متن نوحه واحد از حاج ابراهیم ملاح زاده
متن نوحه واحد از حاج ابراهیم ملاح زاده
صدای شیهه ی اسبی ز دشت کربلا آمد
هراسان زینب از خیمه برون با صدفغان آمد
بدید آن ذوالجناح خونین به سوی خیمه می آید
سر افکنده و بی صاحب و اشک از دیده میبارد
گرفتند حلقه ی ماتم به دور ذوالجناح آن دم
چنان شوری به پا کردند،زدند بر سر ز غم هر دم
بگفت زینب ز غم از چه تو گریان و پریشانی؟
شده یالت ز خون رنگین،ز حسینم چه میدانی؟
بگو از اکبر و اصغر،بگو از قاسم داماد
بگو با من ز عباسم،ز عون و جعفرم کن یاد
کنید یاد از حسینم...شهید کربلا
فتاده جسم پاکش...در این دشت بلا
فغان و بانگ واویلا برآورد زینب مضطر
چه بگویم صف محشر جواب دخت پیغمبر
حسین از هجر تو اکنون شدم سرگشته و حیران
چگونه من روم بی تو،شوم بی تو شه خوبان
اسیری میبرند تا شام،دلم در صحنه ی میدان
چگونه من برم از یاد حسین و حامی دوران؟
تن عریان او بی سر،همگی جمله عزیزان
وداع با شه و یارانش بسی بر من بود مشکل
غم جانسوز او دارم،چگونه برکنم از دل؟
کنید یاد از حسینم...شهید کربلا
فتاده جسم پاکش...در این دشت بلا
چگونه من برم از یاد در این دشت بلا اکبر؟
شده همچون گلی پرپر،در این دشت بلا اکبر
کنون آن قاسم داماد ز خون بسته حنا دستش
چه گویم در صف محشر،جواب باب آبابش؟
حرم در انتظار آب ولی سقای یتیمان
کنار علقمه جسمش فتاد از جور لعینان
سکینه میزند بر سر،رقیه از غمش حیران