کانال وبلاگ پوریا مهدوی مقدم در تلگرام راه اندازی شد
برای ورود، کلیک کنید:
- ۰ نظر
- ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۱
کانال وبلاگ پوریا مهدوی مقدم در تلگرام راه اندازی شد
برای ورود، کلیک کنید:
متن نوحه طفل صغیر عطشانم ای رودم ای رود از محمود موجی
طفل صغیر عطشانم (2) ای رودم ای رود (2)
آتش زده بر دامانم (2) لب تشنه آسود آه ای رودم ای رود
* * * * * *
آرام دلم لالایی(2) ای رودم ای رود (2)
ای آب و گِلم لالایی (2) ای مقصد ومقصود آه ای رودم ای رود
* * * * * *
قنداقه به تن سربازم (2) ای رودم ای رود (2)
بر دست پدر جانبازم (2) مادر ز تو خشنود
آه ای رودم ای رود
* * * * * *
روی دست سرور دین (2) شد علی اصغر چو غمین
حرمله زد، تیر جفا، شد دوجهان غوغا
شور فغان در دوجهان شد زنو برپا
* * * * * *
زغم گهواره تو (2) زگلوی پاره تو
شمس و قمر، زیر وزبر، شیون و واویلاست
شور عزا، حزن و نوا، در ملاء اعلا ست
* * * * * *
"موجی "به نوا می آید (2) ای رودم ای رودم (2)
چون شه به نوا می آید (2) با ناله فرمود (2) آه ای رودم ای رود
دانلود این نوحه با صدای حاج مصطفی گراشی
مصاحبه اختصاصی وبلاگ پوریا مهدوی مقدم با
((کربلایی حسن توزی))
یکی از مداحان بوشهر
1. به طور کامل خودتونو معرفی کنید و آیا تنها شما در خانواده مداحی میکنید؟
با سلام
حسن توزی هستم، اهل بندر گناوه از توابع استان بوشهر، فرزند ملاح منصور از منبری ها و روضه خوانهای قدیم.
ما سه برادریم که پدرم نام برادر بزرگم راحسین و من را حسن و برادر کوچکتر را که اون هم مداح هست را منصور گذاشت.
2. چندسال است مداحی میکنید و اولین اجراتون کجا و با چه نوحه ای بوده؟
حقیر حدود چهل و دوسال هست که افتخار ذاکری دارم و اولین نوحه ای که در زمان نوجوانی اجرا کردم، نوحه این دل تنگم عقده ها دارد/گوییا میل کربلا دارد، بود بود که با اهنگ سنتی خوانده میشد.
3. توضیح مختصری در مورد مراسم عزاداری در بوشهر بدید.
مراسم سنتی بوشهری که قدمت دیرینه ای دارد، که معمولا چهار نوحه دو ضرب و یک واحد خوانده میشود که به صلاح دید نوحه خوان، ریتم بعد واحد، چاوش و نوحه دو سنگ را به ان اضافه میکند که دارای اشعاری قوی و اهنگ های پیچیده ای هستند که هرکدام از واحدها، نوحه ها، اهنگ و اشعار مربوط به خود را دارند و تکراری نیستند و خود، شناسنامه دار هستند که اگر با اصل اهنگ و رعایت نکات فنی در این مهم دیده شود و صلاح دید کبریای بزرگ و لطف ال طاها باشد، یقینا در دل مستمع هیجان معنوی بوجود میاورد.
4. بهترین و بدترین خاطره تون از مداحی چیه؟
اجراهای مداحی همه خاطرات معنوی هستند که مستمع یا مداح غرق در اشک و سوز و اه میشود و خود را در مجلس و جایگاه ماتم سرای اهل بیت (علیهم السلام) پیدا میکند.
اما شاید مداح، مضطرب و نگرانی داشته باشد، نه خاطره بد.
حقیر از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس میباشم.
روزی اماده باش خورده بود و قبلا با فرماندهی هماهنگ کرده بودم که در دعای کمیلِ همرزمم که شهید شده بود، در شهرستان شرکت کنم .
البته بعدا متوجه شدم که خانواده شهید سخت منتظر حضور بنده بودند. ان زمان مشکل ایاب و ذهاب و تلفن همراه وجود داشت، از طرفی هم اماده باش.
شهید را دفن کرده بودند و شب جمعه فرا رسیده بود کل محل یه جورایی منتظر حقیر جهت اجرای دعا بودند. منم باید از منطقه جنگی با ان کمبود وسیله زمان جنگ، تکه تکه با ماشین ها خود را به اجرای دعای کمیل میرساندم.
از انجایی که شب شده بود، با تأخیر به درب منزل شهید رسیدم که دیدم دعا در حال اتمام هست و فرازهای اخر دعا خوانده میشد. دلشوره و نگرانی عجیبی بهم دست داد که چه کنم چقدر زحمت کشیدم اخر نرسیدم.
دیگر دعا هم پایان پزیرفت دیگر متوجه نشدم که چه شد. فقط تا به خود امدم، بچه های محل و خانواده شهید، هیئت محل، بچه های بنیاد شهید و رفقا، همه دور حقیر را گرفته اند و منم در حال مداحی و سینه زنی در وصف شهید هستم که جو مجلس کلا عوض شد و با همان لباس بسیجی و پوتین هایی که به احترام شهید در بغل گرفته بودم به جبهه باز گشتم.
5. نام استادان خود رو ذکر کنید.
در جبهه با همسنگرانم جهت مداحی پیشرفت خوبی داشتم.
ولی زحمات این حقیر گردن مرحوم استاد شادروان یوسف یوسفیه بود که حقیر را در مکتب خانه حسینی(ع) برای مداحی، پرورش داد. روحش شاد
6. چطور تمرین کردید تا به این صدای زیبا دست یافتید؟
فکر کنم باید غافل نشویم و مرتب از خداوند تبارک و تعالی بخواهیم که لطف بی بی زهرا(س) شامل حالمان شود و نمک مجلس عزیزش را درون سفره مجلس بپاشد که این مهم، مکمل زیبایی مجلس ال طاها میشود.
7. به نظر شما اجرای کدوم نوحه تا به حال سخت تر از بقیه نوحه ها بوده و اصلا سخت ترین نوحه بوشهری کدوم نوحه ست از نظر اجرا؟
اگر لطف شامل شود سختیها اسان میشوند. اگر در وصف پیاده کردن نوحه های بوشهری نظرتان هست، پیچیدگی اهنگ در بعضی نوحه ها زیاد وجود دارد ولی در کار نوگرایی.
موقعی که خواستم نوحه واحدی را برای اولین بار پیاده کنم و بعضی نکات طبق خواسته شاعر و اهنگ ساز باید در ان کاشته میشد و ان نکات، نوگرایی، پیچیدگی اهنگ واحد، ضرب کار و رعایت ملودی سنتی در قالب دشتی، همزمان باید دوبیتی دشتی از همان مصراع ها در قالب مرثیه در نوحه واحد پیاده میشد که کار سختی بود ولی به لطف خدا پیاده شد و مورد اسقبال عزاداران حسینی واقع گردید.
8. به مداحان جوان و تازه کار چه توصیه ای دارید؟
پیگیری کار
مطالعه
اخلاص
علاقه
9. نظر شما درباره وبلاگ پوریا مهدوی مقدم چیه؟
برام خیلی جالب بود وقتی با اندیشه و علاقه جوانی بنام اقای مهدوی عزیز اشنا شدم که از استان ما نیست ولی چقدر علاقه مند و پیگیر نوحه های بوشهریه که حتی متوجه اشعار غلیظ بوشهری گاها با گویش های سنتی هم میشه و اجرا میکنه.
این همان لطفی است که عرض کردم
10. حرف آخر؟
از افتخارات زندگی مداحی ام این بود که بتوانم لحظه ای از عشق و عطش مداحی را در کنار شما باشم. از شما برادر بزرگوار جناب مهدوی عزیز ممنونم که بانی خیر شدید تا صدای ذاکری حققیر را به ان سوی استان معرفی نمایید.
در پایان از کسانی که این مصاحبه را مطالعه میفرمایند، عاجزانه خواستارم که دعا بفرمایند مراسمات مداحی مورد قبول درگاه حق و ائمه اطهار(علیهم السلام) واقع گردد.
الحقیر توزی
بزودی تغییری در وبلاگ به وقوع خواهد پیوست
پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:
با عرض سلام خدمت تمامی بینندگان عزیز این سایت.
بزودی در این وبلاگ تغییراتی صورت خواهد گرفت که این تغییر، مستلزم همکاری شما عزیزان میباشد.
من در نظر دارم از این به بعد، برای تمامی پست هایی که در مورد متن نوحه ها روی سایت قرار میگیرد، یک یا چند لینک دانلود همان نوحه که توسط مداحان بوشهری و خوزستانی اجرا شده است، قرار دهم.
همچنین در نظر دارم نه تنها برای پست های جاری، بلکه برای پست های گذشته هم چنین امری را اجرا کنم.
من سعی میکنم در حد توانم، با جست و جو و یا آپلود این نوحه ها، لینک دانلود هر نوحه را قرار دهم اما شما بینندگان عزیز هم با یاری خود، لینک هایی از نوحه ها را برای من ارسال نمایید تا اگر نوحه ای جا ماند، سریعا لینکش را قرار دهم.
لازم به ذکر است که اگر میخواهید زودتر این امر مهم عملی شود، لینک های خود را به همراه نام و نام خانوادگی، روی تلگرام و یا واتس آپ من ارسال نمایید. همچنین در صورت تمایل، نام شهر خود را هم ذکر نمایید.
باتشکر
مصاحبه اختصاصی وبلاگ پوریا مهدوی مقدم با
((آقای مجید راستی))
یکی از مداحان بوشهر
1. به طور کامل خودتونو معرفی کنید و آیا تنها شما در خانواده مداحی میکنید؟
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان مجید راستی هستم متولد سال 1363، فرزند رستم از بوشهر. من تنها مداح در خانواده هستم اما لازم به ذکره که پدربزرگ بنده مرحوم حسن برازجانی، از مؤذن ها و شروه خوان های به نام بوشهر بودن.
2. چندسال است مداحی میکنید و اولین اجراتون کجا و با چه نوحه ای بوده؟
بنده از سال 1380 و با نوحه (شیعه عزای سالار دین) در مسجد امیرالمؤمنین کوی سرتل استان بوشهر افتخار این رو داشته ام که در دستگاه حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) آغاز به فعالیت کنم و تا به امروز که در خدمت شما هستم، در حال نوحه خوانی سنتی بوشهری میباشم.
3. توضیح مختصری در مورد مراسم عزاداری در بوشهر بدید.
عزاداری استان بوشهر بخصوص مراسم سینه زنی میشه گفت در کل کشور بی نظیر است به طوریکه امروزه تمام مردم در مورد اون صحبت میکنن و کمتر کسی هست که با نوع و سبک و صیاق عزاداری در بوشهر آشنا نباشه که ما بوشهری ها افتخارمون اینه که مراسمات عزاداریمون همیشه با خلوص نیت و زیبایی هر چه تمام تر برگزار میشه.
4. آیا تا به حال شده مراسمتون باب میل خودتون و به زیبایی هرچه تمام تر برگزار نشه؟
نوحه خوانی یک اجرای زنده است و در اجراهای زنده احتمال نقص وجود داره و مداحان بزرگی همچون استاد بزرگوار، روان شاد جهانبخش کردی زاده(بخشو) هم بعضی اوقات دچار نقص هایی میشدند اما زیبایی صدای ایشان، انگشت شمار نقص های ایشان را کاملا محو کرده است.
5. بهترین و بدترین خاطره تون از مداحی چیه؟
بهترین و بدترین خاطره چون در حال نوکری برای ارباب بی سر اتفاق می افتد شیرین است.
6. نام استادان خود رو ذکر کنید.
مرحوم حاج باقر آرامی، مرحوم علی دشتی و جناب اقای مصطفی گراشی
7. چطور تمرین کردید تا به این صدای زیبا دست یافتید؟
شرکت در مراسمات اساتید و اجراهای متوالی و کثیر. چون بنده معتقد هستم تجربه بهترین استاد است.
8. به نظر شما اجرای کدوم نوحه تا به حال سخت تر از بقیه نوحه ها بوده و اصلا سخت ترین نوحه بوشهری کدوم نوحه ست از نظر اجرا؟
اجرای هیچ نوحه ای سخت نیست ولی انتخاب نوحه باید در حد توان صدا و موقعیت اجرا انتخاب شود.
9. به مداحان جوان و تازه کار چه توصیه ای دارید؟
اخلاص در دستگاه امام حسین (ع) و استفاده از تجربیات اساتید که بهترین استفاده از طریق شرکت کردن در مراسمات است
10. نظر شما درباره وبلاگ پوریا مهدوی مقدم چیه؟
به جای اظهار نظر موفقیت شمارو از ارباب بی سر، حسین بن علی (ع) خواهانم.
11. حرف آخر؟
ارباب...
به هنگام مردن مرانم ز پیش
که صرف تو کردم جوانی خویش
حلول ماه ربیع الاول مبارکباد
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:
دو ماه عزا و سوگ و مویه به سر رسید و بهار سرزندگی و نورانیت به دلهای مسلمین راه گشود و غم کهنه ای را به ازای دانه دانه ی اشکهای روان و ناله های سوزناک از کلبه ی دل زدود و به جایش گل امید و نشاط و لبخند نشاند.
شتاء سرد و غمین رفت و ربیع نشاط و خوشی ز راه رسید...
ربیع اول بر شما مبارک باد.
-----------------------------------------------------------------
پیراهن سیاه زتن دور میکنیم
آن را ذخیره کفن وگور میکنیم
اجر دو ماه گریه برغربت حسین
تقدیم به مادرش از راه دور میکنیم
عزاداریتان قبول
ربیع مبارک
پیامبر (ص) فرمود:
هرکس پایان ماه صفر راخبر دهدبهشت براو واجب میشود.
-----------------------------------------------------------------
امیدوارم با غروب خورشید ماه صفر، هر آنچه قلب نازنینتان را میآزارد،غروب کند و شادی ربیع بر شما طلوع کند و هرگز پایانی بر آن نباشد پس بشارت باد پایان صفر و مبارک باد بر شما حلول ماه ربیع الاول
-----------------------------------------------------------------
"با اجازه مادر سادات "
پیراهن سیاه زتن دور می کنیم
آن را ذخیره کفن و گور می کنیم
اجر دوماه گریه بر غربت حسین
تقدیم مادرش ز ره دور می کنیم
حلول ماه ربیع الاول ، ماه شادی و سرور اهل بیت
بر مسلمین مبارک باد
اطلاعیه هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد
به مناسبت 28 صفر
سرپرست: آقای جمشید نادی
پدر دمام زنی بروجرد در جوار حق آرمید
هیئات خوزستانیهای مقیم بروجرد در حزن و اندوه فرو رفتند
پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:
به گزارش وبلاگ پوریا مهدوی مقدم، مشهدی جواد(عبود) ابرازه، بنیان گذار هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد و پدر دمام زنی بروجرد در اثر عارضه ریوی، دار فانی را وداع گفت.
استاد عبود ابرازه از بهترین دمام زنان هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد بود که از زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در بروجرد سکنا گزید و به همراه عده ای از خوزستانیهای مهاجر، تصمیم به برپایی هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد نمودند و سنت های خود را به مردم بروجرد معرفی نمودند و عده ی کثیری از بروجردی ها به این نوع عزاداری علاقه مند شدند و در مراسمات دمام زنی و سینه زنی این هیئت شرکت مینمودند.
طبق گفت وگویی که با آقای محمد ابرازه، نوه ی پسری آن مرحوم داشتم، افزود: مشهدی عبود ابرازه در روز اربعین در بیمارستان نفت اهواز به دلیل مشکلات ریوی، دعوت حق را لبیک گفت و از این جهان رخت بربست.
درحال حاضر نیز، اخوان ابرازه در بروجرد از بهترین دمام زنان هستند و راه پدر را درجهت خدمت به اهل بیت عصمت و طهارت و حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) ادامه میدهند.
محمد ابرازه در ادامه خاطر نشان کرد: به همین مناسبت، مراسم یادبودی در روز جمعه 94/9/20 از ساعت 10صبح الی 11:30 در حسینیه امیرالمؤمنین واقع در خیابان حافظ جنوبی برگزار میگردد.
در همین مصداق نیز وبلاگ پوریا مهدوی مقدم به اخوان ابرازه، آقایان: جلال، جمال، جلیل و کمال و تمامی بازماندگان تسلیت عرض نموده و علو درجات را برای آن مرحوم از خداوند منان خواستار است.
وحدت و همبستگی در هیئات خوزستانی مقیم بروجرد وجود ندارد...!!!
پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:
همانطور که میدانیم، هیئات خوزستانیهای مقیم بروجرد از زمان جنگ تحمیلی و بمباران مناطق جنوبی کشور به ویژه استان خوزستان، به شهرهای دیگر مهاجرت نمودند و عده ای در بروجرد سکنا گزیدند.
در ابتدای ورود، هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد به یک هیئت بزرگ و یک محل تجمع ختم میشد که مدتها همینگونه بود و آنطور که من از فیلم های آن موقع استنباط میکنم، مراسمات عزاداری بسیار زیبا برگزار میشده.
اما متأسفانه پس از مدتی این هیئت به دلیل وجود اختلافات و حسادت های عده ای، به دو، سه و چند هیئت تقسیم شد. تقسیم این هیئت منجر به خدشه دار شدن وحدت خوزستانیهای مقیم بروجرد شد. اما ماجرا به اینجا ختم نشد.
از دیرباز تا کنون، در بروجرد، بر سر مسئله دمام زنی و اجرای این مراسم، کل کل ها و رجزخوانی هایی بین تمام هیئات بوده و هست. متأسفانه با روی کار آمدن هیئات خوزستانی تازه تأسیس و همچنین پایین آمدن سن دمام زنی، غرور و فخر فروشی در مجلس ابی عبدالله(ع) فزونی گرفت.
اجازه دهید ابتدا در مورد پایین آمدن سن دمام زنی بحث کنیم. در گذشته و همینطور امروزه در استانهای جنوبی کشور به ویژه در بوشهر، به کودکان و نوجوانان، زیاد اجازه دمام زدن نمیدادند و نمیدهند. اما در بروجرد، چند سالی ست که جوانان هیئت ها را در دست دارند و بزرگان هیئت را در کار خود دخالت نمیدهند.
دمام زنی، سنتی دیرین و کهن است که همه میدانیم که جنوبی ها روی درست اجرا شدن دمام زنی تعصب خاصی دارند.
اما به مسأله اصلی بازگردیم یعنی وحدت بین خوزستانیهای مقیم بروجرد. متأسفانه عده ای با این تفکر زندگی میکنند که دمام زنی در بروجرد تنها مختص هیئت آنهاست و آنها از همه ی هیئات بهتر دمام میزنند و مدعی در دمام زنی اند. اما همین خود بزرگ بینی و فخر فروشی، باعث ایجاد اختلاف بین خود اعضای هیئت شده است و گاها همچون کودکان، لج بازی هایی بین اعضای هیئت صورت میگیرد. در بعضی هیئت های خوزستانی مقیم بروجرد، موضع گیری و چند دسته ای موج میزند و مسئولین هیئت به این موضع گیری ها دامن میزنند و به جای اینکه به فکر حل آن باشند، آتش را شعله ور تر میکنند.
متأسفانه عده ای هم هستند که به تبلیغ هیئتی به جز هیئت خود در فضای مجازی، علی الخصوص این سایت، واکنش های تندی نشان میدهند. اما من از ابتدا گفته ام که این سایت مختص تمام هیئات خوزستانی مقیم بروجرد است و به هیچ عنوان موضع گیری وجود ندارد. اما عده ای هم به من ایراد میگیرند که چرا در فلان هیئت شرکت مستمر دارم؟!!! باید بگویم که من از روی احترام و با توجه به اینکه آن هیئت از تمامی هیئات خوزستانی های مقیم بروجرد قدیمی تر است در آن هیئت شرکت میکنم. باید هم گفت که هیچ کس در بروجرد دمام زن به دنیا نیامده و هیئات تازه تأسیس، خود از همین هیئت دمام زدن را فراگرفته اند. باید یادی کرد از دمام زن بزرگ هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد که اگر او دمام را به بروجرد نمی آورد، عده ای از بروجردی هایی که خود را حتی بوشهری خطاب میکنند و مدعیان دمام زنی اند، اصلا نمیدانستند دمام چیست. استاد ((عبود ابرازه)) بود کسی که به عده ای در بروجرد دمام زنی یاد داد و الان هم از او حتی اسمی نمی آورند و خود را برتر از این بزرگوار میدانند.
اما از همین جا باید بگویم که به هیچ کس ربطی ندارد که هر کس چه میکند و من هم هر کجا که عشق و پاکی و خلوص نیت در عزاداری را ببینم، میروم و از اینکه تا به حال هم در مراسمات هیئاتی که تنها به فکر اسم درآوردن بین مردم هستند، شرکت کرده ام، از حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) شرمگینم و میگویم که تا هر وقت بتوانم از حضور در این هیئات خوداری میکنم. آن کسانی هم که از حضور من در فلان هیئت ناراضی اند و میگویند برو فلان هیئتی ها منتظرتند، بدانند که مجلس مال من و شما نیست؛ متعلق به حضرت امام حسین(ع) است و به شما هیچ ربطی ندارد که من کجا میروم. این را هم در نظر داشته باشید که با این رفتارها، اعضای هیئت خود را از دست میدهید و عمر زیادی برای هیئت شما باقی نمانده است. بدانید هیئاتی که به اسم امام حسین(ع)، هر کاری میخواهید انجام میدهید، در آن دنیا هم باید جواب امام حسین(ع) را بدهید.
متن نوحه مدینه آمدم اما پریشان حال و درمانده از عباس محمدی باغملایی
واحد : اربعین
شعر : محمود موجی
آهنگساز : مرجوم عبدالحسین خرمایی
مدینه آمدم اما پریشان و حال ودرمانده _ به پای خسته و پر آبله از راه وا مانده
به شادی رفته بودم با غم واندوه برگشتم _ به احوالی نزار و با تنی بی روح برگشتم
به وقت رفتنم بودند به هر سویم برادر ها _ چنان ماهی که گردش را گرفته خیل اختر ها
حسینم همچو خورشید جهانتاب فروزنده _ ابالفضلم به پیشم بود چونان ماه تابنده
به یکسو عون و عبدالله به یکسو در خروش اکبر _ به سوی دیگرم همچون محافظ قاسم و جعفر
مدینه یک نشانی زان برادر ها من آوردم _ به خون آغشته و صد پاره یک پیراهن آوردم
به چشمم میکشم شاید که راه خانه را یابم _ به قد و قامتی خم گشته من کاشانه را یابم
تو کنعانی مدینه عطر یاد یاد یوسفم داری _ دلم از غصه خون کردی ز بس غمگین وغمباری
مدینه کو جوانانت تو را خاموش می بینم _ تو را من با بقیه غصه ها هم دوش می بینم
برایت قصه ای جانسوز از دشت غم آوردم _ برایت تا قیامت کوله باری ماتم آوردم
میان کمتر از یکروز در دشت بلا پرور _ بخون غلطانده دست کوفیان اولاد پیغمبر
به روی نیزه هفتاد و دو خورشید فروزانفر _ زدشت کربلا قرآن به لب تا شام غم یکسر
مرا نگذاشت تنها در سفر حتی سر بی تن _ به روی نیزه دل وا پس نگاهش بود سوی من
ولی من کوه به کو فریاد سر دادم پیامش را _ پر از آوازه کردم این جهان از رسم و راهش را
به لحن حیدری نا بود کردم حیله اعدا _ نمودم تا قیامت کربلا را سخت پا برجا
ولی با این همه این دل ز سوز داغ میسوزد _ دو چشمانم امیدش را به درب خیمه میدوزد
مدینه کی تو میدانی غم داغ برادر را _ مصیبت های هجران حسین وداغ اکبر را
دگر خاموش موجی لرزه بر جان زمین آمد _ چو سوز ناله زهرا زفردوس برین آمد
متن نوحه ناله ها میزد حسین از حاج مصطفی گراشی
نوحه : ناله ها میزد حسین
شعر : محمود موجی
آهنگ : مصطفی اکابریان
اجرا : حاج مصطفی گراشی
ناله ها میزد حسین واغربتا می زد حسین
ازحرم تاقتلگه زینب صدا میزد حسین
می رسد از گوشه مقتل نوای خواهرش
شعله برعالم مزن ای بیحیا درمحضرش
زیرخنجر ناله های غمفزا می زد حسین
ازحرم تاقتلگه زینب صدا میزد حسین
می رسد ناله ی اطفال پریشان ازجفا
ناله ی زینب غمدیده نالان از بلا
چون جدا گشته سرشاه شهیدان از قفا
دم به دم فریاد با ذکر خدا می زد حسین
ازحرم تاقتلگه زینب صدا میزد حسین
یکطرف ساقی عطشان حرم از علقمه
آید و زمزمه دارد در دلش با فاطمه
می زند خنجر و شمشیر و صلا بی واهمه
سوی دیگر ناله از هجر اخا می زد حسین
ازحرم تاقتلگه زینب صدا میزد حسین
محرم 93
متن نوحه وفات پیغمبر ما ویلی واویلا
وفات پیغمبر ما ویلی واویلا
خاک سیاه بر سر ما لا اله الا ا...
گریان جبریل امین ویلی واویلا
ز بهر ختم مرسلین لا اله الا ا...
اولیا و انبیا ویلی واویلا
جمله در این ماتم سرا لا اله الا ا...
بر سر زنان شیر خدا ویلی واویلا
اندر عزای مصطفی لا اله الا ا...
زهرای زار و خونجگر ویلی واویلا
گریان شود بهر پدر لا اله الا ا...
(نیازبه فایل دانلودی)
متن کامل نوحه تزورونی به همراه ترجمه فارسی از ملاباسم کربلایی
تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
میدانید که من شفیع شمایم
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید
یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان میزند
یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
کاش در جنگ حاضر میشدید
ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
دانلود این نوحه با صدای ملا باسم کربلایی
دانلود کلیپ تصویری این نوحه با صدای ملا باسم کربلایی
متن نوحه بوشهری شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
گشته در عرش برین ناله و افغان امشب
یا رب از بهر چه زهراست پریشان امشب
به یقین پاره جگر شد حسن از زهر جفا
بی برادر شده سلطان شهیدان امشب
در بر آورد همی قاسم و عبداله را
گفت گشتید دگر بی سر و سامان امشب
با حسین گفت برادر بنشین در بر من
که مرا عمر رسیده ست به پایان امشب
دست طفلان به عمو داد و در آن لحظه بگفت
بعد از این جان تو و جان یتیمان امشب
بهر قاسم بنما جشن عروسی بر پا
آرزو بر دل من مانده به دوران امشب
خواهرا خیز ز جا تشت بیاور بر من
که مرا عمر رسیده است به پایان امشب
متن نوحه بوشهری شهادت امام حسن مجتبی(ع)
شیعه زن بر،سینه و سر
خون ببار از، دیده ی تر
کز اثر زهر ستم شد خون جگر
قره العین زهرای اطهر
شد چو مسموم آن شاه دین
با دو صد غم گفت این چنین
خواهر ماتم زده ی زار و حزین
گو حسین جان بیا حالم ببین
تشنه لب شاه شهیدان
با دو صد ناله و افغان
سوی برادر شده آن دم شتابان
گفت چه رو داده ای شاه خوبان
در جوابش ، شاه مظلوم
گفتا آن مسموم محزون
ای که شد از ماء معین منع و محروم
شو پرستار اطفال معصوم
من چو رفتم زین دار فانی
بعد مرگم ، یک زمانی
دست به شمشیر مزن ، تاتوانی
پهلوی مادرم ، ده مکانی
متن نوحه بوشهری وفات پیغمبر(ص)
ای شیعه بر سر زن شب عزا شد
وفات حضرت زین العبا شد
تا روز محشر زنید بر سر
امام چارمین آن شاه خوبان
رسد از کربلا تا شام ویران
تا روز محشر زنید بر سر
کنج هر خرابه منزلش بود
غم داغ عزیزان بر دلش بود
تا روز محشر زنید بر سر
کسی نشنیده بیماری به خواری
چهل منزل کند اشتر سواری
تا روز محشر زنید بر سر
متن نوحه بوشهری وفات پیمبر ز نو شد واویلا از این غم
وفات پیمبر شیعه ز نو شد واویلا از این غم
حوریان شد گریان اندر این ماتم واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
شال عزا در گردن ساقی کوثر واویلا از این غم
اندر عزای شاه دین صاحب منبر واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
شال عزا در گردن شبیر و شبر واویلا از این غم
از بهر جد خود زنند بر سینه و سر واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
گریان و نالان زین عزا زهرای اطهر واویلا از این غم
از بهر بابش می زند بر سینه و سر واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
جن و ملک اندر افغان و زاری واویلا از این غم
افلاکیان غرقند در سوگواری واویلا از این غم
آه واویلا از این مصیبت
متن نوحه ای عزاداران عزای حضرت پیغمبر است از ایمان میرشکاری
ای عزداران عزای حضرت پیغمبر است
جبرئیل در این مصیبت خاک ماتم بر سر است
آدم و حوا به جنت دیدگان از خون تر است
حضرت زهرا پریشان تا به صبح محشر است
رحلت ختم رسولان ای محبان خاک غم
خاک غم بر سر کنید هر لحظه با آه و الم
رفته از دار فنا پیشوای دین فخر امم
زین مصیبت شال در گردن ولی داور است
آه و واویلا که امت تا قیامت شد غمین
حضرت زهرا زهجران پدر شد دل حزین
حضرت موسی عزادار عیسی مریم غمین
سر برهنه هم گریبان چاک پور آزر است
خضر و الیاس و سلیمان بر سر و سینه زنان
یوسف و یعقوب در بیت الحزن شد نوحه خوان
زین مصیبت انبیا خاک عزا بر سر کنان
اولیا گریان همه در ماتم پیغمبر است
کرسی و لوح و قلم در ماتم سلطان دین
هم سما و جنت و افلاک تا عرش برین
قدسی و روحانیون عیسی به چرخ چارمین
زین مصیبت نوح در کشتی به طوفان اندر است
یثرب و بطحا در این غم گشته است ماتم سرا
چون که ناپیدا در آن گشته است ختم انبیا
مرد و زن پیر و جوان هر لحظه با آه و بکا
وا محمد ذکرشان و خاک ماتم بر سر است
بر سر و سینه زنان در این مصیبت مجتبی
جامه ی غم تا به دامان چاک شاه کربلا
زینب و کلثوم پریشان حال در این ماجرا
در عزای جد اطهر دیدگان از خون تر است
زین عزا «اصلاح پذیر» خاک عزا بر سر نما
نوحه از سوز جگر بنما در این بزم عزا
در عزای پیشوای دین رسوا دو سرا
او شفیع مسلمین از امر حق در محشر است
دانلود این نوحه با صدای ایمان میرشکاری
متن نوحه شیعیان گشته عیان ماتم سالار شهیدان از زنده یاد اصلاح پذیر
شیعیان گشته عیان ماتم سالار شهیدان
همه زن های ستم دیده و گریان و پریشان
برسیدند به روی قبر جوانان و عزیزان
شکوه ها داشت به قبر شه دین زینب نالان
گفت زینب به سر قبر حسین با دلی سوزان
ای برادر بنگر بی کسی حال اسیران
کن ترحم تو به اطفال یتیمت شده نالان
در خرابه ز فراق تو رقیه بسپرد جان
گفت کی جان برادر چه بگویم که چه دیدم
نوجوانان همه بی غسل و کفن بود که دیدم
در ازل قسمت ما جور و ستم بود که رسیدیم
سر تو بر سر نی بود که شماتت بشنیدم
گفت آن عهد که بستیم ز ازل جمله ادا شد
سهم تو شد شهد و قسمت من شام بلا شد
ام لیلا ز غم اکبر ناکام به فغان شد
این همه جور و جفا روز ازل قسمت ما شد
از گلستان جهان رفت علی اکبر ناکام
ام لیلا شده حیران و سیه روز و پریشان
حال از شام بلا آمده با دیده گریان
به سر قبر جوانش بکند ناله و افغان
همه در ماتم قاسم شده ایم زار و پریشان
نو عروسش به فغان آمده با دیده گریان
ای پسر عم چه کنم من ز فراق تو به دوران
هیچ داماد به غیر از تو نشد زار و پریشان
متن نوحه بوشهری زینب از شام وارد کربلا شد
زینب از شام وارد کربلا شد
شیعه به روز اربعین با دل پر درد و غمین
اسیران چون ز شام آزاد گشتند
از این اندوه و غم دلشاد گشتند
یزید بی حیا یعنی حیا کرد
بشیر را هم بر ایشان رهنما کرد
به امر زاده ی آن زشت آیین
بیاوردند محمل های زرین
چو زینب دید محمل های زربفت
ز دل آهی کشید و زد به سر دست
ز بخت خویشتن زینب بر آشفت
به آه و ناله و زاری چنین گفت
کسی که شش برادر کشته دیده
جوانانی به خون آغشته دیده
هنوز از خون بود تر آستینم
چه سان در محمل زرین نشینم
گر این زینت بود بهر دل ما
سیه پوشید یکسر محمل ما
که ما جمله زنان مستمندیم
سیه بخت و سیه پوشی پسندیم
سیه کردند محمل با علم را
به محمل بر نشاند اهل حرم را
نظر انداخت زینب از چپ و راست
که ای یاران حسین من نپیداست
چو با ما نیست بابای سکینه
چه این جا و چه شام و چه مدینه
جوانان بنی هاشم کجایید
که ما را زین سفر یاری نمایید
خوشا روزی که بار این جا گشودیم
در این جه منزل و ماوا نمودیم
همه رعنا جوانان زنده بودند
همه فرخ رخ و فرخنده بودند
در این جا خیمه و خرگاه به پا شد
در این جا عشرت قاسم عزا شد
بیامد بر سر قبر برادر
بگفتا زینب محزون و مضطر
که ای پشت و پناه و یار زینب
انیس و مونس شب های رینب
بریدی از چه بر ما آشنایی
چرا ای شه ز ما کردی جدایی
من از روز ازل ای شا ه ابرار
از ین درد و بلا بودم خبردار
که اهل کوفه مهمانت نمایند
گلوی تشنه قربانت نمایند
تو ماندی کربلا با نعش اکبر
بود همراه ما لیلای مضطر
چنین روی نبود هرگز گمانم
که تو کشته شوی من زنده مانم
کجا رفتند آن رعنا جوانان
کجا رفتند آن پاکیزه جانان
متن نوحه آورند درکربلا رأس پرخون حسین از مرحوم بخشو
آورند در کربلا راس پر خون حسین
شور غوغا شد بپا در اربعین واویلا
مصطفی و مرتضی و حضرت خیر النساء ،واویل صدواویلا
یا حسین گویان روان در اربعین واویلا
آورند در کربلا راس پر خون حسین
شور غوغا شد بپا در اربعین واویلا
زینب خونین جگر با اهل بیت دربه در واویل صدواویلا
بر سر و سینه زنان در اربعین واویلا
آورند در کربلا راس پر خون حسین
شور غوغا شد بپا در اربعین واویلا
دل نوشته های حاج علی سیف معموریان
(قسمت ششم)
من اگرغرق شوم در محبت تو عاشقی را تمام کرده ام من اگردردریای توغرق شوم شروع کرده ام صدای عاشقی و خدایی را دست مرا بگیرکه جزدردریای تو ونگاهه توجای دیگری نباشم آه ازلحظه ای که درگناهم و دستی و کمکی ازتو بخواهم و نجاتی ازتونیابم آب ازسرم گذشت عاشق شده ام وکم آورده ام ازدوری تو از هوای آلوده ی پرگناه دستم را ازآبهایی که دورازتوافتاده اند ازچشمه هایی که صدایت, کم میشوند بگیروجداکن این احساس مرابه کربلایت عاشقانه ترکن حسین چشمهایم رادرکناردستهایم بگیردردستت که جزتوکسی را صدانزنند برای نجات ازبار معصیت آب ازسرم گذشت اگرتونیایی اگرتونگیری دستهایم.را اسم تو غریب کربلا غریب مادرح س ی ن تمام حرفم دوری توست سربه دیوارم و خیره به قاب عکسه حرمت آه ازچشمهایه پرحسرتم آب ازچشمهایه پر اشکم رها نمیشود تورا ضریحت را کربلایت را میخواهد ...دل آرام و قلب آرام و...زیبای همیشگیش تویی تورا میخواهد حتی اگر لبهایش خشک باشد درحال احتضارباشد تورا صدا میزند آب ازسرم گذشت دستم را بگیر همه آمدند من جامانده ام دستم...را بگیرخوب ترین کشتی نجات ..بالاترین نجات سفینه ی أمن خدا راه رسیدن به عالم بالا ...حسین جان....دل نوشته علی معموریان
متن نوحه کهکشان کاروان عاشقان دل غمین از ایمان میرشکاری
کهکشان کاروان عاشقان دل غمین
میرود از شام سوی کربلا در اربعین
میرسد در دشت پر فریاد و خاموش بلا
میشود پر درد و ماتم سینه ی اهل یقین
حزن و اندوهی فرا میگیرد آن دم دشت غم
میشود غوغا به پا در آسمان و در زمین
از حریم قدسیان فریادها آید به گوش
از تأثر دیده گریان میشود روح الامین
زان میان خم قامتی از محمل خود میکند
شکوه های سینه سوز و ناله های آتشین
کای بیابان بلا من زینب غم پرورم
گرچه هجران و اسیری چهره را افکنده چین
پیک خونین دل منم، پیغامدارت کربلا
درمیان بحر طوفانی منم کشتی نشین
میزند فریاد جانسوز ای پریشان خاطران
خاک این صحرا از پس بوسه گاه هر جبین
چون در این صحرا بدست غافلان روزگار
گشته جاری خون اولاد امیرالمؤمنین
من حسینی داشتم مظلوم و فخر عالمین
از تنش سر را جدا بنموده یکدم تیغ کین
ای بیابان بلا بوی حسینم میدهی
عطر خوش بویش فراتر رفته تا عرش برین
ام لیلا بیقرار و داغدار دل حزین
اکبرت اینجا به خاک و خون فتاد از روی زین
همرهان، این گوشه قاسم یادگار مجتبی
شد گرفتار لعینان از یسار و از یمین
میرسد بر گوش دل نای و نوای اصغر آن
تشنه ی سیراب از خون، غنچه ی باغ یقین
آن ابالفضل دلاور ماه تابانم کجاست؟
آنکه مه در پای او بر خاک میساید جبین
ای فرات اینگونه دلگیر و پریشانی چرا؟
دائم از عباس تا روز معادی شرمگین
در کنارت تشنه لب جان میدهد سقای حسین
دستها از تن جدا، بر سر عمود آهنین
یاد باد از اکبر آن سیمای پیغمبر نشان
سرو قامت، شیر مردان، ماه گیشو، عنبرین
ای حسینم بعد تو جان داد از هجران تو
ناز پروردت رقیه، با دلی زار و حزین
بعد مرگ سرخ تو ای فخر دین مصطفی
اهل بیتت گوشه ی ویرانه شد ماتم نشین
در اسارت کو به کو، منزل به منزل زین ستم
وسعت تاریخ از فریاد کردم پر طنین
کربلا تا بی نهایت جاودانی، جاودان
گر جهان انگشتری باشد، تویی آنرا نگین
این بیابان مرکز عشق است و ایثار و وفا
راهی از اینجا نیست یکسر باز تا خلد برین
صد هزاران نوحه ها گفتند یا رب سینه سوز
نیست (موجی) هم بر این درگه گدای آخرین
متن نوحه بسوز ای دل که امروز اربعین است از حاج حسین فخری
بـسـوز ای دل که امروز اربـعیـن است *** عـزای پـور ختـم المرسـلیـن است
مـرام شـیـعـه در خـون ریـشـه دارد *** نگـهبانی ز خط خـون چنین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
حـسـین بن علـی سالار دین است *** امـام و رهـبـر اهـل یـقـیـن است
قــیـام کـربـلـــا گـشـت تـــا قـیـامـت *** سراسر درس بهـر مسلمین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
حسین است آنکه با حـق همنشین است **** خـدا را حـجـت و دیـن را امـیـن اسـت
حسین است آنـکه درخـط شهـادت **** امــام اولــیــن و آخـریــن اسـت
حـسـین است آنــکـه حـق را جـاودان کــرد **** حسین اسـت آنکه بـاطـل را عیان کرد
حسین اسـت آنکه حکـم دیـن بیان کـرد **** حسین است آنکه با قرآن قرین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
دل مــا در پـی آن کـاروان اسـت *** که از کرب و بلا با غم روان است
چه زنجـیری به دست و بـازوان اسـت *** کـه گـریـان دیـده ی روح الامـیـن اسـت
اگر در کربـلا غـم بـی شمـار است *** اگــر دل هـای شـیـعه داغـدار است
اگر چـشـمان مـهـدی اشکبار است *** ز داغِ آن وداعِ آخـــــــریــــــن اســـت
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
پیام خون خطابی آتشین است *** بقاءِ دیـن قرینِ اربعیـن است
کــه تــاریـخِ پُـر از خـون و شـهـادت *** سراسر اربعین در اربعین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
به دورانِ سیاهِ سلطه ی شب *** که میدوزند از افشاگران لب
جـهـادِ حـضـرت سـجـاد و زیـنـب *** بیانِ خطبه های آتشین است
زبـانِ زیـنـب٬این بـانـوی پُــر درد *** که هست آموزگارِ هر زن و مرد
چنـان در کـوفـه طـوفانـی به پـا کرد *** تو گویی خود٬امیر المؤمنین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
اسیران را چو بر محمل نشاندند *** تـو گویی تیر غم بر دل نشاندند
گُلی را چیده و در گِل نشاندند *** رقیه آن گل شادابِ دین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
دیـار شـام با غـم ها قـریـن اسـت *** قلوب شیعیان زین غم حزین است
مـزار زیـنـب و قـــبـــر رقـیــه *** تجلی گاه عشق عارفین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
واحد اربعین
ناخدا عباس دریانورد
ای صبا رو یه سوی کرببلا کن گذری
از من زار ببر خدمت بابم خبری
گو که صغرای تو می گفت چو مرغ سحری
داد از درد جدایی و غم بی پدری
من از آن دم که به هجر تو گرفتار شدم
به خدا در نظر اهل جهان خوار شدم
تا که دور از بر تو ای شه ابرار شدم
ز غم دوری تو خسته و بیمار شدم
من بیمار نه غمخوار و نه یاور دارم
نه خبر از تو و از حال برادر دارم
چشم در راه پی وعده ی اکبر دارم
انتظار تو و عباس دلاور دارم
روز و شب نیست به جز آه و فغان حاصل من
به سر راه فراق تو بود منزل من
زده آتش غم هجر تو به آب و گل من
سیر تا کی کنم از درد تو خون شد دل من
گو به عباس عموی من و تاج سر من
خوب داری خبر از حال دل مضطر من
به سکینه بگو ای نور دو چشم تر من
خواهرا جان تو و جان علی اصغر من
خواب دیدم علی اکبر به وطن آمده است
از ره مهر به غمخواری من آمده است
مژده ام داد که اصغر به سخن آمده است
فارغ از رنج و غم و درد و محن آمده است
گفت قاسم به صف کرببلا شاد شده
حجله ی عیش به پا کرده و داماد شده
شاد از آن عیش دل سید سجاد شده
نو عروسش ز همه درد و غم آزاد شده
گو به عباس عموی من و تاج سر من
خوب داری خبر از حال دل مضطر من
به سکینه بگو ای نور دو چشم تر من
خواهرا جان تو و جان علی اصغر من
نه تو می آیی و نه اکبر نیکو سیرم
بلکه کرده است فلک خاک یتیمی به سرم
سال ها چاکر و فرزند تو ای شاه شهید
به ره چاکریت موی سیه کرده سفید
در صف حشر ندارد به کسی چشم امید
جز به احسان تو و لطف خداوند مجید
متن نوحه اربعین از زنده یاد بخشو
ایها الناس ز نو گشته روان خیل اسیران
همه زن های ستم دیده و گریان و پریشان
برسیدند به روی قبر جوانان و عزیزان
شکوه ها داشت به قبر شه دین زینب نالان
گفت زینب به سر قبر حسین با دل سوزان
ای برادر بنگر بی کسی حال اسیران
کن ترحم تو به اطفال یتیمت شده نالان
در خرابه ز فراق تو رقیه بسپرد جان
گفت ای جان برادر چه بگویم که چه دیدم
نوجوانان همه بی غسل و کفن بود که دیدم
در ازل قسمت ما جور و جفا بود که رسیدیم
سر تو بر سر نی بود که شماتت بشنیدم
گفت آن عهد که بستیم ز ازل جمله ادا شد
سهم تو شد شهد و قسمت من شام بلا شد
ام لیلا ز غم اکبر ناکام به فغان شد
این همه جور و جفا روز ازل قسمت ما شد
از گلستان جهان رفت علی اکبر ناکام
ام لیلا شده حیران و سیه روز و پریشان
حال از شام بلا آمده با دیده گریان
به سر قبر جوانش بکند ناله و افغان
همه در ماتم قاسم شده ایم زار و پریشان
نو عروسش به فغان آمده با دیده گریان
ای پسر عم چه کنم من ز فراق تو به دوران
هیچ داماد به غیر از تو نشد زار و پریشان