وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

۱۱ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه شیعتی یا کرام از حاج حسین فخری



شیعتــی یا کـرام یا عظــام المقــام - فاندبوا یاحسیــن بفــؤاد حزیـن

شیعتی إنی غریب بین أقـــوام بغاة - وأنا الضامی وأسقى من کؤوس النائبات

قطعوا رأسی ظلماً بسیوف مرهفــــات - رفعوه بعد قتلی فوق أطراف القــناة

ذاک رأسـی مشال فی رماح طــــوال - وقطیــع الوتیـــن بفؤاد حزیـن

شیعتی إن غاب عنکم فی سماء الموت فــرقد - فاذکروا الأکبر لما غاله السیف المــرد

واقتیلاً فوق الأرماح والأسیاف سجــــد - وبه قد صرعوا فوق الثرى جسم محمد

وشبیه الرســول وطأتــــه الخیــول - وفقدت البــــنین بفؤاد حزیـن

شیعتی ما إن سمعتم من مناد وأخــــــاه - فاذکروا العبــاس لما قطعت منه یداه

جئته نحو الفرات قاصداً کیمــــــا أراه - فوجدت الجسد الطاهر تکسوه دمـاه

فاهتـفوا بانکسـار أین ذاک الیســــار - ایـن ذاک الیمین بفـؤاد حزیــن

شیعتی ما إن فقدتم من غلام ذی مکــــارم - فاندبوه بدموع واذکروا لوعة قاســم

هو کا البدر تجلى وجلى فی الغمائــم - بدل الأشمع قد زف بأطراف الصوارم

غاب ذاک الهلال فی بروج القتال - غاب نور الیقین بفؤاد حزیــــن

شیعتی ما إن فقدتم من رضیع وهو ظام - فاذکروا طفلــــی لما قتلوه باهتضام

بدل الماء سقوه من انابیب الحمام - بأبی من ذاق طعم الموت من قبل الفطام

ذاک نحر الرضیع فاض منه النجیع - ودفـنت الجنین بفـؤاد حزیــن

شیعتی ما أن سمعتم فی نسوة تشکو الرزایا - فاذکروا نسوتنا اللآتـی تحملن البلایـا

وعلى الأکوار ظلماً حملوهن سبایـــا - شاکیات باکیات فوق أقتاب المطایـــا

فاسألـــوا کربلاء من لتلک النسـاء - من لحـزن کمین بفـــؤاد حزیــن

شیعتی ما إن شربتم عذب ماء فاذکرونی - او سمعتم بقتیل أو شهیــد فاندبـونی

فأن السبط الذی من غیر جرم قتلونی - وبجرد الخیل بعد القتــل عمداً سحقونی

لیتکم حاضــرون للندا تسمعــون - هاتفا بالأنیـــــن بفـؤاد حزیـن 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه آسمان غرقه به خون از حاج حسین فخری



آسمان غرق به خون از شفق تنگ غروب روشنی گشته و خونین شده در چنگ 

غروب

پرده شهپره مرغان زند اهنگ غروب دل سودا زدگان هم شده همرنگ غروب

ای دلا هم همه ی باد وزان میشنوی ضجه و ناله اوراق خزان میشنوی

آه سودا زده نای شبان میشنوی شکوه بلبل ناکام جوان میشنوی

بازا بازا هر انچه هستی بازا گر گبر و یهود و بت پرستی بازا

این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی بازا

مرغ حق است که از پرده جان می نالد این خزان است کز او چرخ و زمان می نالد

از خزان گشتن گل دیده خلقت بگریید دایه غم زده ی پیر طبیعت بگریید 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه رو به سوی خیمه ها زینب شتابان میرود از حاج حسین فخری


رو به سوی خیمه‌ها زینب شتابان می‌رود
در میان دود و آتش اشک‌ریزان می‌رود

ذکر طفلان حرم صد آه و واویلا شده
هر یکی از خیمه‌ای سوئی هراسان می‌رود

آنچنان رو سوی آتش راه زینب می‌رود 
گوئیا دخت علی سوی گلستان می‌رود

گوئیا ساحل ندارد هیچ این دریای غم 
کودکی هر سو روان آتش به دامان می‌رود

آتش اندر خیمه آل‌عبا افکنده خلق
مضطرب زینب به دنبال یتیمان می‌رود 

قحطی آب است و لب تشنه همه اهل حرم
از تن آنان تو گوئی او عطشان می‌رود

مانده زین‌العابدین تنها میان خیمه‌ای
عمه‌اش بالین آن بیمار نالان می‌رود

در میان خیمه‌ها جسم شهیدان مانده است
بی‌معین درمانده زینب سوی آنان می‌رود

آتشی که درب و بیت خانة زهرا بسوخت
تا قیام آل‌پیغمبر فروزان می‌رود

وای آن بانو که بد نور دل و زیب پدر 
در غل و زنجیر کین با آل‌سفیان می‌رود 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه علی آرام جان من از حاج حسین فخری

 

 

علی آرام جان ، علی روحِ روان من

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

الا ای یوسف لیلا ، فروغ دیدگان من

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

ببین لب تشنه و گریان، میان خیمه ها اضغر

 

 

ببین محصور این لشکر، حریم و آل پیغمبر

 

 

پی آب روان هر سو، نگر با دیدگان تر

 

 

ز بهر کودکان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

اگر چه از تو دل کندن، برای من بود مشکل

 

 

که عشقت ای شبیه مصطفی بنشسته اندر دل

 

 

به ضرب قدت نبوَد مرا در زندگی حاصل

 

 

تویی در تن چو جان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

 

برو با عمه ات زیینب، وداع آخرین بنما

 

 

بزن بوسه به دستانش، به جای مادرت لیلا

 

 

ببین نبوَد مرا یاری، در این دشت و در این صحرا

 

 

تویی تاب و توان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

بزن بوسه به آرامی، تو بر رخساره ی اصغر

 

 

بگیر این کودک لب تشنه ی بی شیر را در بر

 

 

ببین از تشنگی او را نمانده طاقتی دیگر

 

 

علی رعنا جوان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

خرامان میروی میدان، بنازم قد و بالایت

 

 

تو گویی خاک این صحرا زند بوسه به پاهایت

 

 

رُخت روشن تر از خورشید، چو شام تیره موهایت

 

 

جمال تو جلال من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

خدایا اشبه الناس به پیغمبر به میدان رفت

 

 

به خیمه ساقی طفلان، به کام خشک به میدان رفت

 

 

بزد بوسه به دست من، ز پیشم دیده گریان رفت

 

 

علی ورد زبان من...

 

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۸
آبان
۹۴

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم(بخش خبری)



    پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

با عرض سلام و عرض تسلیت به مناسبت ماه محرم و ضایعه شهادت سرور و سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش.

همانطور که مستحضر هستید، (وبلاگ پوریا مهدوی مقدم) دارای دوبخش مذهبی و خبری میباشد که بنده در بخش مذهبی که الان در حال مشاهده ی آن هستید، متن نوحه های بوشهری و خوزستانی و اخبار مربوط به هیئات خوزستانی مقیم بروجرد را قرار میدهم و در بخش خبری، اخبار بروجرد و اخبار مهم استان لرستان قرار میگیرند.

حال هدف از نوشتن این مطلب این است که با توجه به افزایش روزافزون بازدید از بخش مذهبی این وبلاگ، متاسفانه بخش خبری وبلاگ، با کم لطفی هایی از سوی همشهریان روبروست و بازدید آنچنانی ندارد؛ البته باید خاطر نشان کرد که قسمت آمار بازدید بخش خبری، چندین بار با مشکل مواجه شده و آمار دقیقی از بازدیدکنندگان در دست نیست. اما با پیگیری هایی که داشتم، مدتی ست این مشکل برطرف شده است.

حال از شما بینندگان محترم این بخش دعوت میکنم هر گاه که به بازدید از بخش مذهبی پرداختید، گوشه نظری هم به مطالب بخش خبری بیندازید و مرا همچنان شرمنده ی خود نمایید.

از حمایتهای شما بینندگان عزیز و دوستان بسیار خوبم که در جمع آوری و نگارش متن نوحه ها مرا یاری مینمایند، سپاس گزارم و توفیق روزافزون را برای یکایک شما عزیزان از درگاه باری تعالی خواستارم.

اجرکم من الله...

www.porya-borujerd.blogfa.com

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۷
آبان
۹۴

دل نوشته های حاج علی سیف معموریان

قسمت پنجم



سلام محرم ماهه عاشقی ماهه دوباره بندگی عشق ماهه سیاهی وکتیبه ماهه اشک ماهه پیاده رویهای عاشقی برای عشق سلام محرم سلام اقای خوب من مظلوم حقیقی عالم دیگرآرام وقرارندارم دلم آماده ی دیدن دسته های سینه زنی و عزاداریه توست ای مظلومه مادر غریب مادرحسین سلام میکنم به مسجدهاو حسینیه ها سلام میدهم به چشمهای محزون به گریه های بی امانه کناره هیأت کنارخیابان کنارمادرکنارپدر سلام میکنم به روزهایی که دل در دلهایمان نیست سینه پروازمیخواهد که فقط شوروحاله عاشقان را به نظاره بنشیند دل وقلبم قرارندارد کاری جز نشستن وانتظارکشیدنه محرمت را....رسیدن محرمت را ...آرزو...دارد سینه ام تنگ است امسال ازحاجیان سفرکرده وسبقت گرفته ازما که حالا کناراقای کربلا یندومارانظاره گر.....اری شهید توبالارفته ای من در زمینم ...برادرروسیاهم شرمگینم....محرم بیا عطری بزن به صورتم به چشمهایم به سکوتم به مناجاتهایم عطری بزن به دستهایم که دوستدارت به سینه بزند ازغمه اقای کربلا حسین .. محرم رسید ...عاشق شدن وگریبان پرگریه هایمان .. اشکهای دوستداره کربلاو بین الحرمینمان اری محرم محرم محرم صدای زلالی وبی ریایی صدای تنهایی های مادرم زهراسلام الله ونظاره گری عزادارنش صدای محرم صدای مهربانی ازدرودیوارصدای بغض های درگلومانده ازمظلومیت حسینی که عاشقی چون رسول الله دارد تا ابد محرم محرم تازنده ایم محرم تانفس میکشیم سیاهی محرم وگدایی ما تا جان دربدن داریم سلام به محرم نه این شروع راهی است که پایانش جزشهادت دررکابش نمیخواهیم تمام زندگی ام برای رسیدن محرم فدای افتاب وشبهای محرم ....محرم سکوتی که فقط اشک میخواهد.. محرم رسید....(دل نوشته علی معموریان)

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۷
آبان
۹۴

متن نوحه ظهر عاشورا که خون از چشم هستی میچکید از ایمان میرشکاری



شعر از: سید محمد هاشمی فردسید محمد هاشمی فرد

آهنگ: زنده یاد حسین خرمایی


ظهرعاشورا که خون از چشم هستی می چکید         


صد جهان دل در نگاه خاکِ خونین می تپید


یکطرف عرفان عزای پیر را در سینه داشت               


یک طرف کفر زبون آهنگ نشر کینه داشت


یک طرف موج بلا بر خاک جاری گشته بود             


یک طرف با خون دل عشق آبیاری گشته بود


یکطرف زخم جگر سوز عطش دل می شکست          


یک طرف تیغ بلا بر وسعت دل می نشست


یک طرف خورشید در گرداب خون افتاده بود            


یک طرف مهتاب در کار سفر آماده بود


زین میان ذرات عالم غرق در زاری شدند               


از زبان ذره ها فریادها جاری شدند


گوش جانی بود اگر آن لحظه بر پهنای خاک           


می شنید این ناله را از ذره های سینه چاک


آه ای تصویرهای آدمیت بر زمین                            


ای به دور افتادگان از عشق و ایمان و یقین


ای به صورت آدمی اما به سیرت اهرمن                  


ای به ظاهر سرخ رو اما به دل خصم چمن


خفته در خواب هوس بی بهره از دین تا به چند       


بنده ی شیطان نفس و کافر آیین تا به چند


چشم بگشایید هان ایمان تان را خواب برد               


در سراب افتادگان هستیّ تان را آب برد


چشم بگشایید و ظهر سرخ گون را بنگرید                


آفتاب عشق در دریای خون را بنگرید


این به خون افتاده فخر عالم انسانی است                


این خدا را خون بها در راه دین قربانی است


این حسین است آبروی وسعت ملک وجود               


این حسین است آه اما بی سر و سر در سجود


یادگار مصطفی بینید و جسم بی سرش                      


خون ایمان می تراود از رگان گردنش


با رگان خون فشان توحید را  اثبات کرد               


آیه های روشن امید را اثبات کرد


با رگان خون فشان دامن از این دنیا کشید              


خط سرخ عشق را تا منزل عقبی کشید


رفت او با بال خون تا بارگاه ذوالجلال                      


رفت و ما ماندیم در خواب خوش و رنج و ملال


چشم بگشایید وقت رفتن ما دیر شد                            


چشم بگشایید گر تا این زمان تأخیر شد

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
آبان
۹۴

متن نوحه میرود شهزاده اکبر

 از ایمان میرشکاری



میرود شهزاده اکبر سوی میدان بهر دین

میچکد از چشم مولای جهان اشک یقین 


گه به اکبر دیده دارد گاه سوی آسمان

اشک دل را میکند از همرهان خود نهان


میکند در اوج غربت با خدا راز و نیاز

میگشاید لب به لب دارد نوای دل گداز


دیده سوی آسمان شاه شهیدان میکند

جان به میدان میدهد رو سوی جانان میکند


کی خدا آرام جانم سوی میدان میرود

هستی ام تاب و توانم سوی میدان میروم


یارب اینکه میرود میدان علی اکبر است

نور چشمان حسین و زاده ی پیغمبر است


تشنه لب اما دلش سیراب از ایمان تو بود

دل برید از ما دلش در بند پیمان تو  بود


تشنه لب آمد که بلکه جرعه ی آبش دهم

وعده ی دیدار تو بر قلب خونبارش دهم


شرمسار از آن لب  خشکیده اکبر شدم

تا جنان من دست بر دامان پیغمبر شدم


باز هم آمد ولی بر دوش یاران خفته بود

آن زمان عالم چو زلف اکبرم اشفته بود


تا به خاک افتاد آن سرو خرامان حسین

بحر پر آشوب شد از اشک دامان حسین


میرود بر نعش اکبر در دلش طوفان غم

آسمان دیدگانش سر به سر باران غم


با خدای خویش دارد آن زمان راز  و نیاز

کی خدا این خفته در خون سجده ی من در نماز


اکبرم برخیز بابا بهر دیدار آمده

بر سر جسم پر از خون تو دل زار آمده


این بیابان اکبرم مهمانی دلدار ماست

دل بریدن گوشه ای از پرده پیکار ماست


هر که داده نوجوان دارد خبر از قلب زار

داند این درد درون سینه قلب داغدار


ای خدا در خون جوان خویش دیدن مشکل است

از جوان خویش یا رب دل بریدن مشکل است


لیک یا رب من برایت جمله جانم میدهم

اهل بیت و هستی ام را خانمانم میدهم


کودک و پیران من اماده ی جانبازی اند

ای همه مقصود از جان دادن خود راضی اند


در رهت حتی فغانها میکند قنداقه پوش

میکند پیکان دشمن ناله ی او را خموش


(موجی) از اندوه دل دارد نوای نینوا

دارد امید شفاعت هر شهید کربلا


دانلود این نوحه با صدای ایمان میرشکاری

دانلود این نوحه با صدای حاج حبیب چاهشوری

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
آبان
۹۴

برگزاری مراسم عزاداری دهه اول محرم توسط هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد(هیئت سعدی)

به سرپرستی: آقای جمشید نادی

مکان: خیابان سعدی - مسجد امام حسین(ع)

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
آبان
۹۴

برگزاری مراسم عزاداری شب سوم امام حسین(ع) در بروجرد

توسط هیئت محبین ثامن الائمه و هیئت محبان ثارالله

(خوزستانیهای مقیم بروجرد)

با سپاس فراوان از دوست خوبم، احسان گیوه کی جهت ارسال تصاویر

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۴

عزاداری هیئت محبین ثامن الائمه بروجرد در دهه اول محرم

به روایت تصویر

سپاس فراوان از دوستان و اعضای این هیئت که عکسهای خود را ارسال نمودند.


  • پوریا مهدوی مقدم