وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

متن نوحه شرح هجران از ایمان میرشکاری

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۸ ب.ظ

متن نوحه شرح هجران از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


بشنو از من شرح هجران ای پدر

دخترت بنگر پریشان ای پدر

 

از کجا گویم من از شرح غمم؟

واز کدامین درد پنهان ای پدر؟

 

با برادر آمدم در کربلا

همره خیل عزیزان ای پدر

 

در کنارم بود عباس رشید

بر حرم بود او نگهبان ای پدر

 

رفت از بهر عزیزان سوی آب

تا کند سیراب طفلان ای پدر

 

بود نهر علقمه محصور خصم

رفت و زد بر قوم سفیان ای پدر

 

دست هایش از بدن کردند جدا

مشک بگرفت او به دندان ای پدر

 

بر سرش آمد عمودی آهنین

شد نگون بر  خاک میدان ای پدر

 

صبر من از کف برون میشد که چون

میشنیدم آه طفلان ای پدر

 

کودکان با بانگ عمو العطش

بر حسین بگرفته دامان ای پدر

 

آب هم در چشم من خشکیده بود

تا دهم آبی به آنان ای پدر

 

دیده گریان از عطش طفلان تو

لیک دشمن بود شادان ای پدر

 

جسم اکبر،آن شبیه مصطفی

پاره پاره شد به میدان ای پدر

 

بر سر نعش علی اکبرش

شد حسین با چشم گریان ای پدر

 

قاسمت آن نوگل باغ حسن

اذن میدان خواست گریان ای پدر

 

رفت،حمله بر صف اعدا نمود

کرد جنگی او نمایان ای پدر

 

بود اصغر از عطش بی تاب آب

باب او زین نکته حیران ای پدر

 

خنده ای آن طفل بر بابا نمود

داد بر دست حسین جان ای پدر

 

در اسارت میبرند اهل حرم

کوفه و هم شام ویران ای پدر

 

آنچه میدیدم به دشت کربلا

کس ندیده هیچ دوران ای پدر

نظرات  (۱)

  • همون که منتظرش بودی
  • سلام برادر دیدی اومدم حالا من رو لینک کن بعد بیا نظر بده تا آدرس وبلاگت بیاد بعدش منم لینکت میکنم.
    پاسخ:
    با سلام و سپاس از شما.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی