نوحه به دشت کربلا لیلای محزون
به دشت کربلا لیلای محزون بگفتا با صد افغان
علی اکبر جوان تاجدارم، دمی کن ترک میدان
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
گلی از گلشن وصلت نچیدم، جوان نا امیدم
به جای خلعت دامادی تو، کفن بهرت بریدم
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
گل نشکفته ام رو در خزانی، اسیر کوفیانی
روی ناکام علی زین دارفانی، نخواهم زندگانی
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
نظر بنما به حال زار زینب و این عترت طاها
ترحم کن دمی بر حال لیلا، مه یثرب و بطحا
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
نشین گویم سکینه تا بیارد، برایت مشک و عنبر
زند شانه به گیسوی تو زینب، گلاب از دیده ی تر
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
گمانم از دل لیلای محزون، خبر هرگز نداری
«شریفیان» چرا از بهر اکبر، ز دیده خون نباری
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
شعر از: مرحوم محمد شریفیان
- ۰ نظر
- ۱۷ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۱۸