- ۰ نظر
- ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۲
متن نوحه بحر طویل حضرت علی(ع) از ابراهیم ملاح زاده
ایها الناس بگویم به شما از ستم جور جفای پسر
ملجم کافر که زشمشیر به محراب دعا کرده دو جا تارک مولای جهان حضرت حیدر
اثر تیغ
پر از زهر به محراب بیفتاد و بشد غرق بخون آن ولی حضرت داور
چون بخورد
ضربت کین سرور دین حیدر صفدر هم وزیر و وصی ابن عم ختم رسول شافع محشر
جبرئیل در
وسط ارض و سما گشت پریشان و به افغان به جهان کرد خبر از غم قتل شه دین ساقی کوثر
که بشد
خاک عزا بر سر افلاک و همه جن وبشر از غم و اندوه و الم تا صف محشر
حسنین در
غم و اندوه و پریشان زقتل شه مردان پدر جمله یتیمان که به انگشت بیافکند در از
قلعه خیبر
با دو
صدناله و غم رو به سوی مسجد و محراب نهادند و بدیدند که به خون گشته خضاب چهره
گلگون پدر از اثر تیغ پر از زهر
و آن در
آن دم تن مجروح پدر با دل پر خون بگرفتند و شدند جانب خانه به سوی زینب مضطر
چون بدید
زینب محزون غرق خون باب یتیمان برکشید ناله و افغان دید گردیده دو جا فرق علی ساقی
کوثر
جامه صبر
قبا کرد و به بر رخت عزا کرد و به سر خاک سیاه به سر کرد ، بگفتا به فدای سر پر
خون تو ای سید و سرور
شه بی غسل
و کفن یعنی حسین بر سر بالین پدر خاک به سر چاک گریبان بگفتا که ایا سید و سرور
من چسان
صبر کنم در غم مرگ تو ایا ساقی کوثر
متن نوحه محراب مسجد گلگون از ایمان میرشکاری
محراب
مسجد گلگون از خون علی شیر خداست
آه و فغان
و واویلا در ارض و هم در سماست
شیعیان بر
سر بزنید غرقه به خون سجاده و هم سجده گاست
زافلاکیان
در سما شورشی برپا شده
بهر علی
هنگامه ای در ملا اعلا شده
شال عزا
در گردن آدم و حوا شده
جنتیان
اندر سما زین ماتم عظمی شده
راس پدر لاله گون چون زینب محزون بدید
از خون
سرش پیکرش یکسره گلگون بدید
شد به نوا
و از غمش چون ابر بهاری گریست
زد به سر
و آه و فغان از دل پ=ر خون کشید
یا الهی
یا اله صاحب احسان تویی
صاحب
احسانی و بخشیده عصیان تویی
یا الهی
یا اله دست فتوت سوی تو
سوی تو با
التجا حاکم و سبحان تویی
متن نوحه ز نهر علقمه از ایمان میرشکاری
» نوحه : ز نهر علقمه
» مداح : ایمان میرشکاری
» آهنگ : عبدالعلی مهندسی
» شاعر : عادل آبرخت
» تاریخ : محرم ۱۳۹۳
ز نهر علقمه " واویلا واویلا "
شنیدم همهمه " واویلا واویلا "
که سقای حسین " واویلا واویلا "
ضیآ عالمین " واویلا واویلا "
ز بیداد خصان " واویلا واویلا "
فتاده نیمه جان " واویلا واویلا "
شده قطع الیدین " واویلا واویلا "
ز شمشیر و سنین " واویلا واویلا "
همان میر سپاه همان پشت و پناه
همان ماه منوّر همان زاده ی حیدر
بخون گشته معطر " واویلا واویلا "
**********
عموی کودکان " واویلا واویلا "
مه کون و مکان " واویلا واویلا "
صدا می زد اخا " واویلا واویلا "
بیا ادرک بیا " واویلا واویلا "
علمدارت ببین " واویلا واویلا "
سپهدارت ببین " واویلا واویلا "
شدم غرقاب خون " واویلا واویلا "
سخن دارم کنون " واویلا واویلا "
من از جور زبونان من از کینه ی دونان
در این دشت پر از کین در این وادی خونین
شدم لاله ی پرپر " واویلا واویلا "
**********
ندارم روی آن " واویلا واویلا "
ببینم تشنگان " واویلا واویلا "
رقیه بی قرار " واویلا واویلا "
بود در انتظار " واویلا واویلا "
که برگردد عمو " واویلا واویلا "
ببوسد روی او " واویلا واویلا "
ز بانگ العطش " واویلا واویلا "
شدم شرمنده اش " واویلا واویلا "
از این حزن و عزا " واویلا واویلا "
عادل شد در نوا " واویلا واویلا "
دل نوشته ی حاج علی سیف معموریان
(قسمت دوم)
مادرسلام پسرت کجاست مادرشنیده ام هنوزبرایش گریه میکنی مادرچقدرهرروز لباسهای کودکی وجوانیش رابومیکنی ودراغوش میکشی مادرچقدرپاییزبهار زمستان باخیالش زندگی میکنی سلام میکنی گریه میکنی مادرچقدرگوشه نشین شده ای چقدر نظاره گرروزهای بدون فرزندت شده مادرصدای بچه گیهاو خاطراتش رامرورمیکنی ودل نمیکنی مادرآن غذاهایی که دربچه گی دهانش گذاشتی وازخندینش ازشوق گریه میکردی مادرارام ترواهسته ترشده ای مادرچقدربرسرمزارش گل میبری وبه عکسش خیره میشوی مادرراستی ازپسرت خبری داری ارخوابهایی که میبینی وصبح راشب میکنی به امیددیدارش مادرتوچقدرخوبی مادرتوچقدرمعنای اسمان وفرشته داری مادرراستی عیدت مبارک تنهاییهایت را پسرت نظاره گروعاشقانه دنبال میکندمادرمیدانم که بایدهدیه ای بیاورم مادرمیدانم که روزمادراست ..اه مادرمیدانم برایت کاری نکرده ام مادرپسرت تورادوستدارت ووجودش پیش خداست مادرچشمش اشکبارتوست مادرسلامهایی که درخوابهایت میکنم دستی که ازتودررویاهایت میبوسم رابه زهرای مظلوم س ازمن قبول کن مادرروزت مبارک هدیه ام اززندگی باتوبودن دامان پاکت بودکه نامم مفقوداثرنامم شهیدلقب گرفت مادرنیستم گریه ام راببینی نیستم که دستم رابگیری مادرمادرمادرنیستم سربه دامانت بگذارم مادرقبول کن کمه مراازاین فرزندت مادرروزت مبارک ....دل نوشته علی معموریان
متن نوحه کربلا خاک تو گلزار شهیدان میشود از احسان گیوه کی
کربلا خاک تو گلزار شهیدان می شود
مقتل
اجساد صد چاک عزیزان می شود
قدر این
اصحاب پاکت را بدان ای کربلا
نور باران
خاکت از اجساد آنان می شود
این
عزیزان را که بینی در قیام و در قعود
بر فراز
نیزه فردا رأس آنان می شود
محفل گرم
عزیزان مرا امشب ببین
جای این
محفل بپا شام غریبان می شود
کربلا خاک
تو را از خون خود رنگین کنم
مقتلم
دارالشفای دردمندان می شود
در عزای
من سیه پوشد همه کون و مکان
زین غم و
درد و مصیبت عرش لرزان می شود
قطرۀ آبی
نباشد بهر طفلان حزین
ناله و
فریادشان تا عرش یزدان می شود
یادگار
مجتبی قاسم ز جور اشقیا
غرق اندر
خون خود با چهر رخشان می شود
پاره پاره
غرق خون جسم علی اکبرم
واژگون از
صدر زین بر خاک غلطان می شود
دست عباس
رشیدم گردد از پیکر جدا
تیر باران
جسم آن سقای عطشان می شود
کربلا از
حالت عباس چون گویم سخن
پاره آندم
مشک او کز جور عدوان می شود
عصر
عاشورا زند دشمن چو آتش در خیام
از شرارش
عترت طاها هراسان می شود
کودکان
تشنه لب گریان به هر جانب روان
زینبم
دنبالشان هر سو پریشان می شود
آه از آن
ساعت که زینب بگذرد از قتلگاه
خون روان
از دیده اش در این بیابان می شود
کس نباشد
محرم سجاد من جز زینبم
چون سر من
بر سر نیزه نمایان می شود
در اسارت
خواهرم از کوفه تا شام بلا
قافله
سالار طفلان و اسیران می شود
حاج علی سیف معموریان
به یادخرازیها کاظمیها کبوتران پرواز کرده ی سرزمین من به یاد چفیه های خاکی به یاد خنده های بی ریا اشکهای بی ریانگاههای بی ادعا به دستهای خاکی به یادچشمهای بی خواب کنارسنگرهابه خوبان به یادانهاکه ازکنارنخلهاگذشتندبه یاد انهاکه مادرراپدر...رابه عشق امامشان تنهاگذاشتندبه یادانهاکه ازکنارهمسروفرزندوباغچه ی خانه دل کندندبه یاد انهاکه ازصدای گنجشک خانه دل بریدندبه یادانهاکه به پروازپروانه سلام دادندبه ابربه اسمان نگاه کردندبه یادانان که عرشی وخدایی شدندبه یادغریبان از دست رفته دوستان برسرپیمان فداشده به یادشهیدان خدایی چشمهای زیبای سنگرهادردل شبهای خطربه یادسکوت مادرشهیدمفقوداثربه یاددستهای ناتوان پدرشهیدگمنام به یاد برگهای پاییزدمه درخانه های شهیدان خدایی شده به یاد مردان غریب به یاد شلمچه به یاددوکوهه به یاد کربلای پنج ....که راهه کربلای مارابازکردبه یادغروب ورفیقان ازدست رفته کناره خاکهای جبهه....دل نوشته علی معموریان ...
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:
حاج علی سیف معموریان، یکی از مداحان خوش صدای خوزستانی هستند که در این زمان، مقیم اصفهان میباشند و یک بارهم به بروجرد سفر کرده و در هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد به سرپرستی جمشید نادی، به نوحه خوانی خوزستانی پرداخته اند.
طی صحبت هایی که با ایشان داشتم، خاطر نشان کردند که احتمالا امسال(1394) نیز سفری دوباره به بروجرد داشته باشند.
حاج علی سیف بذل لطف کرده و از دل نوشته هایشان برای این حقیر ارسال نموده اند که به مرور روی سایت قرار خواهند گرفت.
متن نوحه هفتاد و دو پروانه از حاج حسین فخری
هفتاد و دو پروانه ، پروانه ی فرزانه شمع رخ حق دیدن ، رفتند چو مستانه
رفتند همه مه رویان ، لا حول و لا گویان آن منزلتست نی این ، رفتند از این خانه
از ساغر دل داده ، مدهوش و افتاده از پیر خراباتش ، تا کودک دردانه
پیراهن خود بینی ، از تن بدر آوردند تا که نشود حایل ، بین خود و جانانه
رفتند چو کبوترها ، مستانه و بی پروا باآنکه بدانستند ، دامی است و بی دانه
چون نی که فنا باشد ، در عین بقا باشد ا ز کالبد خاکی ، تا کودک شش ماهه
خواهی که شوی کامل ، آن مرحله ها طی کن زین سلسله ها سالک ، خالی نکند شانه
هفتاد و دو پروانه ، پروانه ی فرزانه شمع رخ حق دیدن ، رفتند چو مستانه
رفتند همه مه رویان ، لا حول و لا گویان آن منزل توست نی این ، رفتند از این خانه
متن نوحه قتل شاهنشه کون و مکان است از حاج حسین فخری
قتل شاهنشه کون و مکان است یا عزای شه عالمیان است
کشته شد فرزند زهرا با لب عطشان( آخ واویلا)
ضربت تیر چو بر قلب شه آمد جبرئیل امین در ندا آمد
لوح و کرسی یا قلم زین ماجرا حیران(آخ و واویلا)
شیعه جور فلک بین و بیدادش مصیبتهای حسین و اولادش
تا قیامت ،زین مصائب،اقلها حیران (آخ و واویلا)
اهلبیت اطهارِ پیمبر شد اسیرِ فرقه ی کافر
روی ناقه ، غل به گردن ، عابدین نالان ( آخ واویلا )
زینب محزون و کلثوم مضطر نور چشمان علی و پیمبر
در کجاوه ، بین دشمن ، بی کس و لرزان ( آخ واویلا )
شاه دین وارد کرببلا شد لرزه در هفت آسمان و زمین شد
کشته شد فرزند زهرا با لب عطشان( آخ واویلا)