمکرانت دیوانه ام کرده گم کردم خودم را نشسته ام فقط به آسمان أبریه جمکرانت خیره شده ام چشم ....دوخته ام شاید ازلابه لای ابرها صدایم رابشنوی مهدی جان دل نوشته کربلایی علی معموریان

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۱
بهمن
۹۴

متن نوحه دوباره لشکر غم سوی عالم بی امان آمد از ایمان میرشکاری



شاعر : محمود موجی

 

دوباره لشکر غم سوی عالم بی امان آمد

                                                  سیه پوشید، آیات قیامت چون عیان آمد

چه می بینم؟ پیمبر رخت رحلت می کند بر تن

                                                       زنو خاک عزا یکباره بر فرق جهان آمد

مدینه غصه دارد از دو داغ سینه سوز امشب

                                             هم از داغ پیمبر هم حسن دل در فغان آمد

زطوس امشب بلند آوای هجران رضا گشته

                                             چه طوفان غم انگیزی به صحن بوستان آمد

زکین پرپر شوند هردم زبستان نبی گلها

                                                 تو گوئی برگ ریزان گشته و باد خزان آمد

از آن روزی که سوی طوس عازم شد غریبانه

                                              به کام این جهان گو جام زهری در نهان آمد

رضا می گفت اینسان در هجوم فتنه ها هردم

                                                 خداوندا مدد بنمای بر لب چونکه جان آمد

از این ظاهر فریبی ها و مکر و حیله مأمون

                                            جهان غم دیده گردیدست و دلها در فغان آمد

عزاداران! رضا را آن لعین دادست زهر کین

                                               بدین علت ز چشم آسمان اشک روان آمد

به خود می پیچد از تأثیر زهر امشب غریبانه

                                             دو چشمش بود بر در تا که از در نوجوان آمد

جواد امشب پدر را در بغل می گیرد و گرید

                                                   چه رنجی تا سحرگه بر امام مهربان آمد

زهجران، حضرت معصومه، معصومانه می گرید

                                           به زاری اشکریزان گشت و از غم در بیان آمد

کمر بشکسته از داغ جگر سوز رضای من

                                                  برفت از من توان و در عوض بار گران آمد

خدایا با غریبی، غصه هجران چه سازم من؟

                                         تو میدانی که بر معصومه ات غم بی امان آمد

اگر لب واکنند این لحظه ذرات وجود من

                                                  همه گویند از غم بر گلویم استخوان آمد

ز یکسو روضه های حضرت معصومه برپا شد

                                                ز سوئی دیگر افغانی ز جمع شیعیان آمد

الهی این عزاداری قبول از ما نمای امشب

                                                  مکرر کن قدمهامان چو بر این آستان آمد

رسان روزی که "موجی" بانگ بردارد عزاداران

                                                بپا خیزید کاین دم حضرت صاحب زمان آمد


دانلود این نوحه با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم