- ۰ نظر
- ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۱۴:۴۸
اطلاعیه مراسم اربعین حسینی
هیئت جنوبیهای ساکن بروجرد
هیئت محبان ثامنالائمه(ع) برگزار میکند:
مراسم عزاداری اربعین حسینی
چهارشنبه و پنجشنبه(16 و 17مهر) ، راس ساعت 8 شب
بروجرد ، خیابان سعدی ، کوچه شیرین ، پلاک پرچم
نوحهخوانها:
احسان گیوهکی(شب اول)
کربلایی پوریا مهدوی مقدم(شب دوم)
جنوبیهای ساکن بروجرد
متن نوحه واحد خیمه عترت
از عباس محمدی باغملایی
به سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته
دگرگون گشته احوالش زسرهای بخون خفته
نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد
هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد
گهی با شیهه می آید گهی نالان و افسرده
بدیده چون سوارش را به خاک افتاد پژمرده
به درب خیمه هردم خواهری از یار می گوید
دو چشمش گشته گریان و عزیزش را همی جوید
بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری
چرا بنموده ای با شیهه هایت ناله و زاری
چرابرگشتهای بیکس به منگو پس سوارت کو
نمی بینم کسی با تو سوار بی قرارت کو
سرو یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری
سرت افکنده و غمگین و می بینم دل افکاری
ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی؟
خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی؟
برایم گو زعباس درخشان و فروزنده
که در شب های تارم بود همچون ماه تابنده
زداغ عون و عبدالله مثال کوره می سوزم
نواخوانی شده از بهر آنها کار هر روزم
تمام فکر من اینست که سر آید شب تارم
سیهگشته شب و روزم از این خاموشی بیزارم
مرا با خود به میدان بر که شاید یار خود بینم
ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه ای چینم
مرا با خود ببر نزدش که گویم درد دل هایم
که شاید لحظه ای بیند که من تنهای تنهایم
بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را
در اینصحرا بریزم من به کامشاشک عینم را
به زینب ذوالجناح گفتا که خود زین غم پریشانم
چگونه از غمی گویم که آتش کرده برجانم
چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را
جواب این سوالی که کند آشفته خوابت را
ابوالفضلت دو دستش را چنین از تن جدا دارد
که قاسم لخته خونی به سر جای حنا دارد
علی اکبرت عطشان در این دشت بلا جان داد
تنش صد پاره وجان را به دست پاک یزدان داد
بگفتا شاه عطشان این سخن با زینبم برگو
کزین باغ خزان دیده تو ماندی ای گل خوشبو
بگو بعد ابوالفضلم علمدارم تویی زینب
پس از این روشنی بخش شب تارم تویی زینب
مبادا دشمن بی دین به شادی غصه ات بیند
مبادا واگزاری جای خود آسوده بنشیند
از این رنج و غم و محنت هدف آداب و آئین است
اگر سر می دهم بهر بقای مکتب و دین است
بگفت اینک (سعیدی) نوحه ام را با غم آوردم
از این ره هدیه اینک از برایت ماتم آوردم
» واحد : خیمۀ عترت
» نوحه خوان : عباس محمدی باغملایی
» آهنگ : عبدالعلی مهندسی
» شاعر : محمدرضا سعیدی
حسن توزی درگذشت
با خبر شدیم حاج حسن توزی عزیز، مداح بزرگ گناوه و استان بوشهر ظهر امروز 16 فروردین 99 بر اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت.
از شنیدن این خبر بسیار متاثر شدیم.
برای عزیز سفرکرده علو درجات و محشورشدن با ارباب بیکفنش امام حسین(ع) و یارانش را از درگاه حق طلب داریم و برای بازماندگان صبر جمیل را خواستاریم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
این سایت افتخار مصاحبهای اختصاصی را با زندهیاد حاج حسن توزی داشت که مایلیم آنرا بازنشر کنیم:
مصاحبه اختصاصی وبلاگ پوریا مهدوی مقدم با
((کربلایی حسن توزی))
یکی از مداحان بوشهر
1. به طور کامل خودتونو معرفی کنید و آیا تنها شما در خانواده مداحی میکنید؟
با سلام
حسن توزی هستم، اهل بندر گناوه از توابع استان بوشهر، فرزند ملاح منصور از منبری ها و روضه خوانهای قدیم.
ما سه برادریم که پدرم نام برادر بزرگم راحسین و من را حسن و برادر کوچکتر را که اون هم مداح هست را منصور گذاشت.
2. چندسال است مداحی میکنید و اولین اجراتون کجا و با چه نوحه ای بوده؟
حقیر حدود چهل و دوسال هست که افتخار ذاکری دارم و اولین نوحه ای که در زمان نوجوانی اجرا کردم، نوحه این دل تنگم عقده ها دارد/گوییا میل کربلا دارد، بود بود که با اهنگ سنتی خوانده میشد.
3. توضیح مختصری در مورد مراسم عزاداری در بوشهر بدید.
مراسم سنتی بوشهری که قدمت دیرینه ای دارد، که معمولا چهار نوحه دو ضرب و یک واحد خوانده میشود که به صلاح دید نوحه خوان، ریتم بعد واحد، چاوش و نوحه دو سنگ را به ان اضافه میکند که دارای اشعاری قوی و اهنگ های پیچیده ای هستند که هرکدام از واحدها، نوحه ها، اهنگ و اشعار مربوط به خود را دارند و تکراری نیستند و خود، شناسنامه دار هستند که اگر با اصل اهنگ و رعایت نکات فنی در این مهم دیده شود و صلاح دید کبریای بزرگ و لطف ال طاها باشد، یقینا در دل مستمع هیجان معنوی بوجود میاورد.
4. بهترین و بدترین خاطره تون از مداحی چیه؟
اجراهای مداحی همه خاطرات معنوی هستند که مستمع یا مداح غرق در اشک و سوز و اه میشود و خود را در مجلس و جایگاه ماتم سرای اهل بیت (علیهم السلام) پیدا میکند.
اما شاید مداح، مضطرب و نگرانی داشته باشد، نه خاطره بد.
حقیر از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس میباشم.
روزی اماده باش خورده بود و قبلا با فرماندهی هماهنگ کرده بودم که در دعای کمیلِ همرزمم که شهید شده بود، در شهرستان شرکت کنم .
البته بعدا متوجه شدم که خانواده شهید سخت منتظر حضور بنده بودند. ان زمان مشکل ایاب و ذهاب و تلفن همراه وجود داشت، از طرفی هم اماده باش.
شهید را دفن کرده بودند و شب جمعه فرا رسیده بود کل محل یه جورایی منتظر حقیر جهت اجرای دعا بودند. منم باید از منطقه جنگی با ان کمبود وسیله زمان جنگ، تکه تکه با ماشین ها خود را به اجرای دعای کمیل میرساندم.
از انجایی که شب شده بود، با تأخیر به درب منزل شهید رسیدم که دیدم دعا در حال اتمام هست و فرازهای اخر دعا خوانده میشد. دلشوره و نگرانی عجیبی بهم دست داد که چه کنم چقدر زحمت کشیدم اخر نرسیدم.
دیگر دعا هم پایان پزیرفت دیگر متوجه نشدم که چه شد. فقط تا به خود امدم، بچه های محل و خانواده شهید، هیئت محل، بچه های بنیاد شهید و رفقا، همه دور حقیر را گرفته اند و منم در حال مداحی و سینه زنی در وصف شهید هستم که جو مجلس کلا عوض شد و با همان لباس بسیجی و پوتین هایی که به احترام شهید در بغل گرفته بودم به جبهه باز گشتم.
5. نام استادان خود رو ذکر کنید.
در جبهه با همسنگرانم جهت مداحی پیشرفت خوبی داشتم.
ولی زحمات این حقیر گردن مرحوم استاد شادروان یوسف یوسفیه بود که حقیر را در مکتب خانه حسینی(ع) برای مداحی، پرورش داد. روحش شاد
6. چطور تمرین کردید تا به این صدای زیبا دست یافتید؟
فکر کنم باید غافل نشویم و مرتب از خداوند تبارک و تعالی بخواهیم که لطف بی بی زهرا(س) شامل حالمان شود و نمک مجلس عزیزش را درون سفره مجلس بپاشد که این مهم، مکمل زیبایی مجلس ال طاها میشود.
7. به نظر شما اجرای کدوم نوحه تا به حال سخت تر از بقیه نوحه ها بوده و اصلا سخت ترین نوحه بوشهری کدوم نوحه ست از نظر اجرا؟
اگر لطف شامل شود سختیها اسان میشوند. اگر در وصف پیاده کردن نوحه های بوشهری نظرتان هست، پیچیدگی اهنگ در بعضی نوحه ها زیاد وجود دارد ولی در کار نوگرایی.
موقعی که خواستم نوحه واحدی را برای اولین بار پیاده کنم و بعضی نکات طبق خواسته شاعر و اهنگ ساز باید در ان کاشته میشد و ان نکات، نوگرایی، پیچیدگی اهنگ واحد، ضرب کار و رعایت ملودی سنتی در قالب دشتی، همزمان باید دوبیتی دشتی از همان مصراع ها در قالب مرثیه در نوحه واحد پیاده میشد که کار سختی بود ولی به لطف خدا پیاده شد و مورد اسقبال عزاداران حسینی واقع گردید.
8. به مداحان جوان و تازه کار چه توصیه ای دارید؟
پیگیری کار
مطالعه
اخلاص
علاقه
9. نظر شما درباره وبلاگ پوریا مهدوی مقدم چیه؟
برام خیلی جالب بود وقتی با اندیشه و علاقه جوانی بنام اقای مهدوی عزیز اشنا شدم که از استان ما نیست ولی چقدر علاقه مند و پیگیر نوحه های بوشهریه که حتی متوجه اشعار غلیظ بوشهری گاها با گویش های سنتی هم میشه و اجرا میکنه.
این همان لطفی است که عرض کردم.
10. حرف آخر؟
از افتخارات زندگی مداحی ام این بود که بتوانم لحظه ای از عشق و عطش مداحی را در کنار شما باشم. از شما برادر بزرگوار جناب مهدوی عزیز ممنونم که بانی خیر شدید تا صدای ذاکری حققیر را به ان سوی استان معرفی نمایید.
در پایان از کسانی که این مصاحبه را مطالعه میفرمایند، عاجزانه خواستارم که دعا بفرمایند مراسمات مداحی مورد قبول درگاه حق و ائمه اطهار(علیهم السلام) واقع گردد.
الحقیر توزی
خادم الحسین
حاج سید ابوالحسن محمدی طبائی
به دیار حق شتافت
مراسم تشییع: چهارشنبه ساعت 10 صبح در آرامستان دارالسلام.
مجلس ترحیم: چهارشنبه ساعت 15:30 الی 17 در مسجد سید برگزار میشود.
وبلاگ پوریا مهدوی مقدم مصیبت وارده را به بازماندگان تسلیت و برای عزیز سفر کرده علو درجات را از درگاه حق خواستار است.
متن نوحه غنچه خورشید
از مصطفی گراشی
بـانـگ آمـد کـه زنــو وقـت سـفر نـزدیــک اسـت
شـام هجران سپری گشت و سحر نزدیک است
زیـنـب ای قـافــله ســـالار اســیـــران بـــلا
پــیـک خـونـیـن جـگــر ای دخــت عـلی و زهــــرا
آه زان لـحـظـه غـمـبـار کـــه چــشمــانـت دیـد
از کـمــر شـمــر لــعـیــن از ره کــیـن تـیغ کشید
بـعـد از آن قــافـــلـه بــنـد و اســــارت آمــد
ســیـلی و خــــار مـغـیـلان و شــقــاوت آمــد
روی نی غـنـچـه هـفـتـاد و دو خـورشید شکفت
زیـنـب غـمــزده را مــایـــه امیــد شـکفت
وای از جــور و جـسـارت بـه لـب و دندانش
کـوفی و سـیلی و هـمـراهی بـــا مـهـمـانـش
کـــربـلا شـــد چـــو حـــرا زیـنـب دلـــسوختــه را
صـبـــر در مـکـتـب آزادگی آمـوخــتـه را
شـــد چـــو نــــازل بـــه دلش سوره آلام حسین
در بــیـــان آمـــده پــیـــغــمبــر پـیـغـــام حــسین
زیـــن ســبـب کـعـبه دلســوخـتـگـان کــــرد بـنــا
کــعبـه اش نــام نـهـادنــد ز غـــــم ، کــربـبـلا
زیـنـب ای تــرجـمه ای از غـزل صـبر خـــدا
وی تــــو شــیـرازه دیـــوان خــط کــربـبــلا
خـطـبه خــــوان در سـفـر و بــارگــه ظـلـم یــزیـد
بـربـنـد ز نــــــو مـــوعــد دیـــــدار رســید
بــانـگ زن هـمسفــران مـوسم هجران طی شد
فـصـل وصـــل آمـــد و انــدوه اسـیـران طی شـد
گــو کـــه آن کـعـبـه مـقـصـود نـمـایــان آمــد
شـکــرلله کـــه شــب هــجــر بـــه پـــایــــان آمـد
بـــوی آلالــه از آن مــلـــک پــریـشـان آیـــد
بـخــدا بـــوی حـــسین اســت کــه بــر جـان آیـد
عـطـر عـبـاس و عـلی اکـبـر و قــاسـم به مشام
آیــــد از کــربـبـلا بــدرقــه مـــا تــا شـــام
مـــژده ای چــلــه نــشـیـنـان بــلاکــش کـــز دور
شـــد پــدیــدار زنــو آتـــش ســـیـنـای حـــضور
بـــاز مــائـیـــم و هـمــان دشت لـبـالب ز حسین
گــریـــه و نـــالـــه و دلــتـنـگی زیـنــب ز حـسین
بــاز مــائـیـم و بـیـابـــانــی پـــر از حـــزن و بـــلا
دشـــت تــفــدیـده تــف بــادیـــه کـــربـبـلا
بـــاز گــــو قـــصــه انـــدوه اســارت تـــا شــــام
گـــو کــه افــزون شـــد از این درد، شکوه اسلام
خــون و جــانـبـازی و هــجـــران و اسـارت بـا هم
جـــان بـــه دیـــن داد و فـــرو ریـخـته بنیاد سـتم
بـــه حــســیــن و حــســن و قــلـب حزین زینب
مـنـتـقـم را فــرجی بــهـر ظـهــورش یــــا رب
« موجی » از آل عـلی تــوشــه راهی بــــرگــیـر
پـشــت بـنـیـاد الــهی تـــو پــنــاهی بـــر گـــیـــر
غنچه خورشید
شعر: محمود موجی
آهنگ: مرحوم عبدالحسین خرمایی
نوحهخوان: حاج مصطفی گراشی
دانلود با نوای مصطفی گراشی(نیاز به فایل صوتی)
متن نوحه بانگ آمد کای اسیران
از ایمان میرشکاری
بانگ آمد کای اسیران این زمان آزادهاید
رهنمایی بر شما بنهاده گر آمادهاید
شد مهیا محمل زرین که تا راهی شوید
با بشیر رهنما تا یثرب همراهی شوید
ناگهان فریادها زد زینب دلسوخته
بر جمیع قاصبان با چهرهای افروخته
ما عزاداران یاران به خون آغشتهایم
زین جهان عمریست یکسر دست و دل را شستهایم
محمل ما را سیه پوشید با حزن و عزا
در عزای نوجوانان شهید کربلا
در درون سینهام اندوه و داغ اکبر است
