- ۰ نظر
- ۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۳
اطلاعیه مراسم اربعین حسینی
هیئت جنوبیهای ساکن بروجرد
هیئت محبان ثامنالائمه(ع) برگزار میکند:
مراسم عزاداری اربعین حسینی
چهارشنبه و پنجشنبه(16 و 17مهر) ، راس ساعت 8 شب
بروجرد ، خیابان سعدی ، کوچه شیرین ، پلاک پرچم
نوحهخوانها:
احسان گیوهکی(شب اول)
کربلایی پوریا مهدوی مقدم(شب دوم)
جنوبیهای ساکن بروجرد
متن نوحه غنچه خورشید
از مصطفی گراشی
بـانـگ آمـد کـه زنــو وقـت سـفر نـزدیــک اسـت
شـام هجران سپری گشت و سحر نزدیک است
زیـنـب ای قـافــله ســـالار اســیـــران بـــلا
پــیـک خـونـیـن جـگــر ای دخــت عـلی و زهــــرا
آه زان لـحـظـه غـمـبـار کـــه چــشمــانـت دیـد
از کـمــر شـمــر لــعـیــن از ره کــیـن تـیغ کشید
بـعـد از آن قــافـــلـه بــنـد و اســــارت آمــد
ســیـلی و خــــار مـغـیـلان و شــقــاوت آمــد
روی نی غـنـچـه هـفـتـاد و دو خـورشید شکفت
زیـنـب غـمــزده را مــایـــه امیــد شـکفت
وای از جــور و جـسـارت بـه لـب و دندانش
کـوفی و سـیلی و هـمـراهی بـــا مـهـمـانـش
کـــربـلا شـــد چـــو حـــرا زیـنـب دلـــسوختــه را
صـبـــر در مـکـتـب آزادگی آمـوخــتـه را
شـــد چـــو نــــازل بـــه دلش سوره آلام حسین
در بــیـــان آمـــده پــیـــغــمبــر پـیـغـــام حــسین
زیـــن ســبـب کـعـبه دلســوخـتـگـان کــــرد بـنــا
کــعبـه اش نــام نـهـادنــد ز غـــــم ، کــربـبـلا
زیـنـب ای تــرجـمه ای از غـزل صـبر خـــدا
وی تــــو شــیـرازه دیـــوان خــط کــربـبــلا
خـطـبه خــــوان در سـفـر و بــارگــه ظـلـم یــزیـد
بـربـنـد ز نــــــو مـــوعــد دیـــــدار رســید
بــانـگ زن هـمسفــران مـوسم هجران طی شد
فـصـل وصـــل آمـــد و انــدوه اسـیـران طی شـد
گــو کـــه آن کـعـبـه مـقـصـود نـمـایــان آمــد
شـکــرلله کـــه شــب هــجــر بـــه پـــایــــان آمـد
بـــوی آلالــه از آن مــلـــک پــریـشـان آیـــد
بـخــدا بـــوی حـــسین اســت کــه بــر جـان آیـد
عـطـر عـبـاس و عـلی اکـبـر و قــاسـم به مشام
آیــــد از کــربـبـلا بــدرقــه مـــا تــا شـــام
مـــژده ای چــلــه نــشـیـنـان بــلاکــش کـــز دور
شـــد پــدیــدار زنــو آتـــش ســـیـنـای حـــضور
بـــاز مــائـیـــم و هـمــان دشت لـبـالب ز حسین
گــریـــه و نـــالـــه و دلــتـنـگی زیـنــب ز حـسین
بــاز مــائـیـم و بـیـابـــانــی پـــر از حـــزن و بـــلا
دشـــت تــفــدیـده تــف بــادیـــه کـــربـبـلا
بـــاز گــــو قـــصــه انـــدوه اســارت تـــا شــــام
گـــو کــه افــزون شـــد از این درد، شکوه اسلام
خــون و جــانـبـازی و هــجـــران و اسـارت بـا هم
جـــان بـــه دیـــن داد و فـــرو ریـخـته بنیاد سـتم
بـــه حــســیــن و حــســن و قــلـب حزین زینب
مـنـتـقـم را فــرجی بــهـر ظـهــورش یــــا رب
« موجی » از آل عـلی تــوشــه راهی بــــرگــیـر
پـشــت بـنـیـاد الــهی تـــو پــنــاهی بـــر گـــیـــر
غنچه خورشید
شعر: محمود موجی
آهنگ: مرحوم عبدالحسین خرمایی
نوحهخوان: حاج مصطفی گراشی
دانلود با نوای مصطفی گراشی(نیاز به فایل صوتی)
متن نوحه بانگ آمد کای اسیران
از ایمان میرشکاری
بانگ آمد کای اسیران این زمان آزادهاید
رهنمایی بر شما بنهاده گر آمادهاید
شد مهیا محمل زرین که تا راهی شوید
با بشیر رهنما تا یثرب همراهی شوید
ناگهان فریادها زد زینب دلسوخته
بر جمیع قاصبان با چهرهای افروخته
ما عزاداران یاران به خون آغشتهایم
زین جهان عمریست یکسر دست و دل را شستهایم
محمل ما را سیه پوشید با حزن و عزا
در عزای نوجوانان شهید کربلا
در درون سینهام اندوه و داغ اکبر است
از فراق روی اکبر خاک ماتم بر سر است
نور چشمم رفته راه خانه را گم کردهام
جامهای خونین از او همراه خود آوردهام
جامه بوی مهربانی حسینم میدهد
بوی ایام وصال نور عینم میدهد
تا قیامت غنچههای داغ در باغ دلم
شعلهور کردهست این اندوه صحن محملم
آن که حتی یک نفس نگذاشت تنها زینبش
این دل غمدیده بر نی بود با تاب و تبش
ره به ره منزل به منزل بود با من در سفر
من به پای خسته او بر نیزهها با پای سر
صوت قرآنش تسلیبخش محراب دلم
هر نفس نور نگاهش بود بر آن محملم
در مدینه گریهها بر قبر پیغمبر کنم
شکوه از بدعهدی آن امت کافر کنم
بر مزار مادرم اندوه دل واگو کنم
دردهایم را یکایک بازگو با او کنم
روز عاشورا حسین عباس و اکبر دادهام
واندر آن یک روز پر غم شش برادر دادهام
یاد باد آن روزهای همرهی با همرهان
از جوانان یاد باد آن همرهان مهربان
کربلا تکمیل با خون جگر بنمودهام
تا قیامت نهضتت را پر اثر بنمودهام
ظالمان را تا ابد با صبر رسوا کردهام
سینههای شیعیان زین شور شیدا کردهام
زینبم با خون دل بنوشتهام پیغام تو
در دل تاریخ تا محشر نوشتم نام تو
در جهان (موجی) اگر بعد از شهیدان ماندهای
همچو زینب باش گر کرببلا را خواندهای
شاعر: محمود موجی
آهنگ: هادی محمودیفرد
متن نوحه چرخ گردون را عجب شور
و فغانی امشب است
از ایمان میرشکاری
» واحد : چرخ گردون را عجب شور و فغانی امشب است
» مداح : ایمان میرشکاری
» آهنگ : هادی محمودی فر
» شاعر : محمود موجی
چرخ گردون را عجب شور و فغانی امشب است
در میان سینه ها حزن عیانی امشب است
آه و واویلا که معراج رسول آغاز شد
رنج و اندوه جدایی بتول آغاز شد
گشته پایان صفر یا باز آغاز بلا
همچو آغاز محرم شد جهان ماتم سرا
در سفر چون شد مهیای صفر خیرالبشر
مزمحل شد قلب عالم شد جهان زیر و زبر
شد کفن جسم رسول الله و غم آغاز شد
گوشه ی جانکاه ماتم پرده ی غمساز شد
دست مولا بسته شد آغاز درد حیدر است
فصل تاراج حدیث و جایگاه منبر است
روی زهرا نیلی از سیلی شود ای شیعیان
قلب عالم زین مصیبت می شود بیت الحزان
از دو ماتم شیعیان عالم سیه دارد به تن
هم ز داغ مصطفی هم هجر جانسوز حسن
آه کز ماتم حسین اینک سیه پوشیده است
راحت جانش حسن زهر ستم نوشیده است
بعد زهرا و علی گشته است ستم سهم حسن
جام زهر کین و خون دل به پهنای لگن
شیعه از نامردمی دردی فزون دارد به دل
از ستم اندوه و اقیانوس خون دارد به دل
بانگ ماتم باز هم می آید از اقلیم توس
شد مکدر شمس در از غربت شمس الشموس
گفت سلطان خراسان با نوایی دل حزین
برده از این پیکرم تاب و توان را زهر کین
هرم تب افتاده بر تن جسم و جانم آتشین
تب به یادم آورد اندوه زین العابدین
تب عطش بر کام من آورده رب العالمین
وین دلم را تشنگی برده است تا کام حسین
بر پیامم را مدینه ای صبای غم نهاد
بلکه بهر آخرین دیدار من آید جواد
من در این غربت پریشان خاطر و بی یاورم
سخت دلتنگ لقای مهر و لطف خواهرم
خواهر دل خسته ام محزون دیدار من است
اشک ریزان بهر دیدار و دل افکار من است
بارالها کن قبول از این عزاداران عزا
هدیه شان کن باقیات و صالحات اش درجزا
وآن ظهور یوسف گمگشته را آسان نما
چشم عالم را به دیدار رخش مهمان نما
شکر ایزد روزی موجی عطا شد بیت بیت
ناله و در یوزگی ها در سرای اهل بیت
دلنوشتهای از درد فراق
نوشتهی پوریا مهدوی مقدم
پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:
چه سخت است روزهای بی تو... روزهایی که با یادت سپری میشود اما بوی رسیدنت از دوردستها میآید...
نمیدانم آیا تا رسیدن دوبارهات زنده باشم یا نه... اما در انتظارت مینشینم.
چه سخت است روزهای بی محرم و صفر... چه سخت است دور بودن از مراسم عزاداری اهل بیت(علیهم السلام)
نمیدانم چرا مدتی ست دلم هوای یک عزاداری کرده است در کنار دوستان و هم هیئتیها... دلم هوای صدای پوست دمامی را کرده که یک عاشق دلشکسته و یک عزادار واقعی با چوبی که از بار مصیبت اعظم خم شده است، به آن میکوبد. و صدای تیز سنجی که تداعیگر شمشیرهایی ست که به یکدیگر میخورد و خونی را به زمین میریزد...
دلم هوای سینهزدن در یک بر سینهزنی پرشور کرده که چرخشش برخلاف زمان است و گویی به سمت روزهایی که میرود که قیامتی در آن برپا بود.
دوست دارم اذکار نوحهها را با صدای دل فریاد بزنم و اشک دیده را با نوای نوحهخوان و به یاد آن روزگاران به روی گونه جاری سازم.
چه زیبا بود اگر واقعا این سخن گهربار امام صادق(ع) به حقیقت میپیوست و تمام روزها عاشورا میشد...
چیز زیادی به ایام پر سوز و جانگداز فاطمیه نمانده... اما چه بگویم که طاقت من کم است و میترسم به آن نرسم... بالاخره انسان است و هر نفسش که فرو میرود و برمیآید، او را یک قدم به مرگ نزدیکتر میکند.
اما امید دارم... امید دارم که هرچه زودتر همچون برق و باد، همانطور که محرم و صفر رفت، فاطمیه میرسد و میتوانم با دل و جان به عزاداری برسم.
هروقت به جملهی ( مروا همه سال ) فکر میکنم، قلبم آرام میشود... که تحقق این جمله در آن است که از بدو تولد تا به امروز توانستهام در عزاداریها شرکت کنم.
چه خوش است رسیدن روزهایی که دوباره صدای سنج و دمام در کوچهها طنینانداز شود و نوای نوحهخوانها، اشک دیدهها روان سازد.
از خدا میخواهم تا آن روز همه را زیر سایهی ابدیاش محافظت کند و هیچکس را چشم انتظار نگذارد... البته ما که سالیان سال است منتظریم... اما خداوندا، بگذار انتظارمان همین یک انتظار باشد که بس انتظاری جانکاه و سخت است...
اللهم عجل لولیک الفرج
متن نوحه جرس قافلهداران
از حاج مصطفی گراشی
باتشکر از آقای عباس محمدی باغملایی جهت یاریرساندن جهت صحیح نوشتن این متن در سایت
جرس قافلهداران چه نوایی دارد
شوق دیدار و یا عزم جلایی دارد
میدهد مژده ز نو موسم دیدار آمد
به مشامم ز جنان بوی خوش یار آمد
گو به زینب که تویی قافله سالار زنان
قد علم کن و اسیران تو به محمل بنشان
چاوشان گو که بخوانند نوایی ز وفا
به سرم هست هوای سفر کرببلا
گو مزین نشود محمل لیلا با زر
چون که دارد به دل او شوق وصال اکبر
اربعین آمده در سر بودم شوق وصال
گو حسین آمده زینب بنما استقبال
چون به میعادگه عشق رسیده اسرا
بگرفتند به بر مرقد پاک شهدا
شکوه از سرزنش خار مغیلان دارد
از جفاهای عدو از تو چه پنهان دارد
شکوه از کعبه نی و ناله ز مجروحی پا
قصه از شمر و سنان، خولی مرتد و دغا
عابدین آن پسر فاطمه بر ناقه سوار
غل و زنجیر به گردن، تن زار و تب دار
کنج ویرانهی شامم ز جفا گشت مکان
ناز دانه گل من رفت رقیه ز جهان
گاه در تشت طلا داد مکان قوم پلید
سر فرزند پیمبر جلوی تخت یزید
بانگ لاحول ولا از لب پرخون چو شنید
خیزران را به جسارت لب و دندان بوسید
به کنیزی طلبیدند زریر زهرا
همه بنشسته ولی زینب کبری بر پا
چه ستم ها که نکردند به من این قوم پلید
گاه در کوفه مگر شام و دگر بزم یزید
به ره دین محمد ز چه پروا دارم
سرکشان بیرق اسلام چو بر پا دارم
شد رثاخوان حسین از ره اخلاص (حمید)
روز محشر نشود نزد خدایش نومید
حلول ماه ربیع الاول مبارکباد
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:
دو ماه عزا و سوگ و مویه به سر رسید و بهار سرزندگی و نورانیت به دلهای مسلمین راه گشود و غم کهنه ای را به ازای دانه دانه ی اشکهای روان و ناله های سوزناک از کلبه ی دل زدود و به جایش گل امید و نشاط و لبخند نشاند.
شتاء سرد و غمین رفت و ربیع نشاط و خوشی ز راه رسید...
