متن نوحه سید و سالار دین چون عزم بر میدان نمود از امیر گوهرشناس
شعر :محمود موجی
آهنگ حسین خرمایی
سید و سالار دین چون عزم بر میدان نمود / در میان خیمه ها هنگامه طوفان نمود
شد سوار ذوالجناح دل پریشان شاه دین / پایه های عزم خمصم کفر را لرزان نمود
اسب شاه دین قدم را بر نمیدارد زغم / صحنه ای مولا بدید و اشک را پنهان نمود
دید دختش دستهایش گرد دست ذوالجناست / کائنات از این مصائب جملگی گریان نمود
گفت بابا نیستم من تشنه لب میدان مرو / چون عمو را خصم دون در بحر خون غلطان نمود
دخت مسلم را نوازشها تو می کردی پدر / بودنت درد یتیمی را بر او آسان نمود
کیست تا بعد از تو بنماید نوازش دخترت / بی کسی این سینه را چون آتش سوزان نمود
دیدگان همرهان را زین طریق گفتگو / همچو دریای خروشان بی سر و سامان نمود
شاه دین آهی کشید و در بغل جانش گرفت / دل پریشان دخترش را جای در دامان نمود
بوسه ها زد بر دو چشم اشکبار کودکش / بعد از آن او را نوازش کرد و هم احسان نمود
رازها در گوش او زان ماجرا نجوا بکرد / گفت عمو جان فدای مکتب و ایمان نمود
اکبر آن پشت و پناهم اکبر آن تاب و توان / جان خود را در ره قرآن و دین قربان نمود
ظلم را بی حد نموده میزبان بی حیا / در جهان آیا چه کس اینگونه با مهمان نمود
یوسفم را کشته اند و پشتم از هجرش شکست / روزم از هجران رویش چون شب کنعان نمود
می روم در جنگ دشمن تا بگویی بعد من / جان خود باب غریبم هدیه بر جانان نمود
بعد من زهرا صفت بر صورتت سیلی زنند / نا نجیبی کز هم اکنون سینه ام نالان نمود
رفت آنکه سوی میدان تک سوار ذوالجناح / کرد پیکاری که عالم را از آن حیران نمود
آه از آن ساعت که آمد اسب زخمی بی سوار / در میان خیمه ها زین آمدن افغان نمود
تا قیامت ماجرا باقی ست موجی از چه رو / با تأثر دیده گریان شرح غم پایان نمود
دانلود این نوحه با صدای امیر گوهر شناس
- ۰ نظر
- ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۴