متن نوحه جرس قافلهداران از حاج مصطفی گراشی
متن نوحه جرس قافلهداران
از حاج مصطفی گراشی
باتشکر از آقای عباس محمدی باغملایی جهت یاریرساندن جهت صحیح نوشتن این متن در سایت
جرس قافلهداران چه نوایی دارد
شوق دیدار و یا عزم جلایی دارد
میدهد مژده ز نو موسم دیدار آمد
به مشامم ز جنان بوی خوش یار آمد
گو به زینب که تویی قافله سالار زنان
قد علم کن و اسیران تو به محمل بنشان
چاوشان گو که بخوانند نوایی ز وفا
به سرم هست هوای سفر کرببلا
گو مزین نشود محمل لیلا با زر
چون که دارد به دل او شوق وصال اکبر
اربعین آمده در سر بودم شوق وصال
گو حسین آمده زینب بنما استقبال
چون به میعادگه عشق رسیده اسرا
بگرفتند به بر مرقد پاک شهدا
شکوه از سرزنش خار مغیلان دارد
از جفاهای عدو از تو چه پنهان دارد
شکوه از کعبه نی و ناله ز مجروحی پا
قصه از شمر و سنان، خولی مرتد و دغا
عابدین آن پسر فاطمه بر ناقه سوار
غل و زنجیر به گردن، تن زار و تب دار
کنج ویرانهی شامم ز جفا گشت مکان
ناز دانه گل من رفت رقیه ز جهان
گاه در تشت طلا داد مکان قوم پلید
سر فرزند پیمبر جلوی تخت یزید
بانگ لاحول ولا از لب پرخون چو شنید
خیزران را به جسارت لب و دندان بوسید
به کنیزی طلبیدند زریر زهرا
همه بنشسته ولی زینب کبری بر پا
چه ستم ها که نکردند به من این قوم پلید
گاه در کوفه مگر شام و دگر بزم یزید
به ره دین محمد ز چه پروا دارم
سرکشان بیرق اسلام چو بر پا دارم
شد رثاخوان حسین از ره اخلاص (حمید)
روز محشر نشود نزد خدایش نومید