ربیع اول بر شما مبارک باد.
-----------------------------------------------------------------
پیراهن سیاه زتن دور میکنیم
آن را ذخیره کفن وگور میکنیم
اجر دو ماه گریه برغربت حسین
تقدیم به مادرش از راه دور میکنیم
عزاداریتان قبول
ربیع مبارک
پیامبر (ص) فرمود:
هرکس پایان ماه صفر راخبر دهدبهشت براو واجب میشود.
-----------------------------------------------------------------
امیدوارم با غروب خورشید ماه صفر، هر آنچه قلب نازنینتان را میآزارد،غروب کند و شادی ربیع بر شما طلوع کند و هرگز پایانی بر آن نباشد پس بشارت باد پایان صفر و مبارک باد بر شما حلول ماه ربیع الاول
-----------------------------------------------------------------
"با اجازه مادر سادات "
پیراهن سیاه زتن دور می کنیم
آن را ذخیره کفن و گور می کنیم
اجر دوماه گریه بر غربت حسین
تقدیم مادرش ز ره دور می کنیم
حلول ماه ربیع الاول ، ماه شادی و سرور اهل بیت
بر مسلمین مبارک باد
اطلاعیه هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد
به مناسبت 28 صفر
سرپرست: آقای جمشید نادی
پدر دمام زنی بروجرد در جوار حق آرمید
هیئات خوزستانیهای مقیم بروجرد در حزن و اندوه فرو رفتند
پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:
به گزارش وبلاگ پوریا مهدوی مقدم، مشهدی جواد(عبود) ابرازه، بنیان گذار هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد و پدر دمام زنی بروجرد در اثر عارضه ریوی، دار فانی را وداع گفت.
استاد عبود ابرازه از بهترین دمام زنان هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد بود که از زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در بروجرد سکنا گزید و به همراه عده ای از خوزستانیهای مهاجر، تصمیم به برپایی هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد نمودند و سنت های خود را به مردم بروجرد معرفی نمودند و عده ی کثیری از بروجردی ها به این نوع عزاداری علاقه مند شدند و در مراسمات دمام زنی و سینه زنی این هیئت شرکت مینمودند.
طبق گفت وگویی که با آقای محمد ابرازه، نوه ی پسری آن مرحوم داشتم، افزود: مشهدی عبود ابرازه در روز اربعین در بیمارستان نفت اهواز به دلیل مشکلات ریوی، دعوت حق را لبیک گفت و از این جهان رخت بربست.
درحال حاضر نیز، اخوان ابرازه در بروجرد از بهترین دمام زنان هستند و راه پدر را درجهت خدمت به اهل بیت عصمت و طهارت و حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) ادامه میدهند.
محمد ابرازه در ادامه خاطر نشان کرد: به همین مناسبت، مراسم یادبودی در روز جمعه 94/9/20 از ساعت 10صبح الی 11:30 در حسینیه امیرالمؤمنین واقع در خیابان حافظ جنوبی برگزار میگردد.
در همین مصداق نیز وبلاگ پوریا مهدوی مقدم به اخوان ابرازه، آقایان: جلال، جمال، جلیل و کمال و تمامی بازماندگان تسلیت عرض نموده و علو درجات را برای آن مرحوم از خداوند منان خواستار است.
متن نوحه وفات پیغمبر ما ویلی واویلا
وفات پیغمبر ما ویلی واویلا
خاک سیاه بر سر ما لا اله الا ا...
گریان جبریل امین ویلی واویلا
ز بهر ختم مرسلین لا اله الا ا...
اولیا و انبیا ویلی واویلا
جمله در این ماتم سرا لا اله الا ا...
بر سر زنان شیر خدا ویلی واویلا
اندر عزای مصطفی لا اله الا ا...
زهرای زار و خونجگر ویلی واویلا
گریان شود بهر پدر لا اله الا ا...
(نیازبه فایل دانلودی)
متن نوحه بوشهری شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
گشته در عرش برین ناله و افغان امشب
یا رب از بهر چه زهراست پریشان امشب
به یقین پاره جگر شد حسن از زهر جفا
بی برادر شده سلطان شهیدان امشب
در بر آورد همی قاسم و عبداله را
گفت گشتید دگر بی سر و سامان امشب
با حسین گفت برادر بنشین در بر من
که مرا عمر رسیده ست به پایان امشب
دست طفلان به عمو داد و در آن لحظه بگفت
بعد از این جان تو و جان یتیمان امشب
بهر قاسم بنما جشن عروسی بر پا
آرزو بر دل من مانده به دوران امشب
خواهرا خیز ز جا تشت بیاور بر من
که مرا عمر رسیده است به پایان امشب
متن نوحه بوشهری شهادت امام حسن مجتبی(ع)
شیعه زن بر،سینه و سر
خون ببار از، دیده ی تر
کز اثر زهر ستم شد خون جگر
قره العین زهرای اطهر
شد چو مسموم آن شاه دین
با دو صد غم گفت این چنین
خواهر ماتم زده ی زار و حزین
گو حسین جان بیا حالم ببین
تشنه لب شاه شهیدان
با دو صد ناله و افغان
سوی برادر شده آن دم شتابان
گفت چه رو داده ای شاه خوبان
در جوابش ، شاه مظلوم
گفتا آن مسموم محزون
ای که شد از ماء معین منع و محروم
شو پرستار اطفال معصوم
من چو رفتم زین دار فانی
بعد مرگم ، یک زمانی
دست به شمشیر مزن ، تاتوانی
پهلوی مادرم ، ده مکانی
متن نوحه بوشهری وفات پیغمبر(ص)
ای شیعه بر سر زن شب عزا شد
وفات حضرت زین العبا شد
تا روز محشر زنید بر سر
امام چارمین آن شاه خوبان
رسد از کربلا تا شام ویران
تا روز محشر زنید بر سر
کنج هر خرابه منزلش بود
غم داغ عزیزان بر دلش بود
تا روز محشر زنید بر سر
کسی نشنیده بیماری به خواری
چهل منزل کند اشتر سواری
تا روز محشر زنید بر سر
متن نوحه بوشهری وفات پیمبر ز نو شد واویلا از این غم
وفات پیمبر شیعه ز نو شد واویلا از این غم
حوریان شد گریان اندر این ماتم واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
شال عزا در گردن ساقی کوثر واویلا از این غم
اندر عزای شاه دین صاحب منبر واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
شال عزا در گردن شبیر و شبر واویلا از این غم
از بهر جد خود زنند بر سینه و سر واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
گریان و نالان زین عزا زهرای اطهر واویلا از این غم
از بهر بابش می زند بر سینه و سر واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
جن و ملک اندر افغان و زاری واویلا از این غم
افلاکیان غرقند در سوگواری واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم، روابط عمومی حاج علی سیف معموریان شد.
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت بینندگان عزیز سایت.
چندی پیش طی گفت و گویی تلفنی، حاج علی سیف معموریان، مداح خوش صدای خوزستانی، مسئولیت هماهنگی مراسمات خود را به این سایت واگذار کرد.
وی خاطر نشان کرد که مراسمات مداحی این بزرگوار در دوسبک خوزستانی و فارسی برگزار میشود و عزیزانی که مایل به دعوت از حاج علی سیف معموریان هستند، از همین حالا لطف کرده و هماهنگی های لازم را با همین سایت به عمل آورند.
علی معموریان تصریح کرد که وی از شب پنجم محرم 1437، الی پایان صفر، قادر به اجرای مراسم در اقصی نقاط کشور میباشد.
نمونه هایی هم از کار های حاج علی سیف معموریان در وبلاگ ایشان قرار گرفته است که با مراجعه به قسمت پیوندهای همین سایت میتوانید وارد وبلاگ شده و یا روی لینک های زیر کلیک نمایید.
حلول ماه ربیع الاول،ماه بهار اسلام،مبارکباد...
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:
دو ماه عزا و سوگ و مویه به سر رسید و بهار سرزندگی و نورانیت به دلهای مسلمین راه گشود و غم کهنه ای را به ازای دانه دانه ی اشکهای روان و ناله های سوزناک از کلبه ی دل زدود و به جایش گل امید و نشاط و لبخند نشاند.
شتاء سرد و غمین رفت و ربیع نشاط و خوشی ز راه رسید...
ربیع اول بر شما مبارک باد.
بیاد «بخشو» و برای «بخشو»
صدای گرم «بخشـو» بس حزین بود تجلـــی نـوایــش اربعیــــن بـــــود
درایــام محـرم نوحـــــــه می خوانــد پریشان از بـرای شـاه دیـن بــــود
میـان نوحــه خواندن یا علی (ع) گفت مدد کـارش امیــرالمؤمنیــن بــــود
چو روز اربعیـن بحــر طویـل خوانـد بواحد سینه زن نقـش زمین بـــــود
بـه دورش حلقـــــــۀ ماتــــم گرفتـنـــد میان سینه زن همچون نگیـن بــود
چه حـزن انگیــز بـود گلبــان صوتـش میــان دیگـران او بهتـریـن بـــــود
بگفتا یا حسیـن(ع) تا جان به تن داشت چـرا کـه ذاکـر سـالاردیـن بـــــود
ملکـوتـی صدایـــی داشـت «بخشــو» هماره صوت او با غم قرین بـــود
بســـــــان صـوت او مــــــادرنـزایـــد که فخر و مایه این سرزمین بـود
بـه وقـت مرثیـــــه از بهــراکبــــر(ع) صدای زنگ صوت او حزین بود
مصیبت چون بخواند ازبهراصغر(ع) عزادار اشک ماتـم برجبیـن بــود
ز داغ قاســم(ع) دامـــــاد می گـفـــت مصیبـت خوانـدن او آتشیـن بــود
بخوانـد از بهـر عبـــاس(ع) علمــــدار همـــانکـــه زاده ام ابنیـــن بــــود
به کـرد نوحـه گـری زینبـی(س) کـــه پرستــاری زیـن العابـدیــن بـــود
بـه روز بیسـت و هشتــم مــاه صفــر نواخوان بهرختـم المـرسلین بــود
نــــوای او بسـوزانـد هـر دلـــــی را دمـی کـه با نوای نی عجین بــود
چوبرمی خاست ازدل صوت پاکـش ز خـاک تیـره تـا عرشبرین بـــود
فـروتــن بـود جهانبخــش عزیـــــزم بــه پیـش چشم مردم نازنیـن بـــود
بـــوقــت بازگـشـت او ز مشهــــــد چـو زائــر امـام هشتمیــن(ع) بـود
بهــــار عمـراو زودی خـزان شـــد چو صیاد اجل جانـش کمیـن بـــود
بـرفـت ازدار فـانــی بـا دلـــــی زار دریغـا کــه وداعـش آخریـن بـــود
بگشت خامـوش آن شـع فـروزان اگرچـه مصلحت حق درایـن بـــود
خـدا رحمت کند «بخشو» و مامش که مادردائم از بهرش غمین بـود
خــدا صبـــری دهـد بـه بستگـانـش که تا بود رسم دنیـا اینچنیـن بــود
سـرودی شهــردرتوصیف صوتـش خـدا داند اگر که غیـر از این بـود
بندر بوشهر
«محمودیوسفی»
23/11/85 هجری شمسی
مطابق با 23 محرم 1428 هجری قمری
متن نوحه وفات پیامبر(ص) از حاج مصطفی گراشی
باز
هنگام غم و ناله و افغان آمد
باز ارکان فلک زار و پریشان آمد
عرش و فرش و قلم و کرسی و جنات برین
زین عزا جمله سیه پوش و پریشان آمد
از غم رحلت آن پادشه کون و مکان
جبرئیل ناله کنان زار و نواخوان آمد
آدم و نوح و سلیمان و شعیب و یعقوب
سر زنان از غم سرخیل رسولان آمد
خضر و الیاس و خلیل عیسی و موسی جلیل
سر کنان خاک عزا چاک گریبان آمد
مرتضی شال به گردن به عزا با دل ریش
سر زنان ناله کنان همچو یتیمان آمد
فاطمه موی پریشان شده از مرگ پدر
گشت چون خاک زمین پیکر بی جان آمد
حسن از مرگ پیمبر شده لرزان چون بید
سر زنان ناله کنان زار و جگر خون آمد
زین الم چاک گریبان شه بی عسل و کفن
بر سر جد کبارش به صد افغان آمد
شهر بطحا شده بیت الحزن از بهر رسول
خاک غم بر سر مرد و زن دوران آمد
بارالها تو عزاداری ما از کرمت
کن قبول چون به عزای شه خوبان آمد
بارالها برسان قائم دین پور حسن
که بسا فتنه و آشوب فراوان آمد
متن نوحه آهنگ عزا از ایمان میرشکاری
باز آهنگ عزا از همه جا میشنوم
بانگ لبیک ز خون شهدا میشنوم
میرسد نغمه ی جان بخش حسینم بر گوش
این صدا از طرف کرببلا میشنوم
خیمه ی پیروِ الله و به پا میبینم
بردرِ خیمه کنون شمس و ظها میبینم،عزاداران
وقت جانبازی سردار شهیدان آمد
جمله در تاب و تپش،قلب مریدان آمد
زد چو بر قلب سپاه عمر سعد لعین
لرزه بر پسکر بی جانِ پلیدان آمد
کن تأمل که در این برهه چه ها میبینم؟
جمله آمال عدو را به فنا میبینم،عزاداران
خیل رو بر صفتان روی به میدان کردم
در تنش نیزه چنان خار مغیلان کردم
اصغرش را هدف نیزه و پیکان کردم
بر سرِ نی سر سالار شهیدان کردم
رأس پر خون حسین را به کجا میبینم؟
این چه ظلمی ست که بر آل عبا میبینم،عزاداران؟
حسین جان حسین جان
در حضور پسر هنده جگرخوار لعین
سر سالار شهیدان به تماشا بردم
تا بسوزد جگر خواهر غمدیده ی او
مظهر زهد و شرف،زینب کبری بردم
زینت مجلس خون،تشت طلا میبینم
خیزران را به کف خصم دغا میبینم،عزاداران
حسین جان حسین جان
تا به دلهای سیه نور فشاند زینب
تا که از بند اسارت برهاند زینب
قد علم کرد و خطابی به یزیدابن پلید
تا که پیغام شهادت،برساند زینب
در سخن بنت علی،شیر خدا میبینم
بزم طاغوت به یک لحظه عزا میبینم،عزاداران
حسین جان حسین جان
دانلود این نوحه با صدای ایمان میرشکاری
متن نوحه واحد از حاج حسین فخری
جز دلم کس نکند دلبری از دلبر من
دلبر عشق بازی کند بر سر نی با سر من
یا رب این دشت بلا،یا که طرب خانه ی ما
کس ندانست که عروسی بُوَد این یا که عزا؟
هرچه دارم به تماشاگه زلفت ریزم
جای زر درقدمت،من سروجان میریزم
جز دلم کس نکند دلبری از دلبر من
دلبر عشق بازی کند بر سر نی با سر من
کرده پرخونِ جگر،دست ازل جام مرا
زده نقاش ازل،عزم مرا رنگ بلا
بعد من خواهرمن،قافله سالار منی
در پس پردۀ قید،شاهد اسرار منی
شاهد غارت و غارتگر گلزار منی
زیر شمشیر و سنان،طالب دیدار منی
سوز و آه و غم ما،ساده و یک بازی نیست
هر که دارد غم جان،لایق جانبازی نیست
تا ملامت نکشی،عشق نزند حلقه به در
نشود سنگ تو لعل،تا نخوری خون جگر
کی کنم شکوه از این چرخ پر از نقش و نگار؟
کی کشم منت از این طارَم فیروزه سوار؟
صحبت از بریدن سر ز قفاست با شمشیر
صحبت از خوردن آب است ز گلو از لب تیر
متن نوحه آه واویلا از حسین کشتکار بوشهری
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
زینب محزون،با چشم گریون گفت ای برادر
میبرندم شام،این قوم کافر،آه واویلا...آمد محرم
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
لیلای مضطر،گفتا به اکبر با دیده ی تر
کن ترک میدان،زین سفر بگذر،آه واویلا...آمد محرم
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
یک دم روان شو،قدت ببینم ای جان مادر
تا نوجوانی،داغت نبینم،آه واویلا...آمد محرم
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
مادر روانم،من سوی میدان قدم نظر کن
از نوجوانت قطع نظر کن،آه واویلا...آمد محرم
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
رخت دامادی،بهرت بریدم ای جان مادر
آخر نکردی،آن رختت بر تن،آه واویلا...آمد محرم
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
رخت دامادی،لایق من نیست ای جان مادر
چون بر تن من،غیر از کفن نیست،آه واویلا...آمد محرم
شیعیان از نو شد ماه محرم با ناله و غم
زنید و بر سر،اندر این ماتم...
آه واویلا...آمد محرم
حسین شهید...یامظلوم حسین غریب...یامظلوم
متن نوحه شیعه باز است و غم(دو ضرب خوزستانی)
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
چو شهنشاه دین،روبروی قوم کین
فرمود ایهاالناس،به صدای حزین
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
زهراست مادرم،پسر حیدرم
نامم بود حسین و سبط پیمبرم
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
کشتید یاوران،قاسم نوجوان
در خیمه علیل است،عابد ناتوان
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
کشتید اکبرم،هم با اصغرم
عباس جوان و عون و جعفرم
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
بَن سعد لعین،اطفالم ببین
در خیمه نشسته،زینب دل حزین
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
شیعه کردند شهید،آن قوم پلید
نوگل باغ زهرا،از حکم یزید
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
شیعه دیدی چه سان،کردند کوفیان
رأس عزیز زهرا،بر نوک سنان
شیعه باز است و غم با آه و الم
به سروسینه بر زن که ز نو شد محرم
متن نوحه سرگشته از حسین کشتکار بوشهری
(در مدح امام زمان-عج-)
منم سرگشته ی حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست
خلیلا ساز شوق وصل کویت
دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده
میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت
وجودم را ز غم ویرانه کرده
من آن آواره ی بشکسته بالم
ز هجرانت بتا رو بر زوالم
منم آن مرغ سرگردان تنها
پریشان گشته شد یکباره حالم
سحر سر بر سر سجاده کردم
دعایی بهر آن دلداده کردم
ز حسرت ساغر چشمانم ای دوست
لبانت یکسره از باده کردم
دلا تا کی اسیر یاد یاری؟
ز هجر یار تا کی داغ داری؟
بگو تا کی ز شوق روی لیلی
تو مجنون پریشان روزگاری؟
پریشانم،پریشان روزگارم
من آن سرگشته ی هجر نگارم
کنون عمری ست با امید وصلش
درون سینه آسایش ندارم
ز هجرت روز و شب فریاد دارم
ز بیدادت دلی ناشاد دارم
درون کوهسار سینه ی خود
هزاران کشته چون فرهاد دارم
چرا ای نازنینم،بی وفایی؟
دمادم با دل من در جفایی؟
چرا آشفته کردی روزگارم؟
عزیزم دارد این دل هم خدایی
متن نوحه من نخل هل عطایم از حاج حسین فخری
من نخل هل عطایم...فرزند مجتبایم...
ای باوفا عموجان...خون خدا عمو جان...
چون سایه ی پدر را،اکنون به سر ندارم
عمو منم یتیم و باشی تو غمگسارم
اکنون به جای بابا،جان در رهت سپارم
من نخل هل عطایم...فرزند مجتبایم...
ای باوفا عموجان...خون خدا عمو جان...
اذنم بده عمو جان،تا رو کنم به میدان
پوشم سلاح بر تن،از بهر حفظ قرآن
بر دشمنان بتازم،چون زیغم خروشان
بابم حسن نوشته،خط شهادتم را
بسته به بازوی من،حرز شهادتم را
رنگین نموده با خون،لوح ولادتم را
باید که دین او را سازم ادا عمو جان
ای باوفا عموجان...ای باوفا عموجان
من نخل هل عطایم...فرزند مجتبایم...
ای باوفا عموجان...خون خدا عمو جان...
چون بهر یاری دین،فرمان رسیده ما را
تا جاودانه سازیم،گلزار کربلا را
با جان و دل خریدار،رفتیم این بلا را
من نخل هل عطایم...فرزند مجتبایم...
ای باوفا عموجان...خون خدا عمو جان...
هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد...
بزودی با عکسهایی از مراسم دمام زنی هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد در 28صفر،خدمتتان میرسم.
منتظر باشید...
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:
با سلام خدمت بینندگان عزیز و ارجمند و با عرض تسلیت بمناسبت رحلت جانسوز نبی مکرم اسلام(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع).
امروز(28صفر1436هـ.ق) مصادف با:30 آذر 1393هـ.ش،مراسم عزاداری رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) در مسجد امام حسین(ع) واقع در خیابان سعدی شهرستان بروجرد،برگزار شد.
این مراسم با حضور سرپرستان و بزرگان ودمام زنان و سنج زنان هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد،پیگیری شد تا این عزیزان،ارادت خود را نسبت به رسول گرامی اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)،ابراز کنند و قطره ای باشند از دریای بیکران عزاداران و ماتم نشینان و در سوگ خفتگان اختران عرش اعلی...
متن نوحه بوشهری شهادت امام رضا(ع)
ایها الناس شما را به حق خون رضا
لحظه ای گوش نمایید در این بزم عزا
تا بگویم به شما از اثر زهر جفا
با ابا صلت چه می گفت غریب الغربا
ای ابا صلت بیا ساعتی اندر بر من
از ره مهر و وفا باش دمی یاور برمن
فرش برچین بیا جمع کن این بستر من
تا غریبانه دهم جان چو شه کرببلا
زهر مامون لعین پاره نموده جگرم
کاش می بود طبیبی دم مردن به برم
یا که می بود تقی نور دو چشمان ترم
تا سوی قبله کشد پای من از راه وفا
ای اباصلت در خانه ببند و بنشین
گریه کن بر من بی کس تو با قلب حزین
گو که مسموم نمودن رضا خسرو دین
رفت در شهر غریبی در این دار فنا
گریه می کرد ابا صلت چو بهر آن شاه
دید یک سرو قدی او ز رضا همچون ماه
بود آثار بزرگی زجبینش پیدا
اشک می ریخت ز رخسار به صد ناله و آه
گفت ای شه تو که باشی ز کجا آمده ای
من که در بسته بدم پس ز چه ره آمده ای
به گمانم که به دیدار رضا آمده ای
آمدم من ز مدینه به سوی توس بلا
ای ابا صلت بگو تو پدر من به کجاست
آن که دور از و طن و تاج سر من به کجاست
کز غمش خون رود از چشم ترمن به کجاست
چونکه از دیدن او کام مرا هست روا
چه خوش است گر پسر آید به بالین پدر
در دم مرگ پدر را چو بگیرد در بر
از غم مرگ پدر اشک بریزد ز بصر
ناله ای چون بکشید یهر پدر جست زجا
لیک این واقعه بر عکس فتاده ز جفا
از برای علی اکبر و شه کرببلا
لب نهاد بر لب پر خون جوانش آن شاه
گفت از داغ تو شد صبح حسین شام سیاه
شریفیان تو بگو نوحه به صد شور و نوا
گو الها به حق صاحب این بزم عزا
کن نصیب همه دیدار شه قبه طلا
تا شود دین محمد به جهان جلوه نما
متن نوحه شهادت امام حسن مجتبی(ع)
شیعه زن بر،سینه و سر
خون ببار از،
دیده ی تر
کز اثر زهر ستم
شد خون جگر
قره العین زهرای
اطهر
شد چو مسموم آن شاه دین
با دو صد غم گفت این چنین
خواهر ماتم زده ی
زار و حزین
گو حسین جان بیا
حالم ببین
تشنه لب شاه شهیدان
با دو صد ناله و
افغان
سوی برادر شده آن
دم شتابان
گفت چه رو داده
ای شاه خوبان
در جوابش ، شاه مظلوم
گفتا آن مسموم
محزون
ای که شد از ماء
معین منع و محروم
شو پرستار اطفال معصوم
من چو رفتم زین دار فانی
بعد مرگم ، یک
زمانی
دست به شمشیر مزن
، تاتوانی
پهلوی مادرم ، ده
مکانی