وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

۱۵۳ مطلب با موضوع «متن نوحه» ثبت شده است

۲۸
آذر
۹۳

متن نوحه گریان جبریل در سما از مرحوم علی دشتی نجار

(به مناسبت رحلت حضرت محمد-ص-)


زنده یاد علی دشتی نجار


گریان جبریل در سما...ببهر پیغمبر ما

صد واویلا...صد واویلا

گریان جبریل امین...بهر ختم المرسلین

صد واویلا...صد واویلا

گریان سلمان و بلال...در غم و سوز وملال

صد واویلا...صد واویلا

یاران شد عالم خراب...بهر آل بوتراب

صد واویلا...صد واویلا

رفت پیغمبر ز غم...بهر امت در الم

صد واویلا...صد واویلا

گریان گردیده علی..بهر بن عمش،نبی

صد واویلا...صد واویلا

فاطمه بر سر زنان...با هزار آه و فغان

صد واویلا...صد واویلا

 

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۸
آذر
۹۳

متن نوحه گفتا عباس جوان از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری



گفتا عباس جوان،کای شاه تشنه لبان

سکینه آمده نزدم با دوصد آه و فغان

 

ده اذن میدانم

 

فرزند شاه عرب،دارم از خود عجب

سقای تشنه لبانم،جانم آمد به لب

 

ده اذن میدانم

 

سکینه هز زمان،گوید عمو جوان

همچو من تشنه لبی کو،عمو در این جهان

 

ده اذن میدانم

 

شاها در خیمه ها،بانگ فریاد و آه

از صغیران حجازی،میرود تآسمان

 

ده اذن میدانم

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۸
آذر
۹۳


متن نوحه بأبی أنت و أمی


 از آقای رضا حسن زاده


رضا حسن زاده


همه جسمیم و تویی جان،بأبی أنت و أمی

بأبی أنت و أمی،که ز پیمان تو با حق

همه گریان و تو خندان

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت

آری آن جلوه که خاموش نشود،نور خداست

ز وجودت بوجود آمده شور و هیجانی

در همه عالم امکان

بأبی أنت و آمی

جان فدایت که شد از روز نخستین ولادت

کربلای تو نمایان

پرچم سلطنت افتاد کیان را ز کیان

سلطنت،سلطنت توست که پاینده لواست

تو حسینی،توحسینی...تو سراپا همه حسنی

معدن جودی و احسان

بأبی أنت و آمی


دانلود نوحه کامل با نوای رضا حسن‌زاده

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۸
آذر
۹۳

متن نوحه زینب ای زینب از آقای رضا حسن زاده


رضا حسن زاده



مهربان خواهر من...یار و غم پرور من

زینب ای زینب

بیا از روی وفا...خواهرا بر سرمن

زینب ای زینب

 

پیامی دارم بهر تو خواهر،گفته ام بشنو این دم آخر،

وقت هجرانت با دیده ی تر

میروم سوی جنان...غرق خون پیکر من...

زینب ای زینب

 

مهربان خواهر من...یار و غم پرور من

زینب ای زینب

بیا از روی وفا...خواهرا بر سرمن

زینب ای زینب

 

گلهای باغ خوش بوی زهرا،گردیده پرپر در ره الله،

ما ز دامانت روسیه اعلا

گردیده وقت وداع...ای ز جان بر سر من...

زینب ای زینب

 

مهربان خواهر من...یار و غم پرور من

زینب ای زینب

بیا از روی وفا...خواهرا بر سرمن...

زینب ای زینب

 

میبینی مرغ بشکسته بالم،جان تو زینب جان طفلانم،

دردم آخر زین غم بنالم

تنها و بی کس و یار...می مانی اختر من...

زینب ای زینب

 

مهربان خواهر من...یار و غم پرور من

زینب ای زینب

بیا از روی وفا...خواهرا بر سرمن

زینب ای زینب

 

بعد از من خواهر تو مکن زاری،پریشان مویت مکن با خواری،

صورت نگه دار با بردباری

سالار غافله ای...میرود از بر من...

زینب ای زینب

 

مهربان خواهر من...یار و غم پرور من

زینب ای زینب

بیا از روی وفا...خواهرا بر سرمن

زینب ای زینب

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۸
آذر
۹۳

پستی پر بیننده...


وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:


در اوایل ساخت این وبلاگ،این پست با همین عنوان منتشر شد که بیشترین آمار بازدید این وبلاگ را به خود اختصاص داده است.

با این اوصاف،به این فکر افتادم که دوباره این پست را گذاشته و از حمایت گرم شما عزیزان،بهره مند شوم.


------------------------------------------------------------------------------------

متن کامل نوحه خوزستانی از حاج حسین فخری


حاج حسین فخری



هر طرف مینگرم،نیزه و شمشیر است

یارب حسین من تک و تنهاست

------------------------------------------------------------------------------------

کوفیان تشنه ی خونش به کمین بنشستند

عهدها را همه از جور و جفا بگسستند

------------------------------------------------------------------------------------

مانع از آب شدند قلب حرم بشکستند

تشنه لب اهل حرم در بر دریاست

------------------------------------------------------------------------------------

گرد مولای حرم عدو به صف ایستاده

جمله بر بی کسیش هل هله ها سر داده

------------------------------------------------------------------------------------

تیرها را به کمان به  قصد او بنهاده

پسر فاطمه یارب تک و تنهاست

------------------------------------------------------------------------------------

هر طرف پیکر اوشد هدف تیر و کمانها

تشنه لب بود ولی حمله بزد بر صف آنها

------------------------------------------------------------------------------------

صولت و قدرت او بر همه جا ورد زبانها

چون حسین بن علی حجت یکتاست


------------------------------------------------------------------------------------

تیغ اندر کف و بگرفته لبش خشکیده

دوخته با نگرانی به خیامش دیده


------------------------------------------------------------------------------------

لب خشکیده و خونین علی بوسیده

کودک بی گنهش کشته ی اعداست


------------------------------------------------------------------------------------

دخترانش به حرم دیده به میدان دارند

اشک چشمان خود از زینب و پنهان دارند


------------------------------------------------------------------------------------

بهر دست به دعا بر در سبحان دارند

چون ز ناله به حرم محشر کبری ست


------------------------------------------------------------------------------------

بر غریبی حسین عرش خدا میگرید

بر ترک خورده لبش ارض و سما میگریند


------------------------------------------------------------------------------------

فاطمه هم به جنان غرق عزا میگرید

خامس آل عبا تشنه به صحراست



منبع:نوحه های شخصی پوریا مهدوی مقدم
  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
آذر
۹۳

متن نوحه صدواویلا از محمد ابرازه


محمد ابرازه

باتشکر از آقای محمد ابرازه که این نوحه را در اختیار ما گذاشتند.


صد واویلا...صد واوبلا

عباس ای برادرم...قوت روح و تنم

از چه دستانت جدا...ای شهید کربلا

صد واویلا...صد واوبلا

مسلم ای بقای من...پیک باوفای من

ای شهید سر جدا...ای سفیر باوفا

صد واویلا...صد واوبلا

اکبر ای رعنای من...ای شبیه مصطفی

ای شهید سر جدا...کشته در راه خدا

صد واویلا...صد واوبلا

قاسم ای سرو روان...یادگاری در زمان

تو سرآمد در جهان...ای شهید نوجوان

صد واویلا...صد واوبلا

اصغرم ای طفلکم...تشنه ای ای کودکم

کشته در راه خدا...ای شهید کربلا

صد واویلا...صد واوبلا

زینبا ای خواهرم...خواهر غم پرورم

سرپرست کاروان...مظهر صبر جهان

صد واویلا...صد واوبلا

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
آذر
۹۳

متن نوحه شب عاشورا

 از آقای رضا حسن زاده


رضا حسن زاده

از راست:آقای رضا حسن زاده و آقای محمد ابرازه

هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد(سرپرست:آقای جمشید نادی)


شب عاشورا شد...ماتم و غوغا شد

 

خیمه ها میسوزد...درعزا زهرا شد

شب عاشورا شد...ماتم و غوغا شد

 

غرقه در خون جسم،اکبر رعنا شد

پاره پاره جسم،زاده ی زهرا شد

شب عاشورا شد...ماتم و غوغا شد

 

در میان دشمن،بیکس و تنها شد

شمر دون بر صدر سینه ی مولا شد

ز خون یارانش،کربلا دریا شد

شب عاشورا شد...ماتم و غوغا شد

 

گرد نعش مولا،نوحه گر زهرا شد

در عزایش آنجا،محشر کبری شد

سکینه را دل خون از غم بابا شد

همسفر با دشمن،زینب زهرا شد

شب عاشورا شد...ماتم و غوغا شد


دانلود با صدای رضا حسن زاده

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
آذر
۹۳

متن نوحه الوداع از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


الوداع،الوداع...امشب شب عاشوراست

دور خیمه بر سر زنان زهراست

 

الوداع،الوداع...امشب زینب محزون

(امشب)زینب محزون،در فکر فرداست

 

الوداع،الوداع...امشب رباب نالان

(امشب)رباب نالان در فکر فرداست

 

الوداع،الوداع...امشب عابد بیمار

(امشب)عابد بیمار در فکر فرداست

 

الوداع،الوداع...امشب سکینه خاتون

(امشب)سکینه خاتون در فکر فرداست

 

الوداع،الوداع...امشب رقیه مضطر

(امشب)رقیه مضطر،درفکر فرداست

 

الوداع،الوداع...امشب کلثوم معصوم

(امشب)کلثوم،شیعیان،در فکر فرداست

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
آذر
۹۳

متن نوحه سقای دشت کربلا از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری



شد روان سقای دشت کربلا

تا کند در راه دین جان را فدا

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

گفت سالار شهیدان کای اخا

میروی میدان به جنگ اشقیا

سینه نالان بهر تو/صد آه و افغان بهر تو

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

شد روان سقای دشت کربلا

تا کند در راه دین جان را فدا

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

به او با چشم گریان خواهر است

یاد عبدالله و عون و جعفر است

زینب از غم بی قرار/شد دیده گریان،سینه زار

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

شد روان سقای دشت کربلا

تا کند در راه دین جان را فدا

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

ای عزاداران عزاداری کنید

بر شهید تشنه لب زاری کنید

موجی امشب ماتمت/چون دل پریشان،عالمت

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

شد روان سقای دشت کربلا

تا کند در راه دین جان را فدا

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

بهر جانان رفت و جانبازی نمود

در دو عالم او سرافرازی نمود

شعله زد بر این جهان/چون تشنه لب او داد جان

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

 

شد روان سقای دشت کربلا

تا کند در راه دین جان را فدا

روح ایمان میرود/از بهر قرآن میرود

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۶
آذر
۹۳

متن نوحه اربعین از حسین کشتکار بوشهری


حسین کشتکار


مدینه آمدم اما پریشان حال و درمانده

به پایی خسته و پر آبله از راه وامانده

 

به شادی رفته بودم با غم و اندوه برگشتم

به احوالی نظارُم با تنی بی روح برگشتم

 

به وقت رفتنم بودند به هر سویم برادرها

چنان ماهی که گردش را گرفته خیل اخترها

 

حسینم همچو خورشید جهان تاب فروزنده

ابالفضلم به گردم بود چنان ماه تابنده

 

به یک سو عون و عبدالله،به یک سو در خروش اکبر

به سوی دیگرم همچون محافظ،قاسم و جعفر

 

مدینه یک نشانی زان برادرها من آوردم

به خون آغشته و صد پاره یک پیراهن آوردم

 

به چشمم میکشم شاید که راه خانه را یابم

به قدوقامتی خم گشته من کاشانه را یابم

 

تو کنعانی مدینه،عطر یاد یوسفم داری

دلم از غصه خون کردی ز بس غمگین و غمباری

 

مدینه کو جوانانت تو را خاموش میبینم

تو را من با بقیع غصه ها همکوش میبینم

 

برایت غصه ای جانسوز از دشت غم آوردم

برایت تا قیامت کوله باری ماتم آوردم

 

میان کمتر از یک روز در دشت بلا پرپر

به خون غلطان به دست کوفیان اولاد پیغمبر

 

به روی نیزه هفتاد و دو خورشید فروزان فر

ز دشت کربلا قرآن به لب تا شام غم یکسر

 

ز لعن حیدری خاموش کردم فتنه ی اعدا

نمودم تا قیامت،کربلا را سخت پا بر جا

 

ولی با این همه این دل ز سوز داغ میسوزد

دو چشمانم نگاهش را به سوی خیمه میدوزد

 

مدینه کی تو میدانی غم داغ برادر را

مصیبت های هجران حسین و داغ اکبر را

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۴
آذر
۹۳

متن نوحه واحد شب عاشورا از مرحوم بخشو


بخشو


در کرببلا شورش و محشر بود امشب

در قلب حسین از ستم اخگر بود امشب

از هیبت این شب به فغان دختر زهرا

ز اندیشه فردای برادر بود امشب

در خیمه همه اهل حرم زار و پریشان

از آه و فغان دیده ز خون تر بود امشب

بر زانوی غم با دل پر حسرت و گریان

زینب ز غم مرگ برادر بود امشب

لیلا شده ماتم زده با حالت مضطر

اندر غم مرگ علی اکبر بود امشب

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
آذر
۹۳

نوحه دوضرب وفات پیمبر(ص) از عباس محمدی باغملایی


عباس محمدی باغملایی



ای احمد مختار...پیغمبر مرسل...

در تعزیه ات گریه کنان،حیدر صفدر

 

ای ساقی کوثر...بن عمّ پیمبر...

جای تو بود امروز،محراب و منبر

 

ای احمد مختار...پیغمبر مرسل...

در تعزیه ات گریه کنان،حیدر صفدر

 

آدم شده نالان...حوا شده گریان...

نوح از غم و اندوه،افتاده به طوفان

 

ای احمد مختار...پیغمبر مرسل...

در تعزیه ات گریه کنان،حیدر صفدر

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
آذر
۹۳

متن نوحه شرح هجران از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری


بشنو از من شرح هجران ای پدر

دخترت بنگر پریشان ای پدر

 

از کجا گویم من از شرح غمم؟

واز کدامین درد پنهان ای پدر؟

 

با برادر آمدم در کربلا

همره خیل عزیزان ای پدر

 

در کنارم بود عباس رشید

بر حرم بود او نگهبان ای پدر

 

رفت از بهر عزیزان سوی آب

تا کند سیراب طفلان ای پدر

 

بود نهر علقمه محصور خصم

رفت و زد بر قوم سفیان ای پدر

 

دست هایش از بدن کردند جدا

مشک بگرفت او به دندان ای پدر

 

بر سرش آمد عمودی آهنین

شد نگون بر  خاک میدان ای پدر

 

صبر من از کف برون میشد که چون

میشنیدم آه طفلان ای پدر

 

کودکان با بانگ عمو العطش

بر حسین بگرفته دامان ای پدر

 

آب هم در چشم من خشکیده بود

تا دهم آبی به آنان ای پدر

 

دیده گریان از عطش طفلان تو

لیک دشمن بود شادان ای پدر

 

جسم اکبر،آن شبیه مصطفی

پاره پاره شد به میدان ای پدر

 

بر سر نعش علی اکبرش

شد حسین با چشم گریان ای پدر

 

قاسمت آن نوگل باغ حسن

اذن میدان خواست گریان ای پدر

 

رفت،حمله بر صف اعدا نمود

کرد جنگی او نمایان ای پدر

 

بود اصغر از عطش بی تاب آب

باب او زین نکته حیران ای پدر

 

خنده ای آن طفل بر بابا نمود

داد بر دست حسین جان ای پدر

 

در اسارت میبرند اهل حرم

کوفه و هم شام ویران ای پدر

 

آنچه میدیدم به دشت کربلا

کس ندیده هیچ دوران ای پدر

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۹
آذر
۹۳

متن نوحه ویژه اربعین از زنده یاد علی دشتی نجار



زنده یاد علی دشتی نجار


قتل شاه دین است یا که اربعین است

زهرا به جنت به فغان و ماتم نشین است

 

زینب از شام غم وارد کربلا شد

بر سر و بر سینه زنان و ماتم نشین است

 

هر دم زند بر سر با صد افغان سکینه

از غم باب و اخوان و ماتم نشین است

 

ام کلثوم هر دم بر سینه بر سر زن

از غم عباس جوان و ماتم نشین است

 

ام لیلا هر دم بر سینه و سر زن

از غم اکبر جوان و ماتم نشین است

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۹
آذر
۹۳

متن نوحه تو علمدار منی عباس از آقای رضا حسن زاده


رضا حسن زاده


آخ عباس...

تو علمدار منی عباس...

یار و غمخوار منی عباس...

 

خم شد از مرگت قامتم ای برادر جان

که علمدارم بعد از هجرت برادر جان

 

آخ عباس...

تو علمدار منی عباس...

یار و غمخوار منی عباس...

 

کو سقایی دگر ای ابالفضل یل میدان

قلب من سوزان در فراقت برادر جان

 

آخ عباس...

تو علمدار منی عباس...

یار و غمخوار منی عباس...

 

چشم من گریان ای سلحشور یل دوران

زینبم نالان از فراقت برادر جان

 

آخ عباس...

تو علمدار منی عباس...

یار و غمخوار منی عباس...

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۸
آذر
۹۳

هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد مراسم برگزار میکند...



مراسم اربعین

دمام خوزستانی

اربعین



وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:


هیئت خوزستانیهای بروجرد به سرپرستی آقای جمشید نادی،در روز اربعین 1436هـ.ق در بروجرد مراسم دمام زنی برگزار میکند.

این هیئت هر ساله،در دهه ی اول محرم مراسم سنتی دمام زنی و سینه زنی خوزستانی در مسجد امام حسین(ع) خیابان سعدی بروجرد،برگزار میکند.

زمان:روز اربعین 1436هـ.ق-مسجد امام حسین(ع) خیابان سعدی-ساعت 10:30صبح

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۸
آذر
۹۳

نوحه پیش خوانی از کربلایی حسن توزی


حسن توزی


نوحه های پیش خوانی

به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا

به حسن گریه کنم یا به غریب نینوا

به حسن گریه کنم یا به علی شیر خدا

به حسن گریه کنم یا به حسین سر جدا

به حسن گریه کنم یا به شهید کربلا

دختر بدردوجا امشب سه جا داردعزا

گاهی میگوید حسن گاهی حسین گاهی رضا

اشک ریزان گاه میآید به دشت کربلا

گاه می گوید حسن از اثر زهرجفا

گاه میگوید حسین از اثرتیغ جفا

گاه میگوید به یعقوب پیامبر صبر کن

از فراق داغ این یوسف تو مینالید چرا

گاه میگوید چرا جهده حسن را زهر داد

گاه میگوید که یاران حسین شد سرجدا

من سه یوسف داشتم در کشور کنعان دل

بر گنه کاران امت هرسه را کردم فدا

یوسفم را زهر دادند و کبابم ساختند

دیگری را سر بریدند از دم تیغ جفا

آرزوی موفقیت

توزی   ( مداح)


  • پوریا مهدوی مقدم
۱۸
آذر
۹۳



متن نوحه اشک من یار حسینه از کربلایی حسن توزی


کربلایی حسن توزی


اشک من یار حسینه  *  دل خریدار حسینه

اگر اعتباری دارم  *  بخدا کار حسینه

همه عالم بگردم  *  مثل تو پیدا نمیشه

هیچ کسی برای قلبم  * یوسف زهرا نمیشه

اشک من یار حسینه  *  دل خریدار حسینه

اگر اعتباری دارم  *  بخدا کار حسینه

 

دل من تو کربلایه  * توی  بین الحرمینه

یک طرف نور ابوالفظل  *  طرفی شور حسینه

 

اشک من یار حسینه  *  دل خریدار حسینه

اگر اعتباری دارم  *  بخدا کار حسینه





  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آذر
۹۳

دعای پایانی خوزستانی و بوشهری


سینه زنی بوشهری


بارلها بحق پهلوی مجروح بتول

این عزاداری ما جمله بفرما تو قبول

 

بارلها بحق صورت مضروب بتول

این عزاداری ما جمله بفرما تو قبول

 

بارلها بحق شیر و پسر عمّ رسول

این عزاداری ما جمله بفرما تو قبول

 

بارلها بحق زینب نالان و خمود

این عزاداری ما جمله بفرما تو قبول

 

بارلها بحق عباس،ابن مرتضی

این عزاداری ما جمله بفرما تو قبول

 

بارلها تو به اکبر،قاسم و علی اصغر

این عزاداری ما جمله بفرما تو قبول

 

بارلها بحق ابن علی یعنی حسین

مضمحل ساز هرآنکس سر دعوا دارد

 

بارلها بحق سید و سالار حسین

تو مداوا بنما جمله ی مجروحین را

 

قطع و نابود نما مدعی آل رسول

این حسودان ز همه خلق فراوان آمد

 

بارلها نشود لال به هنگام ممات

آن زبانی که فرستد به محمد صلوات

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آذر
۹۳


متن نوحه آمد آن سوخته دل


 از آقای رضا حسن زاده


رضا حسن زاده

به خاطر کیفیت بد عکس،پوزش میطلبم.


آمـــــد آن سوخته دل،غنچه ی پیوسته بهار

که از او چشم جهان،اشک چو باران دارد

 

آمد آن سایه ی رحمت که پناه همه اوست

هر کجا روی کند،میل به احســــــان دارد

 

آمد آن یکه سواری که بوقت جـــــــــولان

عرصه ی روز جزا تـــنگی مــــیدان دارد

 

آمــد آن لاله ی خونیــــن رخ صحرای بلا

که به دل داغ ز هفتاد و دو قربـــــــان دارد

 

مــیزبان دو جهان،فاطمه را مهمـــــان است

نازم آن بخت که این کوکب رخشـــــان دارد

 

این حــــــــسین است که با اینهمه آیات جمال

روی دامــان نبـــــــی،جلوه ی قــــــرآن دارد

 

این حسین است که از حشــــــــــمت ثاراللهی

خاتــــــم دولـــت صـــــــــد ملک سلیمان دارد

 

این حسین است که از پیرهنـــی خـــون آلـــود

صد چو یعقوب،اسیــر غــــــــم هجــــران دارد

 

این حـــــسین است که گیسوی عـلی اکبـــــر او

رشــته ی انـــــــس به دلهـــــای پریــــشان دارد

 

این حـــــسین است که سـرلشــکر پــرهمــــت او

تشـــــــنه لب،دست فشان،مشک بــه دنـــدان دارد

 

این حسین است که از خرمــــــن خونیــــن کفنــــان

گلـــــشنـــــی تازه تر از روضـــه ی رضـــوان دارد

 

قهرمان است حــــــــسین و زده بر سیــــــنه نــــــشان

ز لب اصـــــــغـر خود،لــــعــــــل بــــداخـــــــشان دارد

 

پرهیاهـــــــــو کند از مـــقــــــدم خـــود محـــــشــــر را

او کـــــه از جانــــــــــب حـــــق،اذن به غــــــفران دارد

 

بی نظیــــر است (حسان) سفره ی احــــــسان حـــــــسین

که به خـــــــوان کرمـــــــش ایـــــــنهمه مـــهـــــمان دارد


دانلود فایل صوتی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آذر
۹۳

متن نوحه واحد از حاج ابراهیم ملاح زاده


حاج ابراهیم ملاح زاده


صدای شیهه ی اسبی ز دشت کربلا آمد

هراسان زینب از خیمه برون با صدفغان آمد

 

بدید آن ذوالجناح خونین به سوی خیمه می آید

سر افکنده و بی صاحب و اشک از دیده میبارد

 

گرفتند حلقه ی ماتم به دور ذوالجناح آن دم

چنان شوری به پا کردند،زدند بر سر ز غم هر دم

 

بگفت زینب ز غم از چه تو گریان و پریشانی؟

شده یالت ز خون رنگین،ز حسینم چه میدانی؟

 

بگو از اکبر و اصغر،بگو از قاسم داماد

بگو با من ز عباسم،ز عون و جعفرم کن یاد

 

کنید یاد از حسینم...شهید کربلا

فتاده جسم پاکش...در این دشت بلا

 

فغان و بانگ واویلا برآورد زینب مضطر

چه بگویم صف محشر جواب دخت پیغمبر

 

حسین از هجر تو اکنون شدم سرگشته و حیران

چگونه من روم بی تو،شوم بی تو شه خوبان

اسیری میبرند تا شام،دلم در صحنه ی میدان

 

چگونه من برم از یاد حسین و حامی دوران؟

تن عریان او بی سر،همگی جمله عزیزان

 

وداع با شه و یارانش بسی بر من بود مشکل

غم جانسوز او دارم،چگونه برکنم از دل؟

 

کنید یاد از حسینم...شهید کربلا

فتاده جسم پاکش...در این دشت بلا

 

چگونه من برم از یاد در این دشت بلا اکبر؟

شده همچون گلی پرپر،در این دشت بلا اکبر

 

کنون آن قاسم داماد ز خون بسته حنا دستش

چه گویم در صف محشر،جواب باب آبابش؟

 

حرم در انتظار آب ولی سقای یتیمان

کنار علقمه جسمش فتاد از جور لعینان

سکینه میزند بر سر،رقیه از غمش حیران


  • پوریا مهدوی مقدم
۱۵
آذر
۹۳

متن نوحه تویی آن غرقه به خونی از حاج حسین فخری


حاج حسین فخری



تویی آن غرقه به خونی که بزرگ شهدایی

تو عزیز دل زهرا،تو حسین خون خدایی

 

سرت از پیکر پاکت که لب تشنه بریده

بدنت را که به خاک سیه ای کشته کشیده

 

به لب آب روان کشته ی لب تشنه که دیده؟

چه بود جرم و گناهت که مرمل به دم آیی

 

ز چه رو قلب شریفت هدف تیر بلا شد؟

به تو ای سرور خوبان چه جفا روی جفا شد

 

که به مظلومیت و خون جگر آل عبا شد

گل سالم نبود در بدن پاک تو جایی

 

تن عریان تو خونین به زمین در بر زینب

شده در لجه ی خون غرقه مه انور زینب

 

نه مرا بی تو دگر تاب و توان یاور زینب

چه کند خواهر افسرده به هنگام جدایی

 

ز چه پایمال مراکب شده گلگون بدن تو؟

گل من دامن صحرای بلا شد وطن تو

 

اسفا خاک بیابان شده جای کفن تو

نه لباسی ز تو بر جا نه سلاحی نه عبایی

 

نه سری در بدن تو که ببوسم سرورویت

نه تو را نای و گلویی که زنم بوسه گلویت

 

نه گلابی که بشویم بدن قاری بویت

نه مجالی سر نعش تو کشم آه و نوایی

 

تویی آن کشته که عطشان به لب شط فراتی

حرمت کعبه و مقصود که تو کشتی نجاتی

 

ثمر باغ نبوت کرم و عین حیاتی

به فدایت سر و جانم که به هر درد دوایی

 

تو حسین الگوی آزادگی و عشق و جهادی

که به سرمنزل معراج بلا گام نهادی

 

به ره مکتب توحید تو هستی همه دادی

حرم و زمزمی و سعی و صفایی و منایی

 

به برت خفته به خون قاسم و عبداله و جعفر

ز دم تیغ جفا غرق به خون شد علی اکبر

 

نه سپاه و نه علم مانده نه عباس دلآور

همه یاران تو در کرببلا گشته فدایی

 

به خیام حرم تو زده شد آتش بیداد

ز عطش اهل حریمت همه در ناله و فریاد

 

نه بود خیمه ی دیگر،چه کنم با تب سجاد؟

نگران عهدوعیالت که سوی خیمه بیایی

 

همه جا بوده مرا با تو سر الفت و وحدت

سفری با سر خونین تو دارم سوی غربت

 

نگذارم به زمین بعد تو من پرچم نهضت

گل من رأس تو بر نیزه کند جلوه نمایی

 

تو چراغ شب تاریک عزیزان بسیجی

تو به میدان شرف رهبر گردان بسیجی

 

همه دم زمزمه و نغمه ی مردان بسیجی

به عزای تو ((معلم)) همه در نوحه سرایی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۵
آذر
۹۳

متن نوحه چون قلم مینالد از نو وای من از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری



چون قلم مینالد از نو وای من

وای بر این سینه ی شیدای من

 

مرغ ذهنم پر زنان شد سوی دوست

میرود تا جا کند در کوی دوست

 

دل درون سینه ام خاکستر است

روضه خوان بهر علی اصغر است

 

گریه های اصغر از حد شد فزون

تاب مولا چون که از کف شد برون

 

پرده ای دیگر ز آهنگ بلا

شد به پا در سرزمین کربلا

 

عرش یک سر شیون و غوغا گرفت

تا که در آغوش مولا جا گرفت

 

گفت ای آرام جانم چاره نیست

ناله های آتشین از بهر چیست؟

 

انتظاری جرعه ای آبت دهم

راحتی بر قلب بی تابت دهم

 

با زبان گریه گویا ناگهان

در بیان گردید و بگشودش زبان

 

گفت این زاری برای آب نیست

از غریبی تو صبر و تاب نیست

 

 

گرچه تنها وارث پیغمبری

لیک بی یار و سپاه و یاوری

 

من به قربان تو و تنهاییت

میکنم با گریه هم آواییت

 

نیست در من پای میدان رفتنم

در نبرد و رزم دونم رفتنم

 

 

خود مرا بر تا به میدان نبرد

خفته اندر سینه ام دنیای درد

 

کوچکم من لیک سرباز توام

با شعف امروز جانباز توام

 

با خدایم دل سر تن نازی است

آرزویم در رهت جانبازی است

 

 

بر تنم جای زره قنداق شد

طاقتم دیگر ز حسرت طاق شد

 

بر مرا تا شعله ای بر پا کنم

کوفیان را تا ابد رسوا کنم

 

بر کف مولا سخن را ساز کرد

اینچنین بر کوفیان آواز کرد

 

کای سپاه کوفیان بی حیا

لحظه ای شرمی نمائید از خدا

 

کوفیان بی حیا من اصغرم

در ره دین وین گلو وین حنجرم

 

بوسه ای زد بر گلوی او خدنگ

رفت با حلقوم خونینش به جنگ

 

زد به گلبرگ گلو تیر خزان

ناله ها برخواست آن دم زآسمان

 

شیوه ی دلدادگی را ساز کرد

مرغ روحش تا جنان پرواز کرد

 

شد علی اصغر شهید بی صدا

داد بستان ای خدا روز جزا

 

کشته شد موجی به ناحق اصغرم

زد شرر بر جان و روح و پیکرم


 

 


 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۴
آذر
۹۳

متن نوحه أنا مظلوم حسین از حاج نزار القطری


نزار القطری



متن کامل نوحه عربی فارسی «أنا مظلوم حسین» با ترجمه مقاطع عربی آن.

ای ز صولت لا فتی الا علی در شأن تو {خطاب به حضرت زینب کبری است سلام الله علیها و روحی فداها}

می برد شمر از سرت معجر، فکیف تصبحون؟ {معجر=روسری، فکیف تصبحون= شما را چه پیش خواهد آمد}

آل بو سفیان به عزت، فی بیوت آمنین {= در خانه هایشان در امنیت به سر می برند}

آل ما دور از وطن، یا لیت قومی یعلمون {= کاش این قوم می دانستند}

انعم الله علینا برسول مدنی {خداوند به واسطه رسولی مدنی بر ما نعمت روا داشته}

هو جدی، و ابی و واصف الکرم علی {که ان پیغمبر جد من است. و علی پدر من و ....است}

خیرة الله من الخلق أبی {پدرم علی بهترین خلق خداوند....}

بعد جدی، فأنا ابن الخیرتین {... پس از پیغمبر است. و من فرزند دو برگزیده}

فضة قد خلصت من ذهب {من نقره ای هستم که از طلا بیرون آمده است}

فأنا الفضه و ابن الذهبین {پس من نقره ام و فزند دو طلا- حضرت رسول(ص) و امام علی(ص)}

ذهب ٌمن ذهب ٍ فی ذهب ٍ {طلایی از طلا و در طلا}

و لجینٌ فی لجین ٍ فی لجین ٍ {و نقره ای در نقره اندر نقره}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ {ای قوم چرا خواستار بغی و فساد هستید؟}

لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ { و چرا از روی اصرار و دشمنی سعی در قتل من دارید؟}

لیس والله سوانا خلف بعد النبی {قسم بخداوند که جز ما کسی جانشین و باقیمانده پیغمبر نیست}

فرض الله علی طاعتنا کل عباد {و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده ‌}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

 

عجبا وا عجبا امت کفار که یک سر

چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر

و ستجزون من الله اذا قام قیامة {و به زودی حین قیام قیامت، جزای خود را از طرف خداوند خواهید دید}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

عجبا وا عجبا امت کفار که یک سر

چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر

همه در ریختن خون من آن بی کس و یاور

شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجر

و ستجزون من الله اذا قام قیامة {و به زودی حین قیام قیامت، جزای خود را از طرف خداوند خواهید دید}

لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ {ای قوم چرا خواستار بغی و فساد هستید؟}

لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ { و چرا از روی اصرار و دشمنی سعی در قتل من دارید؟}

لیس والله سوأنا خلف بعد النبی {قسم بخداوند که جز ما کسی جانشین و باقیمانده پیغمبر نیست}

فرض الله علی طاعتنا کل عباد {و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده ‌}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

من له جد کجدی فی الوری {چه کسی در عالم پدر بزرگی مانند پدر بزرگ من دارد؟}

او کشیخی؟ فأنا ابن العلمین {یا پدری چون پدر من دارد؟ پس من فرزند دو زعیم و سالار هستم}

فاطم الزهرا امی، و ابی {فاطمه زهرا مادرم هست و پدرم کسی است که...}

قاصم الکفر ببدر و حنین {... کمر کفر را در بدر و حنین شکست}

عبدالله غلاما یافعا {و پدرم- علی- در حالیکه نو جوانی بود خداوند را پرستش می کرد}

و قریش یعبدون الوثنین {در حالیکه قریشیان آن دو بت را می پرستیدند}

یعبدون اللات و العزی معا {آنها لات و عزی را با هم می پرستیدند}

و علی کان صلی القبلتین {در حالیکه پدرم - علی- بر هر دو قبله -مکه و قدس- نماز گذارده بود}

فأبی شمس، امی قمر {پس پدر من خورشید است و مادرم ماه}

فأنا الکوکب و ابن القمرین {و من ستاره و فرزند دو ماه و خورشید}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

چیست تقصیر من ای قوم که امروز جهانی

شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی؟

در شما نیست ز اسلام نه نامی و نشانی

أنا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی {عطش مرا فرا گرفته و کلام و زبانم آتش گرفته}

أنا ظمئان و قد احرق قلبی و فوادی {تشنه هستم و قلب و سینه ام سوخته است}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

زیر خنجر شه لب تشنه حسین گفت:

تو ای شمر ستمکار

تو ای ملحد مکار

تو ای کافر غدار

اگر من نشناسی، بگویم بشناسی:

حسینم و ضیاء القمرینم، قتیل الودجینم {من حسینم و نور خورشید و ماه هستم و کششده و دو رگ گردن بریده}

امام الحرمینم أنا الفضه وابن الذهبینم {پیشوای حرمین مکه و مدینه ام، منم نقره و فرزند دو طلا- علی و فاطمه سلام الله علیهما-}

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

منم شهپر جبریل منم آیه ی تقدیر

منم نخله خوبان منم زاده زهرا

منم عرش و منم فرش

منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالم

أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۳

متن نوحه والله ان قطعتموا یمینی از حاج نزار القطری


الحاج نزار القطری



کلمه العباس ظلت خالده

دوحه التاریخ تبقی مورده

عالشجاعه والمبادی شاهده

وقبل سیفه رجفت قلب العده

قول زهی کناصع اللجینی

انی احامی ابدا عن دینی
 
 

 

انی احامی ابدا عن الدینی

ولله ان قطعتموا یمینی

 

بیرق تو زینت آغوش من

هاله ی مهر تو شد تن پوش من

ناله های العطش در گوش من

بند مَشک کودکان بر دوش من

سَر زیر فَرمان ِ تواَم بَرادر

از هر طرف سر میکشد کمینی

 

 انی احامی ابدا عن الدینی

ولله ان قطعتموا یمینی

 

والده حیدر اسد وهو الشبل

ومثل حیدر مبداء قول وفعل

بیمنته یربط وبسیاره یحل

والعصب من هیبته یصبح سهل

قال بصوت صادق مبینی

انی احامی ابدا عن دینی

 

 انی احامی ابدا عن الدینی

ولله ان قطعتموا یمینی

 

آبیارت کربلائی می شود

سهم من از تو جدائی می شود

دست من دست ِ خدائی می شود

کار ِ من عُقده گشائی می شود

دیدار زَهرا می شود نَصیبت

وقتی کنار قامتم نشینی

 

 

انی احامی ابدا عن الدینی

ولله ان قطعتموا یمینی

 

قال لو تقطع یمینی هالسیوف

عالترب ظلت رمیات الجفوف 

تبقی روحی الحومه تطوف

ما ابیع الدین لحظه و ما اعوف

ان یضماءالدین استقی معینی

انی احامی ابدا عن دینی

 

انی احامی ابدا عن الدینی

ولله ان قطعتموا یمینی

 

 

در یقینم مثل ِ کوه ِ آهنم

زیر فرمان ِ صَلایت گردنم

ای به قُربان ِ دلت ، جان و تنم

میزبان ِ زائران ِ تو ، منم

خواند مرا (( باب الحوائج )) خود

هر کس رسد از شهر و سرزمینی

 

انی احامی ابدا عن الدینی

ولله ان قطعتموا یمینی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۳

متن نوحه جبریل بر نعش حسین آه ویلا میکنه از حاج نزار القطری


نزار القری



جبریل نادى فی السماء طاح سبط المصطفى

مات الوفی و المرحمه

یوم العزی یا کربلاء

مات الوفی بیوم الحزن

سهم الشمر فی نینوی

صوت الطفل هز العرش

وقت الظما یا هل القسا

جبریل نادی فی السماء طاح سبط المصطفی

کو اکبر و کو اصغرم

کو نور چشم حیدرم

کو نو نهال باغ دین

کو زاده ی زهرا ، حسین

کو ساقی کرب و بلا (کربلا)

کو ذوالجناح با وفا

جبریل نادی فی السماء طاح سبط المصطفی

 


قلب الامومه یاشهم

اسمع و عد اشقد قسا

و اشقد صبر و اشقد حمل

حزن و فجیعه من العدی

وسکینه تصرخ عمّتی

منهو یحارب ها العدی

جبریل نادی فی السماء طاح سبط المصطفی

سکینه به دور خیمه ها

بانگ برادر می کنه

لیلا ز داغ اکبرش

الله و اکبر می کنه

اهل و عیالات حسین

زین ماجرا اندر عزا

جبریل نادی فی السماء طاح سبط المصطفی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۳

متن نوحه ای شیعه بر سر زن(دوضرب خوزستانی)


دمام



ای شیعه بر سر زن، ماه ماتم از نو ، بپا شد حسین                 شهیدم به دشت کربلا شد

زینب از کرببلا به کوفه تا شام روان شد چرا                           چه ظلمی به آل مصطفی شد

تیر کین حرمله زد به حلق اصغر ستم کرد چرا                       که اصغر شهید بی صدا شد

عابد زار و حزین به آه و ناله ، فتاد بر زمین                            ز ظلمِ یزید بی حیا شد

دست عباس جوان نازنینش ، جدا شد ز تن                         که این ظلم ز سوی اشقیا شد

زینب از خیمه به سویِ قتلگاه شد ، سر نعش او                      برادر ، ببین به ما چها شد

آل احمد ز جفای آل سفیان شدند در به در                           روانه به سوی شهرها شد

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۳

متن نوحه عندلیبان از ایمان میرشکاری


ایمان میرشکاری



ای عندلیبان گلشن خراب است (2)                    آهسته نالید اصغر به خواب است

از داغ اصغر دلخون رباب است               لای لایی از سفر برگشته رودم

شیر از پیکان کافر خورده رودم

گهواره خالی اصغر نپیداست (2)              یاران چه سازم رودم ناینجاست

در باغ رضوان در نزد زهراست               لای لایی از سفر برگشته رودم

شیر از پیکان کافر خورده رودم

اهل مدینه یکسر بیایید (2)                    ما بیکسان را یاری نمایید

خاک مصیبت بر سر نمایید                     لای لایی از سفر برگشته رودم

شیر از پیکان کافر خورده رودم

یاران ز غربت زینب رسیده (2)              ظلم و ستم ها بسیاری دیده

بار مصیبت قدش خمیده                         لای لایی از سفر برگشته رودم

شیر از پیکان کافر خورده رودم


دانلود این نوحه با صدای ایمان میرشکاری

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۳

متن نوحه دوضرب خوزستانی


دمام


شیعه به سر زن ماه عزا شد                    ماه محرم یاران بپا شد

فرزند زهرا با لب عطشان                       رأس شریفش از تن جدا شد

سلطان خوبان سبط پیمبر                       گفتا به خواهر با حال مضطر

خواهر ندارم من یار و یاور                      دارم وصیت وقت وداع شد

خواهر چو رفتم من سوی میدان              اصغر به دستم با حال محزون

گفتم دهید آبی بهر این طفل                   تیر سه شعبه سویش روان شد

دست علمدار شاه بی یار                                    از تن جدا شد با چشم خونبار

از بعد مرگ ثانی حیدر                           روز حسین چون شام سیه شد

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۲
آذر
۹۳

متن نوحه لیلا بگفتا ای شه لب تشنه کامان از حسین کشتکار بوشهری


حسین کشتکار بوشهری


لــیلا بــگفتا ای شــهِ، لــب تشنـه کامان/ دستــم به دامــان، آقـا الامان

رودم به میدان می رود، در چنــگ گرگــان/ از هجر اکبر، مشکل برم جان

آه و واویــــــــــــلا، کــــــو اکبـــــــــر مـــــــن/ نــور دو، چشــمان تــر مـــــن

شبها نخفتم تا سحــــر، پــــای گهــــواره/تا تــــــو را کردم، هیجده ساله

کـــــردی امیدم نا امید، این بود خیـــــالت/ رفتی ز دنیا، شیـرم حلالــــت

آه و واویلا، کو اکبر من/ نور دو، چشمان تر من

دارم امیــــــــدی از خــدا، یک بار دیگر/ در بـــــــرم آیـــد، نوجوان اکبــــــــر

گردم به دور قامتش، دستی به گردن/ بوسم دو چشم، شهلای اکبـــــــر

آه و واویلا، کو اکبر من / نور دو، چشمان تر من

اکبــــــــر جوان تازه جنگ، این همه لشکر/ تا کی بیاید، در برم بینــــــــــم

ترســــــــم بمیرم نبینم روی او دیگر/ تا صف محشر نوجوان اکبـــــــــــــــــر

آه و واویلا، کو اکبر من/ نور دو، چشمان تر من

ای زینب محزون بیا، کن تو امــدادی/ تا بُریم امشب، رخت دامــــــــــــادی

اهل حــــرم گویند سرود، انــدر این وادی/ از بهر اکبر، تا کنیم شـــــــــادی

آه و واویلا، کو اکبر من/ نور دو، چشمان تر من

مــــــحزون سر و سینه زند، از بهر اکبـــــر/ می کند نوحه، با دو چشم تر

گردی شفیعش ای جـــوان، در صف محشر/از سر جرمش بگذرند دیگــــر

آه و واویلا، کو اکبر من/ نور دو، چشمان تر من

 ****

  • پوریا مهدوی مقدم