متن نوحه امشب ای زینب کبری ز چه دلگیر شدی؟ از ایمان میرشکاری
ره به غم برده ای ازدور جهان سیر شدی
امشب ای همسفرم از چه پریشان شده ای
غصه ات چیست که آشفته و نالان شده ای
چیست اندوه تو ای زینت دامان علی
عزت فاطمه، ای راحتی جان علی
غصه ات چیست که دل را نگران می داری
یا چه شد تا که غم خویش نهان می داری
از چه رو خواهرم ای همدل من تنهایی
در غم حال منی یا به غم فردایی
هیچ از واقعه کرببلا غصه مخور
از تن بی سر و جولان بلا غصه مخور
چون شوم کشته، رها از غم دنیا گردم
همره فخر بشر سید بطحا گردم
خونم ار ریخت، شود مایه آزادی دین
دین چو آزاد شود خشک شود ریشه ی کین
مرگ من باعث پایندگی دین خداست
باعث رویش گل غنچه ی پیوند و صفاست
خون من مایه ی تابندگی مهر و مه است
مرگ من باعث پایندگی مهر و مه است
باید از جوشش خون جان ز عدو بستانم
خود به خون غلتم و آشوب فرو بنشانم
گر نگردم به ره دین خداوند شهید
چیره گردد به جهان ظلمت و بیداد یزید
باغ دین گل ندهد تا که نریزد خونم
خونم ار ریخت، دگر زین همه غم بیرونم
در ره دین رسول عربی مرگ سزاست
خون بهای من و یاران من ازلطف خداست