متن نوحه بخواب اصغر از عباس محمدی باغملایی
متن نوحه بخواب اصغر از عباس محمدی باغملایی
گشودی چشم در چشم من و، رفتی به خواب اصغر
خداحافظ! خداحافظ! بخواب اصغر! بخواب اصغر
بدست خود به قاتل دادمت، هستم خجل اما
ز سوزتشنگی آسودی و از التهاب، اصغر
به شب تا مادرت گیرد ببر قنداقه ی خالی
بگریند اختران شب به لالای رباب، اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از آوای غراب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون، دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب، اصغر
گلوی تشنه ی بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب! اصغر!
الا ای غنچه ی نشکفته پژمرده، بهارت کو
چودر رفتن به تاراج خزان کردی شتاب، اصغر
برو همراه اکبر من هم از دنبال می آیم
به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانه ی دین مسلمانان
که بعد از خانه ی دین هم، جهان بادا خراب! اصغر
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست ازسر زین شد نگون پادر رکاب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار تست
بلی در شیشه ماند یادگار از گل، گلاب اصغر
الا ای لاله ی خونین! چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب، اصغر
تو آن ذبح عظیمستی که قرآن را شدی ناطق
الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب، اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب، اصغر
زیارت خواهد وفیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر