وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مداحی بوشهری» ثبت شده است

۰۷
مهر
۹۹

متن نوحه واحد خیمه عترت

از عباس محمدی باغملایی

 

 

به سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته
دگرگون گشته احوالش زسرهای بخون خفته


نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد
هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد

 

گهی با شیهه می آید گهی نالان و افسرده
بدیده چون سوارش را به خاک افتاد پژمرده


به درب خیمه هردم خواهری از یار می گوید
دو چشمش ‌گشته گریان ‌و عزیزش ‌را همی ‌جوید

 

بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری
چرا بنموده ای با شیهه هایت ناله و زاری


چرابرگشته‌ای‌ بیکس به من‌گو پس سوارت کو
نمی بینم کسی با تو سوار بی قرارت کو

 

سرو یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری
سرت افکنده و غمگین و می بینم دل افکاری

 

ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی؟
خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی؟


برایم گو زعباس درخشان و فروزنده
که در شب های تارم بود همچون ماه تابنده


زداغ عون و عبدالله مثال کوره می سوزم
نواخوانی شده از بهر آنها کار هر روزم

 

تمام فکر من اینست که سر آید شب تارم
سیه‌گشته شب ‌و‌ ‌روزم از این خاموشی بیزارم


مرا با خود ‌به ‌میدان بر که شاید یار خود بینم
ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه ای چینم

 

مرا با خود ببر نزدش که گویم درد دل هایم
که شاید لحظه ای بیند که من تنهای تنهایم


بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را
در این‌صحرا بریزم من به کامش‌اشک عینم را

 

به ‌زینب ‌ذوالجناح‌ گفتا‌ که ‌خود زین غم پریشانم
چگونه از غمی گویم که آتش کرده برجانم


چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را
جواب این سوالی که کند آشفته خوابت را

 

ابوالفضلت‌ دو دستش را چنین از تن جدا دارد
که قاسم لخته خونی به سر جای حنا دارد

 

علی اکبرت عطشان در این دشت بلا جان داد
تنش‌ صد‌ پاره وجان را به دست پاک یزدان داد


بگفتا شاه عطشان این سخن با زینبم برگو
کزین باغ خزان دیده تو ماندی ای گل خوشبو


بگو بعد ابوالفضلم علمدارم تویی زینب
پس‌ از این روشنی ‌بخش شب تارم تویی زینب

 

مبادا دشمن بی دین به شادی غصه ات بیند
مبادا واگزاری جای خود آسوده بنشیند


از این‌ رنج ‌و‌ غم ‌و محنت هدف ‌آداب و آئین است
اگر سر می دهم بهر بقای مکتب و دین است

 

بگفت اینک (سعیدی) نوحه ام را با غم آوردم
از این ره هدیه اینک از برایت ماتم آوردم

 

» واحد : خیمۀ عترت

» نوحه خوان : عباس محمدی باغملایی

» آهنگ : عبدالعلی مهندسی

» شاعر : محمدرضا سعیدی

 

دانلود فایل صوتی

  • پوریا مهدوی مقدم
۳۱
شهریور
۹۷

متن نوحه بانگ آمد کای اسیران

 از ایمان میرشکاری



بانگ آمد کای اسیران این زمان آزاده‌اید

رهنمایی بر شما بنهاده گر آماده‌اید


شد مهیا محمل زرین که تا راهی شوید

با بشیر رهنما تا یثرب همراهی شوید


ناگهان فریادها زد زینب دلسوخته

بر جمیع قاصبان با چهره‌ای افروخته


ما عزاداران یاران به خون آغشته‌ایم

زین جهان عمری‌ست یکسر دست و دل را شسته‌ایم


محمل ما را سیه پوشید با حزن و عزا

در عزای نوجوانان شهید کربلا


در درون سینه‌ام اندوه و داغ اکبر است

از فراق روی اکبر خاک ماتم بر سر است


نور چشمم رفته راه خانه را گم کرده‌ام

جامه‌ای خونین از او همراه خود آورده‌ام


جامه بوی مهربانی حسینم می‌دهد

بوی ایام وصال نور عینم می‌دهد


تا قیامت غنچه‌های داغ در باغ دلم

شعله‌ور کرده‌ست این اندوه صحن محملم


آن که حتی یک نفس نگذاشت تنها زینبش

این دل غمدیده بر نی بود با تاب و تبش


ره به ره منزل به منزل بود با من در سفر

من به پای خسته او بر نیزه‌ها با پای سر


صوت قرآنش تسلی‌بخش محراب دلم

هر نفس نور نگاهش بود بر آن محملم


در مدینه گریه‌ها بر قبر پیغمبر کنم

شکوه از بدعهدی آن امت کافر کنم


بر مزار مادرم اندوه دل واگو کنم

دردهایم را یکایک بازگو با او کنم


روز عاشورا حسین عباس و اکبر داده‌ام

واندر آن یک روز پر غم شش برادر داده‌ام


یاد باد آن روزهای همرهی با همرهان

از جوانان یاد باد آن همرهان مهربان


کربلا تکمیل با خون جگر بنموده‌ام

تا قیامت نهضتت را پر اثر بنموده‌ام


ظالمان را تا ابد با صبر رسوا کرده‌ام

سینه‌های شیعیان زین شور شیدا کرده‌ام


زینبم با خون دل بنوشته‌ام پیغام تو

در دل تاریخ تا محشر نوشتم نام تو


در جهان (موجی) اگر بعد از شهیدان مانده‌ای

همچو زینب باش گر کرببلا را خوانده‌ای


شاعر: محمود موجی

آهنگ: هادی محمودی‌فرد


دانلود با نوای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
شهریور
۹۶

متن نوحه پیش واحد

 ماه محرم آمده است



ماه محرم آمده است، ماتم اعظم آمده است

شیعه عزا کن، شور و نوا کن، واویلا واویلا


شیون و شین است در دوسرا، از غم عشاقان خدا

از این مصیبت، شد تا قیامت، واویلا واویلا


در دشت بلا آمده‌ای، با حسن و حسین ابن علی

آماده به جانبازی شده‌اند، ایجاد سرافرازی شده‌اند

آن شیر مردان، حافظ قرآن، رفتند به میدان، در جنگ عدوان

واویلا واویلا


فایل ویدئویی با صدای حسن توزی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
بهمن
۹۵

متن نوحه غمدیدگان از ایمان میرشکاری



غمدیدگان

نوحه‌خوان: ایمان میرشکاری

شاعر: محمود موجی

آهنگساز: هادی محمودی‌فرد


غمدیدگان هنگامه اندوه جانفرسا شده

کون و مکان یکسر عزا از هجرت زهرا شده


دیگر نیاید ناله‌ی زهرا ز بهر مصطفی

چون شام وصل فاطمه با حضرت طه شده


فریاد و افغان از دل مولا علی زین ماجرا

فارغ قرار مرتضی از محنت دنیا شده


شیون کنان بر سر زنان زینب زبهر مام خود

افتاده در گرداب غم زین ماتم عظمی شده


گریان حسین است و حسن ذرات هستی در محن

حول قیامت گوئیا زین واقعه معنا شده


بشکست حریم حرمت اهل نبی بعد از نبی

بنگر که بعد از مصطفی امت چه بی پروا شده


زد دست فتنه شعله بر کاشانه‌ی وحی خدا 

بین در و دیوار و نار آن لاله حمرا شده


دیوار تکیه گاه او در روزهای واپسین

گو در جوانی پیر آن دردانه‌ی طه شده


یارب چه صبر و طاقتی دادی به آن خیبر گشا

چون نیلی از سیلی رخ مظلومه‌ی مولا شده


جان زمین و آسمان شد شعله ور زین سوز غم

چون بر مزار مخفی اش لب های مولا وا شده


زهرای من بار دگر با من سخن آغاز کن

زینب تو را خواهد زمن چشمش زخون دریا شده


بر سر زنید ای شیعیان چون شد عزای فاطمه

موجی نواخوان از الم در ماتم زهرا شده


دانلود فایل صوتی با صدای میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
مهر
۹۵


متن نوحه جرس قافله‌داران

 از حاج مصطفی گراشی


حاج مصطفی گراشی

باتشکر از آقای عباس محمدی باغملایی جهت یاری‌رساندن جهت صحیح نوشتن این متن در سایت



جرس قافله‌داران چه نوایی دارد


شوق دیدار و یا عزم جلایی دارد


می‌دهد مژده ز نو موسم دیدار آمد


به مشامم ز جنان بوی خوش یار آمد


گو به زینب که تویی قافله سالار زنان


قد علم کن و اسیران تو به محمل بنشان


چاوشان گو که بخوانند نوایی ز وفا


به سرم هست هوای سفر کرببلا


گو مزین نشود محمل لیلا با زر


چون که دارد به دل او شوق وصال اکبر


اربعین آمده در سر بودم شوق وصال


گو حسین آمده زینب بنما استقبال


چون به میعادگه عشق رسیده اسرا


بگرفتند به بر مرقد پاک شهدا


شکوه از سرزنش خار مغیلان دارد


از جفاهای عدو از تو چه پنهان دارد


شکوه از کعبه نی و ناله ز مجروحی پا


قصه از شمر و سنان، خولی مرتد و دغا


عابدین آن پسر فاطمه بر ناقه سوار


غل و زنجیر به گردن، تن زار و تب دار


کنج ویرانه‌ی شامم ز جفا گشت مکان


ناز دانه گل من رفت رقیه ز جهان


گاه در تشت طلا داد مکان قوم پلید


سر فرزند پیمبر جلوی تخت یزید


بانگ لاحول ولا از لب پرخون چو شنید


خیزران را به جسارت لب و دندان بوسید


به کنیزی طلبیدند زریر زهرا


همه بنشسته ولی زینب کبری بر پا


چه ستم ها که نکردند به من این قوم پلید


گاه در کوفه مگر شام و دگر بزم یزید


به ره دین محمد ز چه پروا دارم


سرکشان بیرق اسلام چو بر پا دارم


شد رثاخوان حسین از ره اخلاص (حمید)


روز محشر نشود نزد خدایش نومید


دانلود با نوای حاج مصطفی گراشی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۵

متن نوحه گفتا لیلا با دو صد غم

 از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


گفتا لیلا با دو صد غم                 کای جوان نا مرادم


جانب میدان مرو آرام جانم


جانب میدان مرو آرام جانم


قلب افگار من را میازار           روز من را مکن چون شب تار


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم    


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم    


شد امیدم نا امیدی            اخر از من دل بریدی 


حجله ی دامادی خود را ندیدی


حجله ی دامادی خود را ندیدی


حجله ات بندم ای ماه رخسار       روزم اکنون شده چون شب تار


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم    


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم


دانلود با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
مهر
۹۵

متن نوحه دید لیلا به در خیمه چو نعش علی اکبر

 از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


دید لیلا به در خیمه چو نعش علی اکبر که شده غرق به خون از ستم قوم ستمگر

بگرفتش به بر و لب بنهاد بر لب سردش به فغان گفت که ای تازه جوانم

ز چه این گونه فتادی به برم  تاج سرم  اکبر نیکو سیرم  جان فدای قد و بالای تو ای ثانی حیدر شبیه ختم رسولان نام تو ورد زبانم

همه شب تا به سحر بر سر مهد تو نخفتم و بسی رنج کشیدم به امیدی که به سر حد کمالت برسانم شب دامادیت اندر نظر من بخرامی علی سر وروانم

همه ابنای بنی هاشمی از پیر و جوان شاد شوند در شب دامادیت ای روح روانم

بودم امید که اندر شب دامادی تو وعده بگیرم زنان ماه منظر در شب سور تو مسرور شود  عمه و خواهر پدرت سبط پیمبر

آه و افسوس که شد خاک عزا بر سر لیلا  سرو قد تو فتاده به برم غرقه به خون زلف سمنسای

به روی مادر پیرت بگشا بهر خدا بار دگر دیده ی شهلا  که ز داغ تو به تن نیست دکر تاب و توانم

بی تو ای همسفرم گر بروم سوی وطن من بنشینم  دسته دسته  رفیقان تو اندر وطن هر لحظه ببینم گر بپرسند ز من حال تو ای ماه جبینم چه بگویم و چه سان جای تو را بینم و من زنده بمانم

گویم اکبر به صف کرببلا شاد شده حجله گهش خانه ی گور است و غرقه به خون فرق همایون علی من به فغانم


دانلود با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
مهر
۹۵

متن نوحه بوشهری گفت برخیز ز جا


سینه زنی سنتی جنوبی


گفت برخیز ز جا ای مه رخشنده ی مادر

قد شمشاد علم کن و بکش تیغ دو پیکر

خویشتن زن به صف معرکه چون حیدر صفدر

همچو طومار بپیچان تو ز هم لشکر کافر

همچو بن عم نبی شیر خدا ساقی کوثر

به دو انگشت بیفکن در از قلعه ی خیبر

اذان میدان ز پدر خواست در آن دم علی اکبر

نوگل باغ بتول آن که بود شبه پیمبر

تا شود عازم میدان عدو همچو غضنفر

گیسوان کرد پریشان ز غمش مادر مضطر

گفت: ای تاره جوان سرو روان نوگل لیلا

ترک میدان بنما رحم نما بر دل لیلا

می شود زار و پریشان ز فراقت دل لیلا

حسرت عیش تو در گور برم تا صف محشر

شرمسارم که چرا حجله ی عیش تو نبستم

شب دامادی به پهلوی تو یک دم ننشستم

حال از ظلم و ستم در غم مرگ تو نشستم

سوی میدان می روی یوسف کنعانی مادر

گفت اکبر که: ایا مادر غمدیده ی زارم

دشت پر دشمن و بی کس بود این باب کبارم

خود ده انصاف که این زندگی آید به چه کارم

بایدم ساخت فدا در ره او من سر و پیکر

پسر فاطمه امروز شود کشته در این دشت

من نباشم به یقین از پسر فاطمه بهتر

گر من امروز نکنم جان به فدای شه بی یار

چه بگویم به جواب پدرش در صف محشر

مادرش فاطمه آن روز اگر از تو بپرسد

در جوابش چه بگویی تو ایا غمزده مادر

مادرا منع مکن رفتن من جانب میدان

صبر بنما که دهد اجر تو آن خالق داور

روبرو گشت به کفار چو آن ثانی حیدر

گفت فرزند حسین باشم و نامم علی اکبر

بکنم رزم نمایان بریزم ز شما سر

که شود باز عیان معرکه ی خندق و خیبر

از کمینگاه برون آمده آن منقذ کافر

چه بگویم که ز غم سوخت دل عمه و خواهر

آه و افسوس که افتاده ز زین قد رسایت

جان مادر چه کنم من ننشینم به عزایت

بنگر تا که به تن گشت کفن جای قبایت

ببریده است چه بی رحم سرت را زقفایت

نگذارند سر نعشت من دل خسته بمانم

چه کنم چاره ندارم من سرگشته ی حیران

مانده بی غسل و کفن جسم لطیفت به بیابان

می برندم ز سر کوی تو این فرقه ی عدوان

حال از ظلم و جفای پسر سعد جفا کار

همره قاتلت اکنون به سوی کوفه روانم


دانلود با نوای ملکوتی زنده‌یاد بخشو

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۵
آذر
۹۴

مصاحبه اختصاصی وبلاگ پوریا مهدوی مقدم با

((کربلایی حسن توزی))

یکی از مداحان بوشهر



1. به طور کامل خودتونو معرفی کنید و آیا تنها شما در خانواده مداحی میکنید؟

 با سلام 

حسن توزی هستم، اهل بندر گناوه از توابع استان بوشهر، فرزند ملاح منصور از منبری ها و روضه خوانهای قدیم.

ما سه برادریم که پدرم نام برادر بزرگم راحسین و من را حسن و برادر کوچکتر را که اون هم  مداح هست را منصور گذاشت.



2. چندسال است مداحی میکنید و اولین اجراتون کجا و با چه نوحه ای بوده؟

حقیر حدود چهل و دوسال هست که افتخار ذاکری دارم و اولین نوحه ای که در زمان نوجوانی اجرا کردم، نوحه این دل تنگم عقده ها دارد/گوییا میل کربلا دارد، بود بود که با اهنگ سنتی خوانده میشد.



3. توضیح مختصری در مورد مراسم عزاداری در بوشهر بدید.

مراسم سنتی بوشهری که قدمت دیرینه ای دارد، که معمولا چهار نوحه دو ضرب و یک واحد خوانده میشود که به صلاح دید نوحه خوان، ریتم بعد واحد، چاوش و نوحه دو سنگ را به ان اضافه میکند که دارای اشعاری قوی و اهنگ های پیچیده ای هستند که هرکدام از واحدها، نوحه ها، اهنگ و اشعار مربوط به خود را دارند و تکراری نیستند و خود، شناسنامه دار هستند که اگر با اصل اهنگ و رعایت نکات فنی در این مهم دیده شود و صلاح دید کبریای بزرگ و لطف ال طاها باشد، یقینا در دل مستمع هیجان معنوی بوجود میاورد.



4. بهترین و بدترین خاطره تون از مداحی چیه؟

اجراهای مداحی همه خاطرات معنوی هستند که مستمع یا مداح غرق در اشک و سوز و اه میشود و خود را در مجلس و جایگاه ماتم سرای اهل بیت (علیهم السلام) پیدا میکند.

اما شاید مداح، مضطرب و نگرانی داشته باشد، نه خاطره بد.

حقیر از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس میباشم.

 روزی اماده باش خورده بود و قبلا با فرماندهی هماهنگ کرده بودم که در دعای کمیلِ همرزمم که شهید شده بود، در شهرستان شرکت کنم .

البته بعدا متوجه شدم که خانواده شهید سخت منتظر حضور بنده بودند. ان زمان مشکل ایاب و ذهاب و تلفن همراه وجود داشت، از طرفی هم اماده باش.

شهید را دفن کرده بودند و شب جمعه فرا رسیده بود کل محل یه جورایی منتظر حقیر جهت اجرای دعا بودند. منم باید از منطقه جنگی با ان کمبود وسیله زمان جنگ، تکه تکه با ماشین ها خود را به اجرای دعای کمیل میرساندم.

از انجایی که شب شده بود، با تأخیر به درب منزل شهید رسیدم که دیدم دعا در حال اتمام هست و فرازهای اخر دعا خوانده میشد. دلشوره و نگرانی عجیبی بهم دست داد که چه کنم چقدر زحمت کشیدم اخر نرسیدم.

دیگر دعا هم پایان پزیرفت دیگر متوجه نشدم که چه شد. فقط تا به خود امدم، بچه های محل و خانواده شهید، هیئت محل، بچه های بنیاد شهید و رفقا، همه دور حقیر را گرفته اند و منم در حال مداحی و سینه زنی در وصف شهید هستم که جو مجلس کلا عوض شد و با همان لباس بسیجی و پوتین هایی که به احترام شهید در بغل گرفته بودم به جبهه باز گشتم.



5. نام استادان خود رو ذکر کنید.

در جبهه با همسنگرانم جهت مداحی پیشرفت خوبی داشتم.

ولی زحمات این حقیر گردن مرحوم استاد شادروان یوسف یوسفیه بود که حقیر را در مکتب خانه حسینی(ع) برای مداحی، پرورش داد. روحش شاد



6. چطور تمرین کردید تا به این صدای زیبا دست یافتید؟

فکر کنم باید غافل نشویم و مرتب از خداوند تبارک و تعالی بخواهیم که لطف بی بی زهرا(س) شامل حالمان شود و نمک مجلس عزیزش را درون سفره مجلس بپاشد که این مهم، مکمل زیبایی مجلس ال طاها میشود.



7. به نظر شما اجرای کدوم نوحه تا به حال سخت تر از بقیه نوحه ها بوده و اصلا سخت ترین نوحه بوشهری کدوم نوحه ست از نظر اجرا؟

اگر لطف شامل شود سختیها اسان میشوند. اگر در وصف پیاده کردن نوحه های بوشهری نظرتان هست، پیچیدگی اهنگ در بعضی نوحه ها زیاد وجود دارد ولی در کار نوگرایی.

موقعی که خواستم نوحه واحدی را برای اولین بار پیاده کنم و بعضی نکات طبق خواسته شاعر و اهنگ ساز باید در ان کاشته میشد و ان نکات، نوگرایی، پیچیدگی اهنگ واحد، ضرب کار و رعایت ملودی سنتی در قالب دشتی، همزمان باید دوبیتی دشتی از همان مصراع ها در قالب مرثیه در نوحه واحد پیاده میشد که کار سختی بود ولی به لطف خدا پیاده شد و مورد اسقبال عزاداران حسینی واقع گردید.



8. به مداحان جوان و تازه کار چه توصیه ای دارید؟

پیگیری کار

مطالعه

اخلاص

علاقه



9. نظر شما درباره وبلاگ پوریا مهدوی مقدم چیه؟

برام خیلی جالب بود وقتی با اندیشه و علاقه جوانی بنام اقای مهدوی عزیز اشنا شدم که از استان ما نیست ولی چقدر علاقه مند و پیگیر نوحه های بوشهریه که حتی متوجه اشعار غلیظ بوشهری گاها با گویش های سنتی هم میشه و اجرا میکنه.

این همان لطفی است که عرض کردم



10. حرف آخر؟

از افتخارات زندگی مداحی ام این بود که بتوانم لحظه ای از عشق و عطش  مداحی را در کنار شما باشم. از شما برادر بزرگوار جناب مهدوی عزیز ممنونم که بانی خیر شدید تا صدای ذاکری حققیر را به ان سوی استان معرفی نمایید.

در پایان از کسانی که این مصاحبه را مطالعه میفرمایند، عاجزانه خواستارم که دعا بفرمایند مراسمات مداحی مورد قبول درگاه حق و ائمه اطهار(علیهم السلام) واقع گردد.

الحقیر توزی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۴
آذر
۹۴

مصاحبه اختصاصی وبلاگ پوریا مهدوی مقدم با

((آقای مجید راستی))

یکی از مداحان بوشهر




1. به طور کامل خودتونو معرفی کنید و آیا تنها شما در خانواده مداحی میکنید؟

با عرض سلام خدمت تمامی دوستان مجید راستی هستم متولد سال 1363، فرزند رستم از بوشهر. من تنها مداح در خانواده هستم اما لازم به ذکره که پدربزرگ بنده مرحوم حسن برازجانی، از مؤذن ها و شروه خوان های به نام بوشهر بودن.



2. چندسال است مداحی میکنید و اولین اجراتون کجا و با چه نوحه ای بوده؟

بنده از سال 1380 و با نوحه (شیعه عزای سالار دین) در مسجد امیرالمؤمنین کوی سرتل استان بوشهر افتخار این رو داشته ام که در دستگاه حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) آغاز به فعالیت کنم و تا به امروز که در خدمت شما هستم، در حال نوحه خوانی سنتی بوشهری میباشم.



3. توضیح مختصری در مورد مراسم عزاداری در بوشهر بدید.

عزاداری استان بوشهر بخصوص مراسم سینه زنی میشه گفت در کل کشور بی نظیر است به طوریکه امروزه تمام مردم در مورد اون صحبت میکنن و کمتر کسی هست که با نوع و سبک و صیاق عزاداری در بوشهر آشنا نباشه که ما بوشهری ها افتخارمون اینه که مراسمات عزاداریمون همیشه با خلوص نیت و زیبایی هر چه تمام تر برگزار میشه.



4. آیا تا به حال شده مراسمتون باب میل خودتون و به زیبایی هرچه تمام تر برگزار نشه؟

نوحه خوانی یک اجرای زنده است و در اجراهای زنده احتمال نقص وجود داره و مداحان بزرگی همچون استاد بزرگوار، روان شاد جهانبخش کردی زاده(بخشو) هم بعضی اوقات دچار نقص هایی میشدند اما زیبایی صدای ایشان، انگشت شمار نقص های ایشان را کاملا محو کرده است.



5. بهترین و بدترین خاطره تون از مداحی چیه؟

بهترین و بدترین خاطره چون در  حال نوکری برای ارباب بی سر اتفاق می افتد شیرین است.



6. نام استادان خود رو ذکر کنید.

مرحوم حاج باقر آرامی، مرحوم علی دشتی و جناب اقای مصطفی گراشی


7. چطور تمرین کردید تا به این صدای زیبا دست یافتید؟

شرکت در مراسمات اساتید و اجراهای متوالی و کثیر. چون بنده معتقد هستم تجربه بهترین استاد است.


8. به نظر شما اجرای کدوم نوحه تا به حال سخت تر از بقیه نوحه ها بوده و اصلا سخت ترین نوحه بوشهری کدوم نوحه ست از نظر اجرا؟

اجرای هیچ نوحه ای سخت نیست ولی انتخاب نوحه باید در حد توان صدا و موقعیت اجرا انتخاب شود.


9. به مداحان جوان و تازه کار چه توصیه ای دارید؟

اخلاص در دستگاه امام حسین (ع) و استفاده از تجربیات اساتید که بهترین استفاده از طریق شرکت کردن در مراسمات است


10. نظر شما درباره وبلاگ پوریا مهدوی مقدم چیه؟

به جای اظهار نظر موفقیت شمارو از ارباب بی سر، حسین بن علی (ع) خواهانم.


11. حرف آخر؟

ارباب...

به هنگام مردن مرانم ز پیش

که صرف تو کردم جوانی خویش

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۴

متن نوحه وفات پیغمبر ما ویلی واویلا



وفات پیغمبر ما ویلی واویلا

خاک سیاه بر سر ما لا اله الا ا...

 گریان جبریل امین ویلی واویلا

ز بهر ختم مرسلین لا اله الا ا...

اولیا و انبیا ویلی واویلا

جمله در این ماتم سرا لا اله الا ا...

بر سر زنان شیر خدا ویلی واویلا

اندر عزای مصطفی لا اله الا ا...

زهرای زار و خونجگر ویلی واویلا

گریان شود بهر پدر لا اله الا ا...


(نیازبه فایل دانلودی)

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۴

متن نوحه بوشهری وفات پیمبر ز نو شد واویلا از این غم



وفات پیمبر شیعه ز نو شد واویلا از این غم

حوریان شد گریان اندر این ماتم واویلا از این غم

آه واویلا از این مصیبت

 

شال عزا در گردن ساقی کوثر واویلا از این غم

اندر عزای شاه دین صاحب منبر واویلا از این غم

آه واویلا از این مصیبت

 

شال عزا در گردن شبیر و شبر واویلا از این غم

از بهر جد خود زنند بر سینه و سر واویلا از این غم

آه واویلا از این مصیبت

 

گریان و نالان زین عزا زهرای اطهر واویلا از این غم

از بهر بابش می زند بر سینه و سر واویلا از این غم

آه واویلا از این مصیبت

 

جن و ملک اندر افغان و زاری واویلا از این غم

افلاکیان غرقند در سوگواری واویلا از این غم

آه واویلا از این مصیبت

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۱
آذر
۹۴

متن نوحه بوشهری زینب از شام وارد کربلا شد



زینب از شام وارد کربلا شد

شیعه به روز اربعین با دل پر درد و غمین

اسیران چون ز شام آزاد گشتند

از این اندوه و غم دلشاد گشتند

یزید بی حیا یعنی حیا کرد

بشیر را هم بر ایشان رهنما کرد

به امر زاده ی آن زشت آیین

بیاوردند محمل های زرین

چو زینب دید محمل های زربفت

ز دل آهی کشید و زد به سر دست

ز بخت خویشتن زینب بر آشفت

به آه و ناله و زاری چنین گفت

کسی که شش برادر کشته دیده

جوانانی به خون آغشته دیده

هنوز از خون بود تر آستینم

چه سان در محمل زرین نشینم

گر این زینت بود بهر دل ما

سیه پوشید یکسر محمل ما

که ما جمله زنان مستمندیم

سیه بخت و سیه پوشی پسندیم

سیه کردند محمل با علم را

به محمل بر نشاند اهل حرم را

نظر انداخت زینب از چپ و راست

که ای یاران حسین من نپیداست

 چو با ما نیست بابای سکینه

چه این جا و چه شام و چه مدینه

جوانان بنی هاشم کجایید

که ما را زین سفر یاری نمایید

خوشا روزی که بار این جا گشودیم

در این جه منزل و ماوا نمودیم

همه رعنا جوانان زنده بودند

همه فرخ رخ و فرخنده بودند

در این جا خیمه و خرگاه به پا شد

در این جا عشرت قاسم عزا شد

بیامد بر سر قبر برادر

بگفتا زینب محزون و مضطر

که ای پشت و پناه و یار زینب

انیس و مونس شب های رینب

بریدی از چه بر ما آشنایی

چرا ای شه ز ما کردی جدایی

من از روز ازل ای شا ه ابرار

از ین درد و بلا بودم خبردار

که اهل کوفه مهمانت نمایند

گلوی تشنه قربانت نمایند

تو ماندی کربلا با نعش اکبر

بود همراه ما لیلای مضطر

چنین روی نبود هرگز گمانم

که تو کشته شوی من زنده مانم

کجا رفتند آن رعنا جوانان

کجا رفتند آن پاکیزه جانان

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۴

نوحه ایام محرم از مرحوم ناخدا عباس




ای شیعه مگر قتل شه کرببلا شد                   یا ماه عزا شد

یا ماتم فرزند علی شیر خدا شد                      در دشت بلا شد

چون آب به روی شه لب تشنه ببستند               دلها بشکستند

بسیار عزیزان حسین تشنه نشستند                در دشت بلا شد

از دیر جفا اصغر او غرقه به خون شد                 زینب به فغان شد

این جور ستم جمله ز اولاد زنا شد                   در دشت بلا شد

یک غنچه ی گل بر سر دست شه مظلوم           آن کودک معصوم

مانند مه یک شبه انگشت نما شد                   در دشت بلا شد

اطفتا شه دین همه ذلرزان و گریزان                  از جور لعینان

آتش به خیام حرم آل عبا شد                         در دشت بلا شد

ای شیه از چه عون و عباس و علی اکبر ناشاد    هم قاسم داماد

لب تشنه شهیدان همه در راه خدا شد             در دشت بلا شد

ای شیعه از زینب و کلثوم و هم سکینه زار          گردیده گرفتار

یا بلکه ز جور و ستم شمر دغا شد                  در دشت بلا شد

بر ناقه عریان ز جفا سید سجاد                      یا ناله و افغان

یا بسته به گردن غل و زنجیر به پا شد             در دشت بلا شد

ای شیعه از چه اهل بیت زار آن شاه شهیدان    با ناله و افغان

بر ناقه و محمل حرم شیر خدا شد                  در دشت بلا شد

ای شیعه از ذاکر فرزند زهرا ناخدا شد              از فضل خدا شد

یا بلکه همه عالم از این غم به نوا شد              در دشت بلا شد

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۲
تیر
۹۴

متن نوحه زور بازوی علی از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


زور بازوی علی حافظ دین نبی

 

پسر ام البنین ، که شدی نقش زمین

در زمین کربلا ، هر دو دست از تن جدا

 

ابوالفضل ابوالفضل

 

ساقی لب تشنگان ، ای علم دار جوان

ساقیم کو علمت ، کو دو دست قلمت

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۸
فروردين
۹۴

متن نوحه برخیز عباس علی از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


برخیز عباس علی، برخیز ای پور ولی

تشنه لب اند طفلان برخیز

------------------------------------------------------

برخیز ای روح و روانم، کآتش افتاده به جانم

از آه و ناله ی طفلان، رفت از جان تاب و توانم

تشنه لب اند طفلان برخیز

------------------------------------------------------

برخیز عباس علی، برخیز ای پور ولی

تشنه لب اند طفلان برخیز

------------------------------------------------------

عباس این خیمه ی خسته، هر دل چشمی به تو بسته

برگیر این مَشک و عِلَم را، زینب در غصه نشسته

------------------------------------------------------

برخیز عباس علی، برخیز ای پور ولی

تشنه لب اند طفلان برخیز

------------------------------------------------------

برکش این تیغ بلا را، نابود کن خصم دغا را

از علقم آبی بیاور، سیراب کن خیمه سرا را

------------------------------------------------------

برخیز عباس علی، برخیز ای پور ولی

تشنه لب اند طفلان برخیز

------------------------------------------------------

خورده بین بنگر و برگو، هر دم با دیده ی تر گو

فریاد کن ماه علی را، با غم از خون جگر گو

------------------------------------------------------

برخیز عباس علی، برخیز ای پور ولی

تشنه لب اند طفلان برخیز

------------------------------------------------------

دانلود با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
اسفند
۹۳

ایمان میرشکاری یکی از بهترین مداحان بوشهر...


ایمان میرشکاری


وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:


با سلام خدمت بینندگان عزیز این وبلاگ.

از این لحظه به بعد شما میتوانید سؤالات خود را درباره مسائل مداحی به سبک بوشهری، در این وبلاگ مطرح نمائید و جواب آنها را از آقای ایمان میرشکاری، یکی از بهترین مداحان بوشهری در همین وبلاگ دریافت نمائید. همچنین میتوانید فیلم ها و اصواتی را که در محفل خود که به سبک بوشهری خوانده شده و اجرا شده،به ایمیل: porya.borujerd@gmail.com ارسال کرده تا به دست آقای میرشکاری برسد و ایشان در همین وبلاگ، آن هیئت را مورد بررسی قرار دهند و عیوب و ایرادات و نقاط قوت آنرا بگویند.

 همچنین اگر مایلید پیامتان زودتر به دست ایشان برسد، میتوانید با شماره ی: 09385616703 تماس حاصل فرمائید.

لازم به ذکر است که این امر تنها در این وبلاگ صورت میگیرد...


باتشکر از شما

  • پوریا مهدوی مقدم