وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

مرجع کامل نوحه های بوشهری و خوزستانی

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم

پوریا مهدوی مقدم از استان لرستان - شهرستان بروجرد
----------------------------------------------------
وبلاگی برای نشر نوحه های جنوب کشور
----------------------------------------------------
عزیزانی که مایلند مراسمات مذهبی خود را به بینندگان این وبلاگ اطلاع دهند،به آدرس زیر، مکان - زمان و اطلاعات لازم را ارسال کنند.
در ضمن، اگر عکسهایی هم از همان هیأت ارسال شود،ممنون میشوم.


Porya.borujerd@gmail.com

شماره تماس: 09385616703

آدرس اینستاگرام:
PORYA_BORUJERD
#پوریا_مهدوی_مقدم

آدرس کانال تلگرام:
www.telegram.me/poryarjnews

(((حتما در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید)))
باتشکر
----------------------------------------------------
آدرس وبلاگ اجتماعی پوریا مهدوی مقدم: www.porya-borujerd.ir
-----------------------------------------------------

توضیحات سایت: این وبلاگ تنها جهت نشر و ترویج
نوحه های بوشهری و خوزستانی ساخته شده است.
در واقع این وبلاگ، تنها وبلاگی ست که متن اکثر نو حه هایی را
که در هیچ کجای اینترنت وجود ندارد، در اختیار شما عزیزان
قرار میدهد.
و همچنین، بنده تنها بروجردی هستم که مشغول به
انجام این کار میباشم.
پوریا مهدوی مقدم-بروجرد

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۷ مرداد ۰۰، ۰۸:۳۱ - علیرضا
    ممنون
  • ۸ آذر ۹۹، ۱۸:۴۲ - نیبیرو
    عالی
نویسندگان
پیوندها

۲۵۷ مطلب توسط «پوریا مهدوی مقدم» ثبت شده است

۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه شیعتی یا کرام از حاج حسین فخری



شیعتــی یا کـرام یا عظــام المقــام - فاندبوا یاحسیــن بفــؤاد حزیـن

شیعتی إنی غریب بین أقـــوام بغاة - وأنا الضامی وأسقى من کؤوس النائبات

قطعوا رأسی ظلماً بسیوف مرهفــــات - رفعوه بعد قتلی فوق أطراف القــناة

ذاک رأسـی مشال فی رماح طــــوال - وقطیــع الوتیـــن بفؤاد حزیـن

شیعتی إن غاب عنکم فی سماء الموت فــرقد - فاذکروا الأکبر لما غاله السیف المــرد

واقتیلاً فوق الأرماح والأسیاف سجــــد - وبه قد صرعوا فوق الثرى جسم محمد

وشبیه الرســول وطأتــــه الخیــول - وفقدت البــــنین بفؤاد حزیـن

شیعتی ما إن سمعتم من مناد وأخــــــاه - فاذکروا العبــاس لما قطعت منه یداه

جئته نحو الفرات قاصداً کیمــــــا أراه - فوجدت الجسد الطاهر تکسوه دمـاه

فاهتـفوا بانکسـار أین ذاک الیســــار - ایـن ذاک الیمین بفـؤاد حزیــن

شیعتی ما إن فقدتم من غلام ذی مکــــارم - فاندبوه بدموع واذکروا لوعة قاســم

هو کا البدر تجلى وجلى فی الغمائــم - بدل الأشمع قد زف بأطراف الصوارم

غاب ذاک الهلال فی بروج القتال - غاب نور الیقین بفؤاد حزیــــن

شیعتی ما إن فقدتم من رضیع وهو ظام - فاذکروا طفلــــی لما قتلوه باهتضام

بدل الماء سقوه من انابیب الحمام - بأبی من ذاق طعم الموت من قبل الفطام

ذاک نحر الرضیع فاض منه النجیع - ودفـنت الجنین بفـؤاد حزیــن

شیعتی ما أن سمعتم فی نسوة تشکو الرزایا - فاذکروا نسوتنا اللآتـی تحملن البلایـا

وعلى الأکوار ظلماً حملوهن سبایـــا - شاکیات باکیات فوق أقتاب المطایـــا

فاسألـــوا کربلاء من لتلک النسـاء - من لحـزن کمین بفـــؤاد حزیــن

شیعتی ما إن شربتم عذب ماء فاذکرونی - او سمعتم بقتیل أو شهیــد فاندبـونی

فأن السبط الذی من غیر جرم قتلونی - وبجرد الخیل بعد القتــل عمداً سحقونی

لیتکم حاضــرون للندا تسمعــون - هاتفا بالأنیـــــن بفـؤاد حزیـن 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه آسمان غرقه به خون از حاج حسین فخری



آسمان غرق به خون از شفق تنگ غروب روشنی گشته و خونین شده در چنگ 

غروب

پرده شهپره مرغان زند اهنگ غروب دل سودا زدگان هم شده همرنگ غروب

ای دلا هم همه ی باد وزان میشنوی ضجه و ناله اوراق خزان میشنوی

آه سودا زده نای شبان میشنوی شکوه بلبل ناکام جوان میشنوی

بازا بازا هر انچه هستی بازا گر گبر و یهود و بت پرستی بازا

این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی بازا

مرغ حق است که از پرده جان می نالد این خزان است کز او چرخ و زمان می نالد

از خزان گشتن گل دیده خلقت بگریید دایه غم زده ی پیر طبیعت بگریید 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه رو به سوی خیمه ها زینب شتابان میرود از حاج حسین فخری


رو به سوی خیمه‌ها زینب شتابان می‌رود
در میان دود و آتش اشک‌ریزان می‌رود

ذکر طفلان حرم صد آه و واویلا شده
هر یکی از خیمه‌ای سوئی هراسان می‌رود

آنچنان رو سوی آتش راه زینب می‌رود 
گوئیا دخت علی سوی گلستان می‌رود

گوئیا ساحل ندارد هیچ این دریای غم 
کودکی هر سو روان آتش به دامان می‌رود

آتش اندر خیمه آل‌عبا افکنده خلق
مضطرب زینب به دنبال یتیمان می‌رود 

قحطی آب است و لب تشنه همه اهل حرم
از تن آنان تو گوئی او عطشان می‌رود

مانده زین‌العابدین تنها میان خیمه‌ای
عمه‌اش بالین آن بیمار نالان می‌رود

در میان خیمه‌ها جسم شهیدان مانده است
بی‌معین درمانده زینب سوی آنان می‌رود

آتشی که درب و بیت خانة زهرا بسوخت
تا قیام آل‌پیغمبر فروزان می‌رود

وای آن بانو که بد نور دل و زیب پدر 
در غل و زنجیر کین با آل‌سفیان می‌رود 
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
آبان
۹۴

متن نوحه علی آرام جان من از حاج حسین فخری

 

 

علی آرام جان ، علی روحِ روان من

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

الا ای یوسف لیلا ، فروغ دیدگان من

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

ببین لب تشنه و گریان، میان خیمه ها اضغر

 

 

ببین محصور این لشکر، حریم و آل پیغمبر

 

 

پی آب روان هر سو، نگر با دیدگان تر

 

 

ز بهر کودکان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

اگر چه از تو دل کندن، برای من بود مشکل

 

 

که عشقت ای شبیه مصطفی بنشسته اندر دل

 

 

به ضرب قدت نبوَد مرا در زندگی حاصل

 

 

تویی در تن چو جان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

 

برو با عمه ات زیینب، وداع آخرین بنما

 

 

بزن بوسه به دستانش، به جای مادرت لیلا

 

 

ببین نبوَد مرا یاری، در این دشت و در این صحرا

 

 

تویی تاب و توان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

بزن بوسه به آرامی، تو بر رخساره ی اصغر

 

 

بگیر این کودک لب تشنه ی بی شیر را در بر

 

 

ببین از تشنگی او را نمانده طاقتی دیگر

 

 

علی رعنا جوان من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

خرامان میروی میدان، بنازم قد و بالایت

 

 

تو گویی خاک این صحرا زند بوسه به پاهایت

 

 

رُخت روشن تر از خورشید، چو شام تیره موهایت

 

 

جمال تو جلال من...

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

 

خدایا اشبه الناس به پیغمبر به میدان رفت

 

 

به خیمه ساقی طفلان، به کام خشک به میدان رفت

 

 

بزد بوسه به دست من، ز پیشم دیده گریان رفت

 

 

علی ورد زبان من...

 

 

 

برو میدان...   برو میدان...

 

 

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۸
آبان
۹۴

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم(بخش خبری)



    پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

با عرض سلام و عرض تسلیت به مناسبت ماه محرم و ضایعه شهادت سرور و سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش.

همانطور که مستحضر هستید، (وبلاگ پوریا مهدوی مقدم) دارای دوبخش مذهبی و خبری میباشد که بنده در بخش مذهبی که الان در حال مشاهده ی آن هستید، متن نوحه های بوشهری و خوزستانی و اخبار مربوط به هیئات خوزستانی مقیم بروجرد را قرار میدهم و در بخش خبری، اخبار بروجرد و اخبار مهم استان لرستان قرار میگیرند.

حال هدف از نوشتن این مطلب این است که با توجه به افزایش روزافزون بازدید از بخش مذهبی این وبلاگ، متاسفانه بخش خبری وبلاگ، با کم لطفی هایی از سوی همشهریان روبروست و بازدید آنچنانی ندارد؛ البته باید خاطر نشان کرد که قسمت آمار بازدید بخش خبری، چندین بار با مشکل مواجه شده و آمار دقیقی از بازدیدکنندگان در دست نیست. اما با پیگیری هایی که داشتم، مدتی ست این مشکل برطرف شده است.

حال از شما بینندگان محترم این بخش دعوت میکنم هر گاه که به بازدید از بخش مذهبی پرداختید، گوشه نظری هم به مطالب بخش خبری بیندازید و مرا همچنان شرمنده ی خود نمایید.

از حمایتهای شما بینندگان عزیز و دوستان بسیار خوبم که در جمع آوری و نگارش متن نوحه ها مرا یاری مینمایند، سپاس گزارم و توفیق روزافزون را برای یکایک شما عزیزان از درگاه باری تعالی خواستارم.

اجرکم من الله...

www.porya-borujerd.blogfa.com

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۷
آبان
۹۴

دل نوشته های حاج علی سیف معموریان

قسمت پنجم



سلام محرم ماهه عاشقی ماهه دوباره بندگی عشق ماهه سیاهی وکتیبه ماهه اشک ماهه پیاده رویهای عاشقی برای عشق سلام محرم سلام اقای خوب من مظلوم حقیقی عالم دیگرآرام وقرارندارم دلم آماده ی دیدن دسته های سینه زنی و عزاداریه توست ای مظلومه مادر غریب مادرحسین سلام میکنم به مسجدهاو حسینیه ها سلام میدهم به چشمهای محزون به گریه های بی امانه کناره هیأت کنارخیابان کنارمادرکنارپدر سلام میکنم به روزهایی که دل در دلهایمان نیست سینه پروازمیخواهد که فقط شوروحاله عاشقان را به نظاره بنشیند دل وقلبم قرارندارد کاری جز نشستن وانتظارکشیدنه محرمت را....رسیدن محرمت را ...آرزو...دارد سینه ام تنگ است امسال ازحاجیان سفرکرده وسبقت گرفته ازما که حالا کناراقای کربلا یندومارانظاره گر.....اری شهید توبالارفته ای من در زمینم ...برادرروسیاهم شرمگینم....محرم بیا عطری بزن به صورتم به چشمهایم به سکوتم به مناجاتهایم عطری بزن به دستهایم که دوستدارت به سینه بزند ازغمه اقای کربلا حسین .. محرم رسید ...عاشق شدن وگریبان پرگریه هایمان .. اشکهای دوستداره کربلاو بین الحرمینمان اری محرم محرم محرم صدای زلالی وبی ریایی صدای تنهایی های مادرم زهراسلام الله ونظاره گری عزادارنش صدای محرم صدای مهربانی ازدرودیوارصدای بغض های درگلومانده ازمظلومیت حسینی که عاشقی چون رسول الله دارد تا ابد محرم محرم تازنده ایم محرم تانفس میکشیم سیاهی محرم وگدایی ما تا جان دربدن داریم سلام به محرم نه این شروع راهی است که پایانش جزشهادت دررکابش نمیخواهیم تمام زندگی ام برای رسیدن محرم فدای افتاب وشبهای محرم ....محرم سکوتی که فقط اشک میخواهد.. محرم رسید....(دل نوشته علی معموریان)

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۷
آبان
۹۴

متن نوحه ظهر عاشورا که خون از چشم هستی میچکید از ایمان میرشکاری



شعر از: سید محمد هاشمی فردسید محمد هاشمی فرد

آهنگ: زنده یاد حسین خرمایی


ظهرعاشورا که خون از چشم هستی می چکید         


صد جهان دل در نگاه خاکِ خونین می تپید


یکطرف عرفان عزای پیر را در سینه داشت               


یک طرف کفر زبون آهنگ نشر کینه داشت


یک طرف موج بلا بر خاک جاری گشته بود             


یک طرف با خون دل عشق آبیاری گشته بود


یکطرف زخم جگر سوز عطش دل می شکست          


یک طرف تیغ بلا بر وسعت دل می نشست


یک طرف خورشید در گرداب خون افتاده بود            


یک طرف مهتاب در کار سفر آماده بود


زین میان ذرات عالم غرق در زاری شدند               


از زبان ذره ها فریادها جاری شدند


گوش جانی بود اگر آن لحظه بر پهنای خاک           


می شنید این ناله را از ذره های سینه چاک


آه ای تصویرهای آدمیت بر زمین                            


ای به دور افتادگان از عشق و ایمان و یقین


ای به صورت آدمی اما به سیرت اهرمن                  


ای به ظاهر سرخ رو اما به دل خصم چمن


خفته در خواب هوس بی بهره از دین تا به چند       


بنده ی شیطان نفس و کافر آیین تا به چند


چشم بگشایید هان ایمان تان را خواب برد               


در سراب افتادگان هستیّ تان را آب برد


چشم بگشایید و ظهر سرخ گون را بنگرید                


آفتاب عشق در دریای خون را بنگرید


این به خون افتاده فخر عالم انسانی است                


این خدا را خون بها در راه دین قربانی است


این حسین است آبروی وسعت ملک وجود               


این حسین است آه اما بی سر و سر در سجود


یادگار مصطفی بینید و جسم بی سرش                      


خون ایمان می تراود از رگان گردنش


با رگان خون فشان توحید را  اثبات کرد               


آیه های روشن امید را اثبات کرد


با رگان خون فشان دامن از این دنیا کشید              


خط سرخ عشق را تا منزل عقبی کشید


رفت او با بال خون تا بارگاه ذوالجلال                      


رفت و ما ماندیم در خواب خوش و رنج و ملال


چشم بگشایید وقت رفتن ما دیر شد                            


چشم بگشایید گر تا این زمان تأخیر شد

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
آبان
۹۴

متن نوحه میرود شهزاده اکبر

 از ایمان میرشکاری



میرود شهزاده اکبر سوی میدان بهر دین

میچکد از چشم مولای جهان اشک یقین 


گه به اکبر دیده دارد گاه سوی آسمان

اشک دل را میکند از همرهان خود نهان


میکند در اوج غربت با خدا راز و نیاز

میگشاید لب به لب دارد نوای دل گداز


دیده سوی آسمان شاه شهیدان میکند

جان به میدان میدهد رو سوی جانان میکند


کی خدا آرام جانم سوی میدان میرود

هستی ام تاب و توانم سوی میدان میروم


یارب اینکه میرود میدان علی اکبر است

نور چشمان حسین و زاده ی پیغمبر است


تشنه لب اما دلش سیراب از ایمان تو بود

دل برید از ما دلش در بند پیمان تو  بود


تشنه لب آمد که بلکه جرعه ی آبش دهم

وعده ی دیدار تو بر قلب خونبارش دهم


شرمسار از آن لب  خشکیده اکبر شدم

تا جنان من دست بر دامان پیغمبر شدم


باز هم آمد ولی بر دوش یاران خفته بود

آن زمان عالم چو زلف اکبرم اشفته بود


تا به خاک افتاد آن سرو خرامان حسین

بحر پر آشوب شد از اشک دامان حسین


میرود بر نعش اکبر در دلش طوفان غم

آسمان دیدگانش سر به سر باران غم


با خدای خویش دارد آن زمان راز  و نیاز

کی خدا این خفته در خون سجده ی من در نماز


اکبرم برخیز بابا بهر دیدار آمده

بر سر جسم پر از خون تو دل زار آمده


این بیابان اکبرم مهمانی دلدار ماست

دل بریدن گوشه ای از پرده پیکار ماست


هر که داده نوجوان دارد خبر از قلب زار

داند این درد درون سینه قلب داغدار


ای خدا در خون جوان خویش دیدن مشکل است

از جوان خویش یا رب دل بریدن مشکل است


لیک یا رب من برایت جمله جانم میدهم

اهل بیت و هستی ام را خانمانم میدهم


کودک و پیران من اماده ی جانبازی اند

ای همه مقصود از جان دادن خود راضی اند


در رهت حتی فغانها میکند قنداقه پوش

میکند پیکان دشمن ناله ی او را خموش


(موجی) از اندوه دل دارد نوای نینوا

دارد امید شفاعت هر شهید کربلا


دانلود این نوحه با صدای ایمان میرشکاری

دانلود این نوحه با صدای حاج حبیب چاهشوری

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
آبان
۹۴

برگزاری مراسم عزاداری دهه اول محرم توسط هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد(هیئت سعدی)

به سرپرستی: آقای جمشید نادی

مکان: خیابان سعدی - مسجد امام حسین(ع)

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
آبان
۹۴

برگزاری مراسم عزاداری شب سوم امام حسین(ع) در بروجرد

توسط هیئت محبین ثامن الائمه و هیئت محبان ثارالله

(خوزستانیهای مقیم بروجرد)

با سپاس فراوان از دوست خوبم، احسان گیوه کی جهت ارسال تصاویر

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
آبان
۹۴

عزاداری هیئت محبین ثامن الائمه بروجرد در دهه اول محرم

به روایت تصویر

سپاس فراوان از دوستان و اعضای این هیئت که عکسهای خود را ارسال نمودند.


  • پوریا مهدوی مقدم
۲۷
مهر
۹۴


متن نوحه ای شیعیان مگر ماه

 عزا نو شد از ناخدا عباس دریانورد



ای شیعیان مگر ماه عزا نو شد ـ شد

جمله دل ها پر از غم شد واویلا حسین


شد کشته شاه دین فرزند پیغمبر  ـ شد

غم نصیب زینب شد واویلا حسین


شد پاره پاره پیکر علی اکبر ـ شد

لیلا محزون و مضطر شد واویلا حسین


شد پاره پاره حلقوم علی اصغر   ـ شد

در خون خود شناور شد واویلا حسین


ای شاه غضنفر فر در کرببلا بنگر

بین کشته جوانانت هم قاسم و هم اکبر


یک طرف علی اکبر یک طرف علی اصغر

آن یکی گلو پاره دیگری شده بی سر


شاها به حق اکبر یک لحظه به ما بنگر

ما جمله عزاداریم از بهر تو ای سرور


شاها تو قبول فرما چاکر سرایت را

«ناخدا»ی مسکین بین در کشتی بی لشکر


شعر و آهنگ: مرحوم ناخدا عباس دریانورد


دانلود با نوای علی بهی‌پور

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۳
مهر
۹۴

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد.



    پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

فرا رسیدن ماه خون، ماه محرم الحرام و ایام شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش بر بینندگان عزیز این وبلاگ و تمامی ارادتمندان و دلسوختگان آن حضرت تسلیت باد.

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۲
مهر
۹۴

اطلاعیه هیئات مذهبی


  • پوریا مهدوی مقدم
۲۱
مهر
۹۴

متن نوحه امشب ای زینب کبری از ایمان میرشکاری




امشب ای زینب کبری ز چه دلگیر شدی

ره به غم برده ای ازدور جهان سیر شدی

امشب ای همسفرم از چه پریشان شده ای

غصه ات چیست که آشفته و نالان شده ای

چیست اندوه تو ای زینت دامان علی

عزت فاطمه، ای راحتی جان علی

غصه ات چیست که دل را نگران می داری

یا چه شد تا که غم خویش نهان می داری

از چه رو خواهرم ای همدل من تنهایی

در غم حال منی یا به غم فردایی

هیچ از واقعه کرببلا غصه مخور

از تن بی سر و جولان بلا غصه مخور

چون شوم کشته، رها از غم دنیا گردم

همره فخر بشر سید بطحا گردم

خونم ار ریخت، شود مایه آزادی دین

دین چو آزاد شود خشک شود ریشه ی کین

مرگ من باعث پایندگی دین خداست

باعث رویش گل غنچه ی پیوند و صفاست

خون من مایه ی تابندگی مهر و مه است

مرگ من باعث پایندگی مهر و مه است

باید از جوشش خون جان ز عدو بستانم

خود به خون غلتم و آشوب فرو بنشانم

گر نگردم به ره دین خداوند شهید

چیره گردد به جهان ظلمت و بیداد یزید

باغ دین گل ندهد تا که نریزد خونم

خونم ار ریخت، دگر زین همه غم بیرونم

در ره دین رسول عربی مرگ سزاست

خون بهای من و یاران من ازلطف خداست

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۱
مهر
۹۴

متن نوحه بر سر نیزه سری دیده گریان نگران از حاج حسین فخری



بر سر نیزه سری دیده گریان نگران

حرم آل عبا گرد او سینه زنان

از رگ حنجر این سر چکد خون به زمین

در برش دخترکی میدود ناله کنان

در بر رأس حسین خواهری خون جگر است

پابرهنه به فغان بر سر خار دوان

چون که بیند ز دل خواهرش رفته قرار

میکند گریه ی خون از غم او به فغان

چشم خونبار حسین نگران زینب است

که قد و قامت او شد خم همچو کمان

یکطرف از حرمش آه و فریاد بلند

نیزه داران همه جا گرد آنان شادان

تازیان است فرو به تن آل رسول

کمر زینب خم شده زین بار گران

میکند جای حرم چون سپر پیکر خود

تازیان است فرو به تنش چون باران

کاروان اسرا خسته ره می سپرا

برده گرما ز همه کودکان طاقت جان

خفته در مقتل خون جسم صدچاک حسین

که به سویش چشم آسمان خون افشان

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۰
مهر
۹۴

متن نوحه زینب زار با فغان

 ویژه محرم




زینب زار با فغان گفت که ای برادرم

کو اکبرم کواصغرم کو اهل بیت پدرم؟

برادرم، برادرم، وای که بی بردارم

عباس علمدارم چه شد؟ قاسم دامادم چه شد؟

وعده ی آب داده ایم، داغ به دل نهاده ایم

هر زن کشته جوانی شده است نوحه سرا

به سر قبر شهیدان همه با ناله و آه

بگرفتند بغل قبر شهیدان ز وفا

ماتم خواهرت کنون ز نو گشت به پا

عابدین آمده از شام چو با ناله و آه

به سر قبر پدر نور دوچشم زهرا

گفت که ای جان پدر بعد تو ما خوار شدیم

ز جفای پسر سعد و دگر شمر دغا

نوعروس آمده از شام چو با ناله و آه

به سر مرقد قاسم به دوصد شور و نوا

  • پوریا مهدوی مقدم
۲۰
مهر
۹۴

اشعار دکتر غلامعلی رجایی

قسمت چهارم




شعر چهارم


زبانحال مولا اباعبدالله الحسین در مصیبت حضرت قاسم بن الحسن


می کشم بردوش ،نعشی خون چکان                     می کند گریه به حالم آسمان

کشته عشق من است این نوجوان                        تا ابد گرید براوچشم زمان

بود قاسم عشق من، چون اکبرم                           با تمام آرزو رفت از برم

زیرتیغ کوفیان خواندم، زدرد                                  آمدم ،لیک آمدن سودی نکرد

دیدم او را، اوفتادم دربرش                              گریه کردم، نوحه خواندم برسرش

دست وپا زد، طاقتم ازکف ربود                       بابها ازغصه برروی ام گشود

دست وپا می زد میان خاک وخون                     زخم این مه پاره بود ازحد فزون

محتضرتا سربه  دامانم نهاد                             صد ملک برچهره او بوسه داد

ازکف حق یک نگین افتاده بود؟      یا که نه، مه برزمین افتاده بود؟                             

تا گهِ رفتن سخن آغاز کرد                              صد درِغم بردل من باز کرد

 ناله کرد و گفتگو با من نکرد                          گشتم از این ناله هایش غرق درد

ازجراحاتش بمن چیزی نگفت                         درد زخمش در درون خود نهفت

گفتمش ،جان عمو آرام گیر                              لخت دیگرازعلی، بس جام گیر

پاک کردم از رخ او خاک وخون                           برلبم انا الیه راجعون

خون، به آب دیده شستم دررخش                         صد بهشت عدن جُستم دررخش

گریه ام دید وبه حالم گریه کرد                             کرد او را غربتم غرقاب درد

تا کند شادم ،همه دردش، نهفت                             زد تبسم بررخم ،آرام خفت

 روی دامان عمو جان داد و رفت                       داغ دیگربردلم بنهاد و رفت

داد چون جان دربرم آن مه لقا                              نقش غم زد برتمام ماسوا

کاش می شد پیش ازاین شادش کنم                     خلعتش بخشیده، دامادش کنم

 روح او سوی جنان آزاد شد                             قاسمم دردشت خون، داماد شد

زائر از این غصه دیگر دم مزن                          نقش غم برعالم وآدم مزن

 

غلامعلی رجائی ( زائر)10 /7 /94

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۸
مهر
۹۴

دل نوشته های حاج علی سیف معموریان

ویژه محرم

(قسمت چهارم)



سلام محرم ماهه عاشقی ماهه دوباره بندگی عشق ماهه سیاهی وکتیبه ماهه اشک ماهه پیاده رویهای عاشقی برای عشق سلام محرم سلام اقای خوب من مظلوم حقیقی عالم دیگرآرام وقرارندارم دلم آماده ی دیدن دسته های سینه زنی و عزاداریه توست ای مظلومه مادر غریب مادرحسین سلام میکنم به مسجدهاو حسینیه ها سلام میدهم به چشمهای محزون به گریه های بی امانه کناره هیأت کنارخیابان کنارمادرکنارپدر سلام میکنم به روزهایی که دل در دلهایمان نیست سینه پروازمیخواهد که فقط شوروحاله عاشقان را به نظاره بنشیند دل وقلبم قرارندارد کاری جز نشستن وانتظارکشیدنه محرمت را....رسیدن محرمت را ...آرزو...دارد سینه ام تنگ است امسال ازحاجیان سفرکرده وسبقت گرفته ازما که حالا کناراقای کربلا یندومارانظاره گر.....اری شهید توبالارفته ای من در زمینم ...برادرروسیاهم شرمگینم....محرم بیا عطری بزن به صورتم به چشمهایم به سکوتم به مناجاتهایم عطری بزن به دستهایم که دوستدارت به سینه بزند ازغمه اقای کربلا حسین .. محرم رسید ...عاشق شدن وگریبان پرگریه هایمان .. اشکهای دوستداره کربلاو بین الحرمینمان اری محرم محرم محرم صدای زلالی وبی ریایی صدای تنهایی های مادرم زهراسلام الله ونظاره گری عزادارنش صدای محرم صدای مهربانی ازدرودیوارصدای بغض های درگلومانده ازمظلومیت حسینی که عاشقی چون رسول الله دارد تا ابد محرم محرم تازنده ایم محرم تانفس میکشیم سیاهی محرم وگدایی ما تا جان دربدن داریم سلام به محرم نه این شروع راهی است که پایانش جزشهادت دررکابش نمیخواهیم تمام زندگی ام برای رسیدن محرم فدای افتاب وشبهای محرم ....محرم سکوتی که فقط اشک میخواهد.. محرم رسید....دل نوشته علی معموریان

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
مهر
۹۴

اشعار دکتر غلامعلی رجایی

قسمت سوم





شعر سوم


ای حسین ای همه هستی ما                    ای تو بی مِی، سبب مستی ما

باده با نام تومستی بخشد                         گریه بر داغ توهستی بخشد

می گساران همه سرمت تواند                    تشنه ی باده ی در دست تواند

نور ومرآت خداوند حسین                                     هستِ هستی به تو پیوند، حسین

حرم خاص خدایی مولا                                        کشته ی دشت بلایی مولا

تو که ثارالله وسراللهی                                        محوحقی وحبیب اللهی

عشق با نام توآغاز شده                                      حسن  با اسم تو دمساز شده

مهر تو دردل عشاق عیان                           برده ای دل زهمه عالمیان    

عشق تودین ودل ازما به ربود                      عقل گر برد ،ولی عشق فزود

 بهر دین کس چوتوشمشیرنخورد                           سنگ کین، نیزه وهم  تیر نخورد 

کس چوتو یاری این دین ننمود                      کس چوتو سجده ی خونین ننمود             

در ره عشق توفانی شده ای                                رهروان را تونشانی شده ای

عشقبازان همه مسحور تواند                                مست گشته همه ازنور تواند

هرکجا نام تو،حق هم آنجاست                              دین زقربان شدنت پا برجاست

محوِ حق تا همه بودِ توشد                                   شاد وخرسند حق ازجود توشد

هرچه بودت، تو به حق بخشیدی                           اکبرت را به یم خون دیدی

پیکرت غرقه ی درخون زچه شد ؟                 تشنه وکشته به هامون زچه شد؟

غم توچشم فلک تر کرده                                     خون توخاک معطرکرده

حَرَمت آه، چه نوری دارد                            روضه های توچه شوری دارد

می دهد خیل ملک جمله مدام                             تا ابد برتن پاک تو سلام

می دهد تربت تو بوی بهشت                               زائرازشوق تو فردوس، به هشت!

 

سروده درایام عرفه- کربلا- غلامعلی رجائی ( زائر)

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۷
مهر
۹۴
برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...


🍁باز باران با محرم...🍁
🍁میخورد بر بام قلبم🍁

🍁یادم آمد کربلا را🍁
🍁دشت پرشور و بلا را 🍁

🍁گردش یک ظهر غمگین🍁
🍁گرم و خونین، لرزش طفلان نالان🍁

🍁زیر تیغ ونیزه هارا🍁
🍁با صدای گریه های کودکانه🍁

🍁اندرآن صحرای سوزان🍁
🍁می دودطفلی سه ساله. 🍁

🍁پر ز ناله🍁
🍁دل شکسته🍁
🍁پای خسته🍁

🍁 باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل🍁
🍁خاکهای چادر زینب که کم کم میشود گِل🍁

🍁بازباران با محرم....🍁
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۵
مهر
۹۴

اشعار دکتر غلامعلی رجایی

(قسمت دوم)



شعر دوم

قبله ی عشاق، محبوب الودود         ازخدا بر چشم گریانت درود

کشته گشتی ،زنده کردی دین حق     ازخدا بر کام عطشانت درود

درس آزادی به عالم داده ای              ازخدا برعهد وپیمانت درود

از شمیم تربتت جنت به پا                برتو و برنعش بی جانت درود

 زیرسم ِاسبها عریان، تنت                ازخدا برنعش عریانت درود

یا حسین اخلاص را معنا تویی            ازخدا برعشق وایمانت درود

بهر دین یاران تو بی سرشدند            برتو و برخیل یارانت درود

نیست اصحابی چو اصحابت حسین     برخزان برده گلستانت درود

گشت قربان ،اصغرت در راه حق          برتو و  بر ماه تابانت درود

عید قربان گشته عاشورای تو          برمنا وعید قربانت درود

دسته گلهایت همه پرپر شدند           برتو وگلهای بستانت درود

باب احسان خدا درعالمی                 برتو و دریای احسانت درود

 

سروده درکربلا ایام عرفه - غلامعلی رجائی (زائر)30 /6/94

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۴
مهر
۹۴

اشعار دکتر غلامعلی رجایی


با عرض سلام و عرض تسلیت پسشاپیش فرارسیدن ماه محرم خدمت بینندگان عزیز سایت.

از امروز به بعد متن اشعار استاد بزرگوارم دکتر غلامعلی رجایی(زائر) نیز روی سایت قرار خواهد گرفت.


عکس از وبلاگ غلامعلی رجایی

   پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

 امروز دکتر غلامعلی رجایی منت گذاشتند و برای من پیامی حاوی مطلبی در مورد قرار گرفتن فایل دانلودی اشعار تازه سروده شده خود که در سایت وزینشان قرار داده اند، ارسال نمودند که من بر حسب وظیفه متن آنها را در طی روزهای آینده روی سایت قرار خواهم داد.


متن اول:

حلول ماه محرم

زمین وآسمان می گرید ازغم                که آمد موسم ماه محرم

 ملک درناله و در شور وشین است       عزا و ماتم قتل حسین است

 خلایق زین عزا در شور وغوغا       به هرجا محشری گردیده برپا

 فضای جمله جانها غم گرفته           به جنت مصطفی ماتم گرفته

رسیده کاروانی از ره دور               که سازد کربلا را وادی طور

 ز ره می آید اینجا کاروانی       که تا برپا نماید گلستانی

حسین آمد که تاحق زنده سازد          به عالم دین حق پاینده  سازد

حسین چون وارد کرببلا شد            به عالم محشرکبرا  به پا شد

خیامش چون به پا در دشت غم شد       به دل طوفانی ازاندوه وغم شد

ز مقتل ناله زینب به گوش است          ازاین ناله جهانی درخروش است

 چو زائرازغم مظلوم دم زد              به جان عالمی بس نقش غم زد

 

94/7/10 -   غلامعلی رجائی ( زائر)


دانلود اشعار دکتر غلامعلی رجایی


وبلاگ دکتر غلامعلی رجایی

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۳
مهر
۹۴

اطلاعیه های هیئات روی سایت قرار خواهد گرفت.




پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

   بانظر به اینکه به ماه خون، ماه شور و عشق حسینی، محرم الحرام نزدیک میشویم، این سایت در نظر دارد تمامی اطلاعیه های برگزاری مراسمات مذهبی هیئات مختلف از سراسر کشور را درج نماید.

حال بانظر به اینکه بازدید از این سایت روز به روز درحال افزایش است، از شما بینندگان محترم خواستارم تا قبل از فرا رسیدن ماه محرم، اطلاعیه های خود را به ایمیل: porya.borujerd@gmail.com و یا به واتس آپ و تلگرام: 09385616703 ارسال نمایند.

از حمایت شما متشکرم

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۱
مهر
۹۴

آماده شدن هیئت محبین ثامن الائمه بروجرد قبل از فرا رسیدن محرم


از راست: بنیامین طمار - محمد مطوری - علی کاووسی - احسان گیوه کی


  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۴

متن نوحه شب هجران از حسین کشتکار بوشهری



شد شب هجران، خواهر نالان

کم نما افغان، با دل سوزان

 

 

فردا به دشت کربلا زینب ای زینب

گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب

 

چون شود فردا، می روم میدان

تا شوم اندر، خاک و خون غلطان

 

از غم مکن شیون بپا زینب ای زینب

با ناله و شور و نوا زینب ای زینب

 

سیر بنگر بر، این رخ گلگون

چون شود فردا، غرقه اندر خون

 

دیگر نمی بینی مرا زینب ای زینب

خونم بریزند اشقیاء زینب ای زینب

 

می شوم کشته، با همه یاران

جسمها پر خون بی کفن عریان

 

از ما نماند کس بجا زینب ای زینب

جز عابدین در خیمه ها زینب ای زینب

  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۴

متن نوحه حرم خبر ندارد شبم سحر ندارد از حاج حسین فخری





حرم خبر ندارد شبم سحر ندارد
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
نهال زندگانی دگر ثمر ندارد
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
چو بر سرش رسیدم فتاده بر زمین بود
سرش زتیغ دشمن شکفته تا جبین بود
میان خاک و خون سرنگون لوای دین بود
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
بر او نظر چو کردم رمق در او ندیدم
لبش چو تشنه دیدم فغان ز دل کشیدم
دو چشم بسته خونش نموده نا امیدم
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
به چشم تر نمودم به مشک او نظاره
که بود به روی خاک و ز تیر کینه پاره
هدف عدو گرفتش پیاده و سواره
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
به وقت جان سپردن سفارش حرم کرد
به دیده پر از اشک دعای خواهرم کرد
روانه اشک دیده به حال اصغرم کرد
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
به کام تشنه کشته شبیه مرتضا شد
ز بهر حفظ مشکی دو دست او جدا شد
علی شمایل من به راه من فدا شد
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
به قامتی شکسته از او جدا شدم من
به چشم تر روان سوی خیمه ها شدم من
ز بعد او اسیر غم ای خدا شدم من
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
**********
به خیمه تا رسیدم همه برون دویدند
چو نزد من نشان از عموی خود ندیدند
فغان ز فرقت او ز سوز دل کشیدند
چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس
  • پوریا مهدوی مقدم
۱۰
مهر
۹۴

نوحه ایام محرم از مرحوم ناخدا عباس




ای شیعه مگر قتل شه کرببلا شد                   یا ماه عزا شد

یا ماتم فرزند علی شیر خدا شد                      در دشت بلا شد

چون آب به روی شه لب تشنه ببستند               دلها بشکستند

بسیار عزیزان حسین تشنه نشستند                در دشت بلا شد

از دیر جفا اصغر او غرقه به خون شد                 زینب به فغان شد

این جور ستم جمله ز اولاد زنا شد                   در دشت بلا شد

یک غنچه ی گل بر سر دست شه مظلوم           آن کودک معصوم

مانند مه یک شبه انگشت نما شد                   در دشت بلا شد

اطفتا شه دین همه ذلرزان و گریزان                  از جور لعینان

آتش به خیام حرم آل عبا شد                         در دشت بلا شد

ای شیه از چه عون و عباس و علی اکبر ناشاد    هم قاسم داماد

لب تشنه شهیدان همه در راه خدا شد             در دشت بلا شد

ای شیعه از زینب و کلثوم و هم سکینه زار          گردیده گرفتار

یا بلکه ز جور و ستم شمر دغا شد                  در دشت بلا شد

بر ناقه عریان ز جفا سید سجاد                      یا ناله و افغان

یا بسته به گردن غل و زنجیر به پا شد             در دشت بلا شد

ای شیعه از چه اهل بیت زار آن شاه شهیدان    با ناله و افغان

بر ناقه و محمل حرم شیر خدا شد                  در دشت بلا شد

ای شیعه از ذاکر فرزند زهرا ناخدا شد              از فضل خدا شد

یا بلکه همه عالم از این غم به نوا شد              در دشت بلا شد

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۶
مهر
۹۴

آخرین اخبار حادثه منا در وبلاگ خبری پوریا مهدوی مقدم



پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:

     آخرین اخبار حادثه دردناک منا را در وبلاگ پوریا مهدوی مقدم ببینید.

لازم به ذکر است، اخبار در خصوص شهرستان بروجرد و گاها در سطح کشوری میباشد.

www.porya-borujerd.blogfa.com

  • پوریا مهدوی مقدم
۰۴
مهر
۹۴

پیام تسلیت این سایت به خانواده ی کشته شدگان فاجعه مکه


یکی از بروجردی های حادثه منا به نام غضنفر بشیری گودرزی که در این عکس، پسرش عباس بالای سر پدر تازه از دست رفته نشسته است. 

 

وبلاگ پوریا مهدوی مقدم:

زمانی بود که خانه ی خدا مکان امن عاشقان و خداجویان بود... اما امروز...

زمانی بود که مکه شهری مقدس بود... اما امروز...

زمانی بود که حجاج دعوت خدا را لبیک گفته و با رضایت قلبی به سفر حج میرفتند... اما امروز...

امروز دیگر مکه نه امن است، نه مقدس و نه کسی با رضایت قلبی به آنجا میرود. حداقل فکر کنم چندین هزار نفر از رفتن به این سفر در آینده صرف نظر کنند و هزینه ی سفر حج را خرج عده ای فقیر و یتیم و نیازمند کنند که خداوند قطعا راضی تر است.

باید بگویم که به نظر من شاد کردن دل دیگران بهتر از پر کردن جیب دیگران است... اما همانطور که میدانیم فریضه ی حج امری ست واجب بین مسلمین اما تنها یک بار، بقیه مستحب است...

عدم مدیریت صحیح دولت عربستان در وقوع این فاجعه ی دردناک کاملا مشهود است که جهان اسلام و حتی کل جهان را در سوگ و ماتم فرو برده.

این وبلاگ نیز به خانواده ی کشته شدگان این فاجعه ی دردناک تسلیت گفته و صبر و بردباری را برای بازماندگان و علو درجات را برای درگذشتگان از ذات اقدس خداوند خواستارم.

www.porya-borujerd.blogfa.com

  • پوریا مهدوی مقدم