متن نوحه من که نه دستی نه آبی نه علمدارم از حاج حسین فخری
من که نه دستی نه آبی نه علمدارم
دیگر چگونه توان رو به حرم آرم؟
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی
نه در بدن قدرت...نه در دلم تابی
حسین من...نشسته در برابرم زهرا
سایه ی مرحمت فکنده بر سرم زهرا
به خاک گرم کربلا چو مادرم زهرا
لحظه ی جان دادن من شده پرستارم
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی
من که نه دستی نه آبی نه علمدارم
دیگر چگونه توان رو به حرم آرم؟
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی
نه در بدن قدرت...نه در دلم تابی
بیا ببین تو بر زمین پیکر خونینم
ببخش اگر نمیتوان نزد تو بنشینم
نشسته در حضور تو نبوده آئینم
نه نیرویی که حرمت ادب نگه دارم
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی
من که نه دستی نه آبی نه علمدارم
دیگر چگونه توان رو به حرم آرم؟
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی
نه در بدن قدرت...نه در دلم تابی
امام من...امیر من...رهبر و مولایم
بیا کنار علقمه نما تو پیدایم
خرد شده ز ضرب تیر و نیزه اعضایم
بیا که سر به روی زانوی تو بگذارم
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی
من که نه دستی نه آبی نه علمدارم
دیگر چگونه توان رو به حرم آرم؟
فغان ز بی دستی امان ز بی آبی