متن نوحه زد چو ابن ملجم بی دین مردود و دغا از ایمان میرشکاری
پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ
متن نوحه زد چو ابن ملجم بی دین مردود و دغا از ایمان میرشکاری
زد چو ابن ملجم بی دین مردود و دغا
تیغ زهر آلود را بر تارک شیر خدا
شد ملائک در خروش و منقلب شد ماسوا
صبحدم روح الامین از آسمان داد این ندا
تیغ بن ملجم چو فرق حیدر صفدر درید
نسل ناپاک مرادی بر مراد خود رسید
در همه کون ومکان شور قیامت شد پدید
در تلاطم شد زمین و در تزلزل شد سما
یارب آن آرام جان داماد پیغمبر چه شد
فاعل قول سلونی شاه بحر و بر چه شد
زیب محراب دعا زیبنده منبر چه شد
مقتدای دین و دنیا کو علی مرتضی
ای فلک شد چهره پاک علی از خون خضاب
از نفاقت آفتاب برج دین شد در حجاب
گشت پنهان جسم پاک بوتراب اندر تراب
ای دریغ آن صفدر میدان رزم لا فتی
تا ز جور ناکسان دست خدایی بسته شد
پشت دین از بستن دست خدا بشکسته شد
بعد حید عزت آل نبی بگسسته شد
آن یک از زهر ستم وآن دیگر از تیغ جفا
مجتبی را شد جگر صد پاره از زهر ستم
سوخت قلب مصطفی و مرتضی را او زغم
کرد شاه کربلا را تشنه لب در نزد یم
شمر بی پروا جدا راس منیرش از قفا
بهر دفن جسم پاکت ای ولی ذوالمنن
داشتی در کوفه بر سر هم حسین و حسن
پس به دشت کربلا جسم حسین بی کفن
در بیابان بی کس و بی یاور و بی اقربا
بنگر اطفال یتیمت یا امیرالمومنین
در زمین کربلا از ظلم اعدا دل غمین
ناله کثوم و زینب رفته تا عرش برین
از خروش یا ابا وز ندای یا اخا
یا علی گر در عزایت عرش اعظم خون گریست
بر حسینت دیده جن و بشز افزون گریست
بهر کام تشنه اش هم شط و هم جیحون گریست
خون فشاند چشم حاجب تا جزا دز این عزا
شعر از حاجب بروجردی
آهنگ از مرحوم عبدالحسین خرمایی