از فراق روی اکبر خاک ماتم بر سر است
نور چشمم رفته راه خانه را گم کردهام
جامهای خونین از او همراه خود آوردهام
جامه بوی مهربانی حسینم میدهد
بوی ایام وصال نور عینم میدهد
تا قیامت غنچههای داغ در باغ دلم
شعلهور کردهست این اندوه صحن محملم
آن که حتی یک نفس نگذاشت تنها زینبش
این دل غمدیده بر نی بود با تاب و تبش
ره به ره منزل به منزل بود با من در سفر
من به پای خسته او بر نیزهها با پای سر
صوت قرآنش تسلیبخش محراب دلم
هر نفس نور نگاهش بود بر آن محملم
در مدینه گریهها بر قبر پیغمبر کنم
شکوه از بدعهدی آن امت کافر کنم
بر مزار مادرم اندوه دل واگو کنم
دردهایم را یکایک بازگو با او کنم
روز عاشورا حسین عباس و اکبر دادهام
واندر آن یک روز پر غم شش برادر دادهام
یاد باد آن روزهای همرهی با همرهان
از جوانان یاد باد آن همرهان مهربان
کربلا تکمیل با خون جگر بنمودهام
تا قیامت نهضتت را پر اثر بنمودهام
ظالمان را تا ابد با صبر رسوا کردهام
سینههای شیعیان زین شور شیدا کردهام
زینبم با خون دل بنوشتهام پیغام تو
در دل تاریخ تا محشر نوشتم نام تو
در جهان (موجی) اگر بعد از شهیدان ماندهای
همچو زینب باش گر کرببلا را خواندهای
شاعر: محمود موجی
آهنگ: هادی محمودیفرد
گزارش تصویری؛
عزاداری هیئت محبان ثامن الائمه(ع)
"خوزستانیهای مقیم بروجرد"
در دهه اول ماه محرم
متن نوحه
نه به دیده نورم نه به تن توانم
نه بدیده نورم، نه به تن توانم
بنشینم و خون جگر فشانم
شده پاره پاره بدن جوانم
گل پرپر من، علی اکبر من
به کجا بگردم، گل خود بجویم
که ز خون فرقش رخ خود بشویم
بنشینم و یا ولدی بگویم
گل پرپر من، علی اکبر من
گل من فدا شد، به ره خدا شد
لب تشنه از من پسرم جدا شد
گل پرپر من، علی اکبر من
پسر شهیدم، صدف امیدم
به خدا شکستم به خدا خمیدم
که به غلظم خون بدن تو دیدم
گل پرپر من، علی اکبر من
تو ستاره بودی، شب غربتم را
تو ز دل زدودی شب غربتم را
تو ز کف ربودی همه طاقتم را
گل پرپر من، علی اکبر من
بنگر چه آمد به سرم علی جان
ز غم تو خون شد جگرم علی جان
پسرم علی جان
گل پرپر من، علی اکبر من
همه چشم و گوشم که سخن بگویی
ز غریبی گل به چمن بگویی
سخنی ز سوز دل من بگویی
گل پرپر من، علی اکبر من
نوحه واحد در حریم
عشق در دشت بلا
در حریم عشق در دشت بلا
در میان لاله زار کربلا
جمله یاران چون شفق سیما شدند
غرق در خون بی سر و بی پا شدند
نوبت آل پیام آور رسید
وقت میدان رفتن اکبر رسید
گوییا یارب جهان شد کوی غم
شد زمین در حلقه ی جادوی غم
هفت بند آسمان لرزان شده
هفت اقلیم جهان ویران شده
ناگهان از خیمه گاه عشق و شور
شد مشعشع گوهر دریای نور
جوشنی از رادمردی در برش
نام کرده نیک مادر اکبرش
چشم هایش چشمه ی خورشید بود
در نگاهش جلوه ی امید بود
بسته بر تارک عمامه ی مصطفی
زنده کرده خاطرات مرتضی
هیبتش چونان علی در اقتدار
بوسه می زد بر دودستش ذوالفقار
برنشسته بر براقی تیز تک
تا کند این خاک را رَشک ملک
داشت آنک شعله ی عزمش شتاب
زین سبب جا کرده بر پشت عقاب
دید مولا چون جوان خویش را
راهی میدان چو جان خویش را
دید چون لب تشنه ی جان تشنه را
می رود در ازدحام دشنه ها
می رود در کام دشنه اکبرش
مانده بر در دیدگان مادرش
یک نظر بر عالم بالا فکند
یک نظر بر آن قد و بالا فکند
در نگاه یادگار مصطفی
زنده شد تفسیر الله الصطفی
دید رو در رو شکوه حیدری
یادگار شوکت پیغمبری
دید می جوشد به رگ هایش یقین
گشته بی طاقت به قصد خصم دین
دید چون اکبر پدر را بی قرار
درد دین افکنده در جانش شرار
اذن میدان خواست از سالار دین
تا کند پاک از ستم روی زمین
زان سپس بوسید دست باب را
دست آن خورشید عالم تاب را
جان به پای حضرت مولا نهاد
پا به راه شرح اعطینا نهاد
رفت و در انبوه خنجر شد نهان
حیدری هیبت به میدان شد عیان
تیغ زد تا کفر را بی جان کند
نعره زد تا معنی قرآن کند
تیغ زد تا آدمی احیا شود
چهره ی آلودگان رسوا شود
هان علی بود آن که اکبر نام داشت
صورتی خورشید احمد فام داشت
ناگهان خاکم به سر در خون فتاد
غرق ماتم در غمش گردون فتاد
تشنه لب جان داد بر احیای دین
تا بنوشد جام ختم امرسلین
شمع تن در راه حق خاموش کرد
جام از دست پیمبر نوش کرد
شعر از: سید محمد هاشمی
آهنگ: مرحوم عبدالحسین خرمایی
نوحه ای شیعه به سر زن با ناله و غم
ای شــیـعه بــر سـر زن بـا ناله و غم(2)
گـــویـــا هـــویـدا شــد مــــاه مــحـرم
زیـــن مــاتـم عـظمی برسر و بر سینه زنان
جـمله ی عـزاداران یـاران از ایــــن غــــم
مـا عـزاداران با چشم گریان یاران از این غم(2)
گـفتا بـکن رحـمی ای شــمـر کـافـر (2)
تــــا بـبـنـدم چـــشـم زاده ی حــــیدر
زین جور و جفا به فغان شد گیسو پریشان
بــا نــالــه و افــغـان زهـــرای اطـــهـر
ما عزاداران با چشم گریان یاران از این غم(2)
شـب هــا نـخـفتم مــن ای جــان مـــادر(2)
رنـــج هــا کــشــیدم شــبــه پــیــمبر
از هـــر چـــه تـــرســیدم ای نــوجــوان مـن
ای نـــامـراد مــن آخـــر رســیدم
ما عزاداران با چشم گریان یاران از این غم(2)
********************
شعر اصلاح شده:
ای شــیـعه بــر سـر زن بـا ناله و غم(2)
گـــویـــا هـــویـدا شــد مــــاه مــحـرم
زیـــن مــاتـم عـظمی برسر و بر سینه زنان
جـمله ی عـزاداران یـاران از ایــــن غــــم
ما عـزاداران بـا چـشم گـریـان انـدرین ماتم(2)
آیــنـه هـای عـشـق در خـون تـپـیـدنـد(2)
ایــن عـارفـان مـی را در خــون چـشـیـدند
تـــا جــان بـر افـروزد عـشق و وفـا آمـوزد
روح سـتـمگـر سـوزد از خـــود بـــریــدنـد
ما عـزاداران بـا چـشم گـریـان انـدرین ماتم(2)
بـهـر بـقـای دیــن از خــود گـذشـتـنــد(2)
چـشـم از هـمــه غـیــر از الله بـبـسـتند
رسـتـنـد و پـیـوسـتند راه تجاهل بستند
پـشـت هـوا بـشـکـستـند در سینه هستند
ما عـزاداران بـا چـشم گـریـان انـدرین ماتم(2)
شعر منتسب به: شادروان ناخدا عباس دریانورد
و
بازسازی توسط: محمدحسین گرگین
نوحه سقای حسین ابن علی
گردیده روان ای شیعیان
سقای حسین ابن علی گردیده روان، ای شیعیان
تا که رساند آبی به لب تشنهلبان، ای شیعیان
از تیغ بیداد و جفا، غرق به خون در کرببلا
دیدهی زینب از بهر برادر به در است، منتظر است
خیمه به خیمه مضطرب و آسیمه سر است، خون جگر است
از تیغ بیداد و جفا، غرق به خون در کرببلا
تا که فتادهست زین به زمین آن کوی وفا، اوج صفا
زین بار بلا گشته به پا اندوه و عزا، در دوسرا
از تیغ بیداد و جفا، غرق به خون در کرببلا
شعر از: استاد محمود موجی
آهنگ: هادی محمