متن کامل نوحه حسرت نصیبان از ایمان میرشکاری
متن کامل نوحه
حسرت نصیبان
از ایمان میرشکاری
امشب ای حسرت نصیبان دیده دریا می شود
تیـغ کـینـه آشنـا بـا فـرق مــولا می شود
آتشی شـد شـعله ور از تـیغ مـلعـون پلیـد
یکسره خاکستر از غم دشت و صحرا می شود
هم حسین و هم حسن، کلثوم و زینب داغـدار
آیـه هـای بـی کسی زیـن داغ معنا می شود
نـالـه هـای مجـتبی آتـش به جـانم می زند
از فـغــان و آه زینب کـوفـه غـوغا می شود
بـاز چــاه بی کسی هم نـا له هـا دارد به لب
بغض نـخلسـتـان مـاتم هم لبش وا می شود
از عـلـی گویـند و از دلـتـنگی خـیبر گشـا
ذکـــر زار قـد قـتـل تـا بــاز آوا می شود
امشب از هفـت آسـمـان فریادهـا آید بگوش
آه و افـغـان یتـیمـان تـا کـه برپـا می شود
مسجـد و سجـاده امـشـب درفـراق مرتضی
نـالـه هـا دارنـد و مـاتم عـالم آرا می شود
تـارک حـیدر سـحر گـردد جدا از تیغ جهل
خـاک مـاتـم زیـن بـلا بر فرق دنیا می شود
فـاتـح خیبـر میـان بستر تـب خـفته است
زین سبب هنگـامه ای در عرش اعلا می شود
شیـعـیـان مولا امیرالـمومنین نـور خداست
شمس عـالمتـاب حـق امشب هویدا می شود
یـا امیرالـمومنیـن امـشـب عـزادار تـوائیم
دشـت دلـها زین عزا غمگین و شیدا می شود
کـیست غـیر از مرتـضی کـز مهر حـتی براسیر
مهربـان آغـوش لـطفـش بهر او وا می شود
بـا پسر هـردم وصیت می نمـاید خـصم خود
زیـن حـقـیقـت هـمـسر ام ابـیها می شود
او کـه در روز اخـوت بسـت پیمـان بــا نبی
او که درحـج الوداع بـرخـلـق مولا می شود
یک ورق ای شیعه بـشنو ازمـقــام مـرتضی
پـای بـرکـتـف پـیـمبر خصم عزی می شود
پـهلوان مردی که از انفـاق کتفش پینه داشت
شیـر روز و زاهـد گــریــان شبها می شود
آن همـه نـام آوری امـشب مـیـان بستراست
روح پــاکش عــازم اقـلـیـم بـالا می شود
قصد دشـمن بـود محو نـام مـولا زین جهـان
دشـمن از این شور شیعه سخـت رسوا می شود
بعد حـیدر می رسد بــار امـانـت بــرحسن
مجـتبی بعد از پدر بر خـلـق مــولا می شود
بــارالـهـا این عـزاداری زمــا بـنـمـا قبول
سینه هـامـان زین مـصائب درد پیما می شود
در ظهور حـجـت ابـن الـعسگری تعجـیل کن
از ظـهورش او کـه چشـم دهر بینــا می شود
دسـت زن "موجی" به دامـان امـیرالـمومنین
او که از یک گوشه چشمش صد گره وا می شود