متن نوحه واحد بوشهری شه دین نالهی اکبر چو شنید از جا جست از مرحوم بخشو
متن نوحه واحد بوشهری شه دین نالهی
اکبر چو شنید از جا جست از مرحوم بخشو
شه دین ناله ی اکبر چو شنید از جا جست
شد سوار فرس و قبضه ی شمشیر به دست
لشکر کوفی و شامی همه در هم بشکست
آمد و بر سر بالین جوانش بنشست
گفت ای تازه جوان نور دو چشم تر من
ای به خون غرقه علی اکبر مه پیکر من
خیز از جای خود ای بلبل شیرین سخنم
تا که از سوزن مژگان به سرت بخیه زنم
گفت ای تازه جوان، سرو روان، رفتی تو
من شدم پیر و دریغا که جوان رفتی تون
تو ادب داشتی اینک ادبت رفته کجا
پدرت آمده ای جان پدر خیز ز جا
پدر پیر تو از روی تو شرمنده بود
تو مپندار که بعد از تو دگر زنده بود
آرزو داشتم از مهر کنم دامادت
در شب عیش کنم جان پدر دل شادت
زخم های بدنت گرچه ز حد افزون است
مادر زار تو لیلا ز غمت مجنون است
گفت یارب به تن پاره ی خونین ناچار
شد روان سوی سراپرده به آن حالت زار
بود زینب به در خیمه دو چشمش خونبار
گرد او جمله زنان حلقه زنان دایره وار
ناگهان دید سواری به حرم می آید
دیده اش پر نم و با قامت خم می آید
گفت زینب به یقین این شه و آن اکبر اوست
شد چو نزدیک حرم سرور دین از سر زین
بگرفت پیکر اکبر بنهادش به زمین
به در خیمه ی لیلا بنهادش به زمین
گفت از خیمه در آ کشته ی فرزند ببین