وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

۱۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ پوریا مهدوی مقدم» ثبت شده است

۲۳
مهر
۹۹

 

هیئت محبان ثامن‌الائمه(ع) برگزار می‌کند:

 

مراسم عزاداری آخر ماه صفر

 

از پنجشنبه 24 مهر بمدت 3 شب ، راس ساعت 8 شب

 

بروجرد ، خیابان سعدی ، کوچه شیرین ، پلاک پرچم

 

نوحه‌خوان‌ها:

احسان گیوه‌کی

کربلایی پوریا مهدوی مقدم

 

جنوبی‌های ساکن بروجرد

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۷
مهر
۹۹

متن نوحه واحد خیمه عترت

از عباس محمدی باغملایی

 

 

به سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته
دگرگون گشته احوالش زسرهای بخون خفته


نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد
هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد

 

گهی با شیهه می آید گهی نالان و افسرده
بدیده چون سوارش را به خاک افتاد پژمرده


به درب خیمه هردم خواهری از یار می گوید
دو چشمش ‌گشته گریان ‌و عزیزش ‌را همی ‌جوید

 

بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری
چرا بنموده ای با شیهه هایت ناله و زاری


چرابرگشته‌ای‌ بیکس به من‌گو پس سوارت کو
نمی بینم کسی با تو سوار بی قرارت کو

 

سرو یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری
سرت افکنده و غمگین و می بینم دل افکاری

 

ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی؟
خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی؟


برایم گو زعباس درخشان و فروزنده
که در شب های تارم بود همچون ماه تابنده


زداغ عون و عبدالله مثال کوره می سوزم
نواخوانی شده از بهر آنها کار هر روزم

 

تمام فکر من اینست که سر آید شب تارم
سیه‌گشته شب ‌و‌ ‌روزم از این خاموشی بیزارم


مرا با خود ‌به ‌میدان بر که شاید یار خود بینم
ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه ای چینم

 

مرا با خود ببر نزدش که گویم درد دل هایم
که شاید لحظه ای بیند که من تنهای تنهایم


بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را
در این‌صحرا بریزم من به کامش‌اشک عینم را

 

به ‌زینب ‌ذوالجناح‌ گفتا‌ که ‌خود زین غم پریشانم
چگونه از غمی گویم که آتش کرده برجانم


چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را
جواب این سوالی که کند آشفته خوابت را

 

ابوالفضلت‌ دو دستش را چنین از تن جدا دارد
که قاسم لخته خونی به سر جای حنا دارد

 

علی اکبرت عطشان در این دشت بلا جان داد
تنش‌ صد‌ پاره وجان را به دست پاک یزدان داد


بگفتا شاه عطشان این سخن با زینبم برگو
کزین باغ خزان دیده تو ماندی ای گل خوشبو


بگو بعد ابوالفضلم علمدارم تویی زینب
پس‌ از این روشنی ‌بخش شب تارم تویی زینب

 

مبادا دشمن بی دین به شادی غصه ات بیند
مبادا واگزاری جای خود آسوده بنشیند


از این‌ رنج ‌و‌ غم ‌و محنت هدف ‌آداب و آئین است
اگر سر می دهم بهر بقای مکتب و دین است

 

بگفت اینک (سعیدی) نوحه ام را با غم آوردم
از این ره هدیه اینک از برایت ماتم آوردم

 

» واحد : خیمۀ عترت

» نوحه خوان : عباس محمدی باغملایی

» آهنگ : عبدالعلی مهندسی

» شاعر : محمدرضا سعیدی

 

دانلود فایل صوتی

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۶

متن نوحه ای شیعه مگر از نو

 شب اربعین آمد


سینه زنی بوشهری


ای شیعه مگر از نو شب اربعین آمد

در کرببلا وارد زینب حزین آمد


ای شاه غضنفرفر در کرببلا بنگر

بین کشته جوانانت هم قاسم و هم اکبر


یکطرف علی اکبر یکطرف علی اصغر

آن یکی  گلوپاره دیگری شده بی سر


لیلا با فغان گفتا بر قبر علی اکبر

آخر نچیدم حجله عیش تو ای سرور


شاها به حق اکبر یک لحظه بر ما بنگر

ما جمله عزاداریم از بهر تو ای سرور


امید شفاعت را دارند از تو ای سرور

شیعیان و یارانت جملکی همه یکسر


دانلود

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۶

متن نوحه شیعیان اربعین است

 گریان روح‌الامین است


سینه زنی سنتی جنوبی


شیعیان اربعین است گریان روح الامین است

زینب نالان با چشم گریان سر قبر شهیدان


زینب بود در افغان قبر شهیدان

زینب نالان با چشم گریان سر قبر شهیدان


لیلا شیون کنان است از بهر نوجوان است

زینب نالان با چشم گریان سر قبر شهیدان


دانلود

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۶

متن نوحه به دشت کربلا لیلای محزون

 از مرحوم محمد شریفیان با نوای بخشو



به دشت کربلا لیلای محزون بگفتا با صد افغان

علی اکبر جوان تاجدارم دمی کن ترک میدان

بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان


گلی از گلشن وصلت نچیدم جوان نا امیدم

به جای خلعت دامادی تو کفن بهرت بریدم

بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان


گل نشکفته ام رو در خزانی اسیر کوفیانی

روی ناکام علی زین دارفانی نخواهم زندگانی

بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان


نظر بنما به حال زار زینب و این عترت طاها

ترحم کن دمی بر حال لیلا مه یثرب و بطحا

بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان


نشین گویم سکینه تا بیارد برایت مشک و عنبر

زند شانه به گیسوی تو زینب گلاب از دیده ی تر

بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان


گمانم از دل لیلای محزون خبر هرگز نداری

«شریفیان» چرا از بهر اکبر ز دیده خون نباری

بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان


دانلود با نوای بخشو

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۶

متن نوحه شد اربعین شه دین

 از مرحوم بخشو



شد اربعین شه دین، زینب دلخون و حزین، با اهل بیت بی نوا، آمد به دشت کربلا  

شیون به پا شد، افغان و آه شد، وقت عزا شد

**************

زینب به صد آه و فغان، بر قبر شاه انس و جان، گفتا خزان شد گلسِتان، بعد عزیزان جهان

شیون به پا شد، افغان و آه شد، وقت عزا شد

**************

لیلای زار خون جگر، بر قبر اکبر زد به سر، کامی ندیدی زین سفر، رفتی شدم من خون جگر

شیون به پا شد، افغان و آه شد، وقت عزا شد


دانود با نوای بخشو

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۶

متن نوحه شد اربعین شه دین

 از مرحوم محمد شریفیان



شد اربعین شه دین برگشته از شام خراب

زینب با لیلای حزین با ام کلثوم و رباب

با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان

***********************

زینب سر قبر حسین گفتا تو آن عزیزی

کز دخترت سکینه شد خواهش کنیزی

با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان

***********************

سکینه گفتا به فغان بر قبر عباس جوان

کی سقای تشنه لبان شد پیکرت غرق به خون

با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان

***********************

شیعیان شد شوری عیان در حرم سلطان جهان

کز ناله‌ی غمزدگان جن و ملک شد گریه‌کنان

با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان

***********************

"شریفی" کن شوری به پا با دل پر حسرت به نوا

قلبت بفرست کرببلا از دیده خون گریه نما

با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان


دانلود با نوای مرحوم علی دشتی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۴
مهر
۹۶

متن نوحه واحد بر لب آبم

 از حاج حسین فخری



بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم

هردم از غصة جانسوز تو آتش گیرم

مادرم داد بمن درس وفاداری را

عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم

گاه سردار علمدارم و گاهی سقا

گه بپاس حرمت گشت زنان چو نشیرم

در نگاه غضب آلودة من دشمن دید

که چوشیری من از این جیفة نیاسیرم

بوتة عشق تو کرده است مرا چون زرناب

دیگر این آتش غمها ندهد تغیرم

گرمرا شورو جوانی و بهار عمر است

ازخران تود گرایگل زهرا پیرم

اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید

سینه ام تنگ شد از بسکه بود تأخیرم

غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز

لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم

تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم

آیت قهربیان شد ز لب شمشیرم

سایة پرچم تو کرد سرافراز مرا

عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم

کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام

شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد

چشم من داد از آن آبروان تصویرم

باید این دیده و ایندست دهم قربانی

تا که تکمیل شود حج من آنگه میرم

زاینجهت دست بپای تو فشاندم بر خاک

تا کنم دیده فدا چشم براه تبرم

ای قد و قامت تو معنی قدقامت من

ایکه الهام عبادت زوجودت گیرم

وصل شد حال قیامم زعمودی بسجود

بی رکوع است نماز من و این تکبیرم

جسدم را بسوی خیمة اصغر نبرید

که خجالت زده زآن تشنه لب بی شیرم

تا کند مدح ابوالفضل امام سجاد

نارساهست حسان شعر من و تقریرم

شاعر: حبیب الله چایچیان(حسان)


دانلود با نوای حاج حسین فخری

  • پوریا مهدوی مقدم
۳۰
شهریور
۹۶

فرارسیدن ماه محرم تسلیت باد


  • پوریا مهدوی مقدم
۰۲
بهمن
۹۵

پیام تسلیت به آقای رضا حسن‌زاده

به خاطر درگذشت همسر گرامشان



   پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:


روز گذشته با خبر شدیم همسر آقای رضا حس‌زاده، نوحه‌خوان هیئت خوزستانی‌های مقیم بروجرد، دار فانی را وداع گفته است.


بر آن شدیم که از صمیم قلب پیام تسلیت خود را به ایشان ابلاغ کنیم.


آقای حسن‌زاده، خبر درگذشت همسرتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست. خداوند قرین رحمتش فرماید.


ما را در غم خود شریک بدانید.


ما برای شما و خانواده بزرگوارتان صبر جمیل را از درگاه حق تعالی خواستاریم.


روحش شاد و یادش گرامی باد.

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۳
دی
۹۵

متن نوحه پیش واحد قلب بقیع

 از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


قلب بقیع

نوحه‌خوان: ایمان میرشکاری

شاعر: محمود موجی

آهنگساز: مصطفی اکابریان


شیعه ز نو شد وقت عزا

شیون و ماتم در دو سرا

چون ز فراق دخت نبی، گشته مدینه کرببلا


حضرت حیدر، فاتح خیبر، ساقی کوثر، دیده به در

در دو جهان زین ماتم هجران گشته عزا

بیت الحزن آمد ز غم زهرا به نوا


نیمه شب و تنهایی و حزن و نعش غریب یاس کبود

قلب بقیع و هستی مولا، شمس و قمر

زین غم جانکاه گشته ز ماتم زیر و زبر


بوذر و سلمان، زینب گریان، سینه پریشان، بهر بتول

هم حسنین از ماتم هجران دیده ترند

با غم و زاری دیده ی پرحسرت به درند


دانلود فایل صوتی از ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۳
دی
۹۵

متن نوحه هجرت جانسوز زهرا

 از ایمان میرشکاری



واحد ایام فاطمیه

نوحه‌خوان: ایمان میرشکاری

شاعر: محمود موجی

آهنگساز: مرحوم عبدالحسین خرمایی


باز امشب غصه ها دارم به دل

غصه ای کآتش زند بر آب و گل

باز این دل داغدار فاطمه ست

وز مصیبت اشکبار فاطمه ست


باز شد شام غریبان علی

غصه شد سر در گریبان علی

از چه ظلمی بی حد و اندازه را

کرده اند بر آل پیغمبر روا


از ستم زهرای اطهر کشته اند

نور چشمان پیمبر کشته اند

گر زبان بگشاید آن دیوار و در

بازگوید شرح ظلم بیشتر


کربلا را پایه ریزی کرده اند

زود پیغمبرستیزی کرده اند

تازه پیغمبر ز دنیا رفته است

تازه از گردون طاها رفته است


ناگهان جوری دگر سر باز زد

ظلم بر آل نبی آغاز کرد

جای عز و حرمت کاشانه‌اش

شعله ور کردند یکسر خانه اش


بر دل مولا داغی تازه شد

عالم از آن داغ پر آوازه شد

ریسمان بر گردن حیدر زدند

شعله ها بر عز پیغمبر زدند


مرتضی امشب پریشان خاطر است

سینه ی دنیا ز غم خاکستر است

حیدر امشب سخت تنها می شود

غصه دار از هجر زهرا می شود


زار می نالد حسن زین بار غم

ناله ها دارد حسین از این ستم

اشک ریزان بهر مادر زینب است

بعد از این بی سایه ی سر زینب است


بارالها کن قبول از جمع ما

این عزاداری و این شور عزا

یک نظر زهرای اطهر چاره کن

یک نظر بر (موجی) بیچاره کن


دانلود با نوای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
دی
۹۵

متن نوحه چرخ گردون را عجب شور

 و فغانی امشب است

از ایمان میرشکاری



» واحد : چرخ گردون را عجب شور و فغانی امشب است

» مداح : ایمان میرشکاری

» آهنگ : هادی محمودی فر

» شاعر : محمود موجی



چرخ گردون را عجب شور و فغانی امشب است

                                   در میان سینه ها حزن عیانی امشب است

آه و واویلا که معراج رسول آغاز شد

                                                  رنج و اندوه جدایی بتول آغاز شد

گشته پایان صفر یا باز آغاز بلا

                                          همچو آغاز محرم شد جهان ماتم سرا

در سفر چون شد مهیای صفر خیرالبشر

                                     مزمحل شد قلب عالم شد جهان زیر و زبر

شد کفن جسم رسول الله و غم آغاز شد

                                     گوشه ی جانکاه ماتم پرده ی غمساز شد

دست مولا بسته شد آغاز درد حیدر است

                                            فصل تاراج حدیث و جایگاه منبر است

روی زهرا نیلی از سیلی شود ای شیعیان

                                  قلب عالم زین مصیبت می شود بیت الحزان

از دو ماتم شیعیان عالم سیه دارد به تن

                                 هم ز داغ مصطفی هم هجر جانسوز حسن

آه کز ماتم حسین اینک سیه پوشیده است

                                 راحت جانش حسن زهر ستم نوشیده است

بعد زهرا و علی گشته است ستم سهم حسن

                                           جام زهر کین و خون دل به پهنای لگن

شیعه از نامردمی دردی فزون دارد به دل

                                        از ستم اندوه و اقیانوس خون دارد به دل

بانگ ماتم باز هم می آید از اقلیم توس

                            شد مکدر شمس در از غربت شمس الشموس

گفت سلطان خراسان با نوایی دل حزین

                                         برده از این پیکرم تاب و توان را زهر کین

هرم تب افتاده بر تن جسم و جانم آتشین

                                                 تب به یادم آورد اندوه زین العابدین

تب عطش بر کام من آورده رب العالمین

                                 وین دلم را تشنگی برده است تا کام حسین

بر پیامم را مدینه ای صبای غم نهاد

                                                  بلکه بهر آخرین دیدار من آید جواد

من در این غربت پریشان خاطر و بی یاورم

                                        سخت دلتنگ لقای مهر و لطف خواهرم

خواهر دل خسته ام محزون دیدار من است

                                     اشک ریزان بهر دیدار و دل افکار من است

بارالها کن قبول از این عزاداران عزا

                                    هدیه شان کن باقیات و صالحات اش درجزا

وآن ظهور یوسف گمگشته را آسان نما

                                        چشم عالم را به دیدار رخش مهمان نما

شکر ایزد روزی موجی عطا شد بیت بیت

                                          ناله و در یوزگی ها در سرای اهل بیت


دانلود با نوای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۹
دی
۹۵

پیام استاد محمود موجی به این سایت




سلام، سایت زیباوپرباری است، ازخداوندمهربان توفیق روزافزونتان رامسئلت می نمایم؛ امیدوارم همواره تحت عنایات وتوجهات خاصه حضرات معصومین (ع) خصوصا سید وسالارشهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باشید.


پاسخ سایت به ایشان:

با سلام.

بازدید شما از این سایت باعث افتخار و امتنان است.
امیدوارم سالم و پاینده باشید.
  • پوریا مهدوی مقدم
۰۲
دی
۹۵

فراخوان به دوستان بوشهری و خوزستانی



   پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

با عرض سلام و وقت بخیر خدمت بینندگان عزیز این سایت.

با توجه به اینکه اینجانب و عزیزان خوزستانی و بوشهری ساکن در بروجرد، امکان دسترسی به یک سری امکانات را نداریم، لذا خواهشمند است دوستان بوشهری و خوزستانی در این امر ما را یاری کنند.

زیبایی یک گروه دمام‌زنی به نوازندگان و امکانات آنهاست. متاسفانه در بروجرد، امکان دسترسی به بوق از نوع شاخ وجود ندارد و ما را دچار مشکلاتی کرده است.

خوشبختانه در بروجرد، هیئاتی که سبک بوشهری دارند، کاملا به سنت عزاداری در بوشهر واقف‌اند و به نحو احسن در حد توان آن را به همان شکل انجام می‌دهند. اما یکی از موانعی که چهره‌ی گروه‌های ما را در سنتی بودن آن دچار مشکل کرده، نداشتن بوق شاخ است.

دوستانی که می‌توانند ما را در تهیه یک بوق شاخ یاری دهند، لطفا در قسمت نظرات پیام خود را بگذارند و یا با شماره تلفن اینجانب: 09385616703 تماس حاصل نمایند و یا در تلگرام پیام بفرستند.

باتشکر / مروای شما همه سالها ان شاءالله

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۲
دی
۹۵

دل‌نوشته‌ای از درد فراق

نوشته‌ی پوریا مهدوی مقدم







   پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

چه سخت است روزهای بی تو... روزهایی که با یادت سپری می‌شود اما بوی رسیدنت از دوردست‌ها می‌آید...

نمی‌دانم آیا تا رسیدن دوباره‌ات زنده باشم یا نه... اما در انتظارت می‌نشینم.

چه سخت است روزهای بی محرم و صفر... چه سخت است دور بودن از مراسم عزاداری اهل بیت(علیهم السلام)

نمی‌دانم چرا مدتی ست دلم هوای یک عزاداری کرده است در کنار دوستان و هم هیئتی‌ها... دلم هوای صدای پوست دمامی را کرده که یک عاشق دل‌شکسته و یک عزادار واقعی با چوبی که از بار مصیبت اعظم خم شده است، به آن می‌کوبد. و صدای تیز سنجی که تداعی‌گر شمشیرهایی ست که به یکدیگر می‌خورد و خونی را به زمین می‌ریزد...

دلم هوای سینه‌زدن در یک بر سینه‌زنی پرشور کرده که چرخشش برخلاف زمان است و گویی به سمت روزهایی که می‌رود که قیامتی در آن برپا بود.

دوست دارم اذکار نوحه‌ها را با صدای دل فریاد بزنم و اشک دیده را با نوای نوحه‌خوان و به یاد آن روزگاران به روی گونه جاری سازم.

چه زیبا بود اگر واقعا این سخن گهربار امام صادق(ع) به حقیقت می‌پیوست و تمام روزها عاشورا می‌شد...

چیز زیادی به ایام پر سوز و جانگداز فاطمیه نمانده... اما چه بگویم که طاقت من کم است و میترسم به آن نرسم... بالاخره انسان است و هر نفسش که فرو می‌رود و برمی‌آید، او را یک قدم به مرگ نزدیک‌تر می‌کند.

اما امید دارم... امید دارم که هرچه زودتر همچون برق و باد، همانطور که محرم و صفر رفت، فاطمیه می‌رسد و می‌توانم با دل و جان به عزاداری برسم.

هروقت به جمله‌ی ( مروا همه سال ) فکر می‌کنم، قلبم آرام می‌شود... که تحقق این جمله در آن است که از بدو تولد تا به امروز توانسته‌ام در عزاداری‌ها شرکت کنم.

چه خوش است رسیدن روزهایی که دوباره صدای سنج و دمام در کوچه‌ها طنین‌انداز شود و نوای نوحه‌خوان‌ها، اشک دیده‌ها روان سازد.

از خدا می‌خواهم تا آن روز همه را زیر سایه‌ی ابدی‌اش محافظت کند و هیچ‌کس را چشم انتظار نگذارد... البته ما که سالیان سال است منتظریم... اما خداوندا، بگذار انتظارمان همین یک انتظار باشد که بس انتظاری جان‌کاه و سخت است...

اللهم عجل لولیک الفرج

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۹
آذر
۹۵

متن نوحه تاراج خزان از حاج مصطفی گراشی



» واحد : تاراج خزان

» مداح : حاج مصطفی گراشی

» آهنگ : سعید فرهی

» شاعر : محمود موجی

» تاریخ : 


آید از طوس غریبانه نوای دگری

                                                 در گلو پیک غم آورده عزای دگری

باز طوفان بلا خیز خبر آورده

                                                     باغ غربت چه غریبانه ثمر آورده

موسم هجرت و اندوه رضا آمده است

                                      زین سبب شاه خراسان به نوا آمده است

که من از شهر مدینه زجفا دور شدم

                                         وز ستم ساکن در غربت و مهجور شدم

از وطن وز حرم خویش جدا گردیدم

                                                   عازم طوس پر اندوه و بلا گردیدم

یا محمد بنگر یک نظر ای فخر جهان

                                             که چه کردند به اولاد تو آن بی خبران

در صفر سینه ما غمزده بود از سفرت

                                            موسم هجرت جانسوز تو بود و خبرت

سینه از رحلت جانسوز و فراقت خون بود

                                      وز غمت کون و مکان غمزده و محزون بود

رفتی وغصه پیمان شکنان داشته ای

                                      بیم تاراج خزان زآن چه که خود کاشته ای

غصه غارت بی وقفه منبر بودت

                                                    ماتم فاطمه و محنت حیدر بودت

سوخت بعد از تو از آن آتش بیداد و ستم

                                              خانه فاطمه در غارت و فریاد و ستم

صورت نیلی زهرا سند آن محن است

                                            بعد تو جایگه فاطمه بیت الحزن است

بعد تو فاطمه را قوم ستمگر کشتند

                                          هم زبیداد و ستم ساقی کوثر کشتند

امشب ای جد گرانمایه غمین جان وتن است

                                            داغ اندوه دل غرق بخون حسن است

مجتبی یاد تو و داغ تو دلخونم کرد

                                        غربت و بیکسی ات غمزده محزونم کرد

داستان تو و آن تشت لبالب از خون

                                                 کرده تا روز جزا سینه ما را محزون

مجتبی همچو تو من نیز جگر سوخته ام

                                               در تب و تاب غریبانه من افروخته ام

آتش افکنده به جان و تن من زهر ستم

                                          یاوری نیست در این واقعه از اهل حرم

هر نفس شهر نبی غمزده یادم آید

                                                 دیده بر در شده ام بلکه جوادم آید

بارالها بحق صورت نیلی بتول

                                               کن عزاداری ما غمزدگان را تو قبول

فرج شمس فروزنده تو آسان گردان

                                            روشن از نور رخش عالم امکان گردان

"موجی" غمزده امید شفاعت دارد

                                        زین جهت از قلمش غصه و غم می بارد


  • پوریا مهدوی مقدم
۰۹
آبان
۹۵

متن نوحه شاه شهیدان گفتا

 به عباس دلاور

از حاج مصطفی گراشی



شاه شهیدان گفتا به عباس دلاور

میر سپاه لشکرم فرزند حیدر

جان برادر این جا باید سر را فدا کرد

از خون مان رنگین زمین کربلا کرد

*******************

اهل و عیال بی یار من در این  بیابان

باید اسیر کوفیان بی حیا کرد

*******************

مقصد من چون احیای این دین شریف است

چهره ز خون رنگین سازم سر را فدا کرد

*******************

گر می خورد سیلی سکینه در ره شام

زینب غم دیده باید صبر ها  کرد

*******************

اکبر و اصغر  و قاسم و جعفر یک دانه

از که و من قربانی راه خدا کرد


دانلود با نوای حاج مصطفی گراشی

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۱
آبان
۹۵

متن نوحه لبیک اللهم لبیک از امیر گوهرشناس

شاعر و آهنگساز: امیر گوهرشناس



لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک

ان الحمد والنعمت لک والملک لا شریک لک

مسلمانان جهان، بزنید بر سر، در عزای، مصطفی سرور

از سوی حق آمد ندا، بهر محمد مصطفی

شد وصیش بر مسلمین، مولا علی  شیر خدا

سفر حجة‌الوداع، وداع از ما سوی خدا

کشیده پر سوی خدا، روح محمد مصطفی

رب جود و سخا تویی، آرامش دلها تویی، ملک امکان از آن توست، خدای بی همتا تویی

ان الحمد والنعمت لک والملک لا شریک لک

رفت با حسرت حسین، ماند حجش ناتمام

تا که کند اجرا حسین، فرمان حق فیض تمام

رفت سوی دشت کربلا، او با یاران باوفا

آماده‌ی شهادتند، از بهر دیدار خدا

رب جود و سخا تویی، آرامش دلها تویی، ملک امکان از آن توست، خدای بی همتا تویی

ان الحمد والنعمت لک والملک لا شریک لک

(گوهرشناس) شد در نوا، بهر محمد مصطفی

نالید از بهر حسین، هم حسین هم زین العبا

زینب شده ماتم نشین، در ماتم اهل ولا

جملگی بهر شیعیان، شفیع ما اهل ولا

رب جود و سخا تویی، آرامش دلها تویی، ملک امکان از آن توست، خدای بی همتا تویی

ان الحمد والنعمت لک والملک لا شریک لک


  • پوریا مهدوی مقدم
۳۰
مهر
۹۵

متن نوحه زور بازوی علی

 از آقای رضا حسن‌زاده



زور بازوی علی / باب الحوائج

پسر ام‌البنین / باب الحوائج

ای علمدار رشید / باب الحوائج

ای سپهدار شهید / باب الحوائج

ای به تو جاه و جلال / باب الحوائج

ای سرآمد در کمال / باب الحوائج

پاسدار خیمه‌ها / باب الحوائج

مظهر عهد و وفا / باب الحوائج

معدن جود و سخا / باب الحوائج

ای شبیه المرتضی / باب الحوائج

ای شهید نینوا / باب الحوائج


  • پوریا مهدوی مقدم
۳۰
مهر
۹۵

متن نوحه دلم ز دنیا سیره

 از آقای رضا حسن‌زاده



دلم ز دنیا سیره، به چنگ غم اسیره

یه قطره آب بیارید، بچه‌م داره میمیره

با دیده‌های گریون، با دلای پر ز خون

همه دعا بخونید، شاید بگیره بارون

غنچه‌های گل یاس، با خواهش و التماس

تا اصغرم نمرده، برید سراغ عباس

از این همه عقاقی، یه غنچه مونده باقی

زندگی غنچه‌ام، بسته به دست ساقی

دعا کنید که سقا، پاش برسه به دریا

مشک و توی آب کنه، بیاد سوی خیمه‌ها

آیا با این پیچ و تاب، ز تشنگی میخوابه؟

چاره‌ی درد اصغر، فقط یه قطره آبه


  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
مهر
۹۵


متن نوحه جرس قافله‌داران

 از حاج مصطفی گراشی


حاج مصطفی گراشی

باتشکر از آقای عباس محمدی باغملایی جهت یاری‌رساندن جهت صحیح نوشتن این متن در سایت



جرس قافله‌داران چه نوایی دارد


شوق دیدار و یا عزم جلایی دارد


می‌دهد مژده ز نو موسم دیدار آمد


به مشامم ز جنان بوی خوش یار آمد


گو به زینب که تویی قافله سالار زنان


قد علم کن و اسیران تو به محمل بنشان


چاوشان گو که بخوانند نوایی ز وفا


به سرم هست هوای سفر کرببلا


گو مزین نشود محمل لیلا با زر


چون که دارد به دل او شوق وصال اکبر


اربعین آمده در سر بودم شوق وصال


گو حسین آمده زینب بنما استقبال


چون به میعادگه عشق رسیده اسرا


بگرفتند به بر مرقد پاک شهدا


شکوه از سرزنش خار مغیلان دارد


از جفاهای عدو از تو چه پنهان دارد


شکوه از کعبه نی و ناله ز مجروحی پا


قصه از شمر و سنان، خولی مرتد و دغا


عابدین آن پسر فاطمه بر ناقه سوار


غل و زنجیر به گردن، تن زار و تب دار


کنج ویرانه‌ی شامم ز جفا گشت مکان


ناز دانه گل من رفت رقیه ز جهان


گاه در تشت طلا داد مکان قوم پلید


سر فرزند پیمبر جلوی تخت یزید


بانگ لاحول ولا از لب پرخون چو شنید


خیزران را به جسارت لب و دندان بوسید


به کنیزی طلبیدند زریر زهرا


همه بنشسته ولی زینب کبری بر پا


چه ستم ها که نکردند به من این قوم پلید


گاه در کوفه مگر شام و دگر بزم یزید


به ره دین محمد ز چه پروا دارم


سرکشان بیرق اسلام چو بر پا دارم


شد رثاخوان حسین از ره اخلاص (حمید)


روز محشر نشود نزد خدایش نومید


دانلود با نوای حاج مصطفی گراشی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
مهر
۹۵

عکس‌هایی از هیئت علوی

(هیئت خوزستانی‌های مقیم بروجرد)

سرپرست: آقای محمد ترانه

عکس‌های ارسالی از آقای پوریا ترانه
















  • پوریا مهدوی مقدم
۲۳
مهر
۹۵

متن نوحه متاب ای ماه امشب

از حاج مصطفی گراشی



متاب ای ماه امشب، تا نبینم صبح فردا را

ببار ای اشک تا دریا کنم دامان صحرا را

بریز ای آسمان خون جای باران بر زمین امشب

که پرپر می کند فردا خزان گل های زهرا را

بگریید ای تمام اهل عالم آن چنان امشب

که با اشک خود از خجلت برون آرید سقا را

ندای ارجعی دل برده از هفتاد و دو عاشق

صدای العطش آتش زده اعماق دریا را 

وضو گیرید از خون دل خود ای بنی هاشم!

که بردارید فردا از زمین، قرآن لیلا را 

نگهدار ای سکینه! اشک های دیده ی خود را 

که در گودال خون فردا بشویی جسم بابا را

میا ای آفتابِ صبح بیرون از افق فردا

که با سوز عطش اصغر ندارد تاب گرما را

الهی مهر زندانی شود در سینه ی مشرق

که در گودالِ خونﹾ زهرا نبیند ظهر فردا را

بگردید آل یاسین سخت فردا در بیابان ها

که دریابید زیر خارها گل های طاها را

سپاه حق و باطل صف کشیدند از دو سو میثم

میان این دو صف بشناس دنیا را و عقبا را


دانلود با صدای حاج مصطفی گراشی

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
مهر
۹۵

متن نوحه بر لب آبم و

 از داغ لبت میمیرم

 از حاج حسین فخری



بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم

هردم از غصة جانسوز تو آتش گیرم

مادرم داد به من درس وفاداری را

عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم

گاه سردار علمدارم و گاهی سقا

گه به پاس حرمت گشت زنان چو نشیرم

در نگاه غضب آلودة من دشمن دید

که چوشیری من از این جیفة نیاسیرم

بوتة عشق تو کرده است مرا چون زرناب

دیگر این آتش غمها ندهد تغیرم

گرمرا شورو جوانی و بهار عمر است

ازخران تود گرایگل زهرا پیرم

اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید

سینه ام تنگ شد از بسکه بود تأخیرم

غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز

لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم

تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم

آیت قهربیان شد ز لب شمشیرم

سایة پرچم تو کرد سرافراز مرا

عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم

کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام

شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد

چشم من داد از آن آبروان تصویرم

باید این دیده و ایندست دهم قربانی

تا که تکمیل شود حج من آنگه میرم

زاینجهت دست بپای تو فشاندم بر خاک

تا کنم دیده فدا چشم براه تبرم

ای قد و قامت تو معنی قدقامت من

ایکه الهام عبادت زوجودت گیرم

وصل شد حال قیامم زعمودی بسجود

بی رکوع است نماز من و این تکبیرم

جسدم را بسوی خیمة اصغر نبرید

که خجالت زده زآن تشنه لب بی شیرم

تا کند مدح ابوالفضل امام سجاد

نارساهست حسان شعر من و تقریرم

شاعر: حبیب الله چایچیان(حسان)


دانلود با نوای حاج حسین فخری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۵
مهر
۹۵

نماهنگ خوود در خون



خوانده شده توسط:

حاج رضا صداقت

حاج مجید فیروزی

و

دشتی‌خوان:

مجتبی خداترس

به کوشش مجمع المداحین شیراز


دانلود فایل صوتی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۱
مهر
۹۵

فرارسیدن ماه محرم تسلیت باد



  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۵

متن نوحه گفتا لیلا با دو صد غم

 از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


گفتا لیلا با دو صد غم                 کای جوان نا مرادم


جانب میدان مرو آرام جانم


جانب میدان مرو آرام جانم


قلب افگار من را میازار           روز من را مکن چون شب تار


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم    


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم    


شد امیدم نا امیدی            اخر از من دل بریدی 


حجله ی دامادی خود را ندیدی


حجله ی دامادی خود را ندیدی


حجله ات بندم ای ماه رخسار       روزم اکنون شده چون شب تار


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم    


تا قیامت از غمت در نوا و فغانم


دانلود با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۵

متن نوحه واحد بوشهری شه دین ناله‌ی

 اکبر چو شنید از جا جست از مرحوم بخشو



شه دین ناله ی اکبر چو شنید از جا جست


شد سوار فرس و قبضه ی شمشیر به دست


لشکر کوفی و شامی همه در هم بشکست


آمد و بر سر بالین جوانش بنشست


گفت ای تازه جوان نور دو چشم تر من


ای به خون غرقه علی اکبر مه پیکر من


خیز از جای خود ای بلبل شیرین سخنم


تا که از سوزن مژگان به سرت بخیه زنم


گفت ای تازه جوان، سرو روان، رفتی تو


من شدم پیر و دریغا که جوان رفتی تون


تو ادب داشتی اینک ادبت رفته کجا


پدرت آمده ای جان پدر خیز ز جا


پدر پیر تو از روی تو شرمنده بود


تو مپندار که بعد از تو دگر زنده بود


آرزو داشتم از مهر کنم دامادت


در شب عیش کنم جان پدر دل شادت


زخم های بدنت گرچه ز حد افزون است


مادر زار تو لیلا ز غمت مجنون است


گفت یارب به تن پاره ی خونین ناچار


شد روان سوی سراپرده به آن حالت زار


بود زینب به در خیمه دو چشمش خونبار


گرد او جمله زنان حلقه زنان دایره وار


ناگهان دید سواری به حرم می آید


دیده اش پر نم و با قامت خم می آید


گفت زینب به یقین این شه و آن اکبر اوست


شد چو نزدیک حرم سرور دین از سر زین


بگرفت پیکر اکبر بنهادش به زمین


به در خیمه ی لیلا بنهادش به زمین


گفت از خیمه در آ کشته ی فرزند ببین


دانلود با طنین صدای مرحوم بخشو

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۵

متن نوحه واحد بوشهری چونکه عباس

 بدید بی کسی سبط پیمبر


سینه زنی بوشهری


چونکه عباس بدید بی کسی سبط پیمبر 

در حرم تا به عطش شیون و غوغاست سراسر

بهر قتلش به کمر خنجر کین لشکر کافر 

یک طرف ناله ی اطفال بلند است به اختر

دید چون ظلم و ستم گشته فزون بی حد و بی مر 

صبرش آمد به لب و گشت روان سوی برادر 

گفت برده ز کفم تاب و توان چرخ ستمگر 

غیرتم شعله زده بر دل مجروح چو آذر 

به فدای سر تو پیکر عباس دلاور 

گشته ام زار و پریشان به خدا جان برادر 

گر شوم کشته در این دشت از این زندگی بهتر 

اذن جنگم بده تا خویش زنم بر صف لشکر 

شه دین گفت به عباس: ایا پشت و پناهم 

تو امیری و علمداری و سردار سپاهم 

گر شوی کشته پس از مرگ تو من عمر نخواهم 

رحم کن جان برادر تو به این روز سیاهم 

گفت : شاه کودک تو آب زمن خواست ندارم 

عطش تشنه لبان برده ز دل صبر و قرارم 

زنده باشم من و از ظلم کجا تاب بیارم 

اذن ده تا که روم بهر حرم آب بیارم 

شه دین دید که عباس بود عازم میدان 

کاسه ی صبر به لب آمده با حال پریشان 

دست در گردن او کرد و بگفت با دل سوزان 

گفت شاید که رسد آب به اطفال پیمبر 

شد روان سوی فرات آب رساند به یتیمان

 مشک پر آب نمود خواست بنوشد کمی از آن 

یادش آمد ز لب تشنه ی آن شاه شهیدان 

گفت نی شرط وفا تشنه لب است سبط پیمبر 

آب امروز در این دشت بلا قیمت جان است 

حرم شاه شهید منتظر قطره ی آب است 

برسانم به سکینه که به راهم نگران است 

هم رسد آب به حلقوم علی اصعر مضطر 

ظالمی دست چو از پیکر عباس جداکرد 

او نه رحمی به علی اصغر و شرمی ز خدا کرد 

مشک آب ظالم دیگر هدف تیر بلا کرد 

گشت مایوس ز آب با دل خون خسرو خوبان 

گفت دیگر به چه امید به حرم روی نمایم 

چه بگویم به سکینه من و این دست چدایم 

گشته ام سیر ز جان نیست دگر مشک و لوایم 

خاک بر فرق من و وعده ی آبم به یتیمان


دانلود با نوای کربلایی حسن توزی

  • پوریا مهدوی مقدم