متن نوحه بوشهری شهادت امام رضا(ع)
ایها الناس شما را به حق خون رضا
لحظه ای گوش نمایید در این بزم عزا
تا بگویم به شما از اثر زهر جفا
با ابا صلت چه می گفت غریب الغربا
ای ابا صلت بیا ساعتی اندر بر من
از ره مهر و وفا باش دمی یاور برمن
فرش برچین بیا جمع کن این بستر من
تا غریبانه دهم جان چو شه کرببلا
زهر مامون لعین پاره نموده جگرم
کاش می بود طبیبی دم مردن به برم
یا که می بود تقی نور دو چشمان ترم
تا سوی قبله کشد پای من از راه وفا
ای اباصلت در خانه ببند و بنشین
گریه کن بر من بی کس تو با قلب حزین
گو که مسموم نمودن رضا خسرو دین
رفت در شهر غریبی در این دار فنا
گریه می کرد ابا صلت چو بهر آن شاه
دید یک سرو قدی او ز رضا همچون ماه
بود آثار بزرگی زجبینش پیدا
اشک می ریخت ز رخسار به صد ناله و آه
گفت ای شه تو که باشی ز کجا آمده ای
من که در بسته بدم پس ز چه ره آمده ای
به گمانم که به دیدار رضا آمده ای
آمدم من ز مدینه به سوی توس بلا
ای ابا صلت بگو تو پدر من به کجاست
آن که دور از و طن و تاج سر من به کجاست
کز غمش خون رود از چشم ترمن به کجاست
چونکه از دیدن او کام مرا هست روا
چه خوش است گر پسر آید به بالین پدر
در دم مرگ پدر را چو بگیرد در بر
از غم مرگ پدر اشک بریزد ز بصر
ناله ای چون بکشید یهر پدر جست زجا
لیک این واقعه بر عکس فتاده ز جفا
از برای علی اکبر و شه کرببلا
لب نهاد بر لب پر خون جوانش آن شاه
گفت از داغ تو شد صبح حسین شام سیاه
شریفیان تو بگو نوحه به صد شور و نوا
گو الها به حق صاحب این بزم عزا
کن نصیب همه دیدار شه قبه طلا
تا شود دین محمد به جهان جلوه نما
- ۰ نظر
- ۳۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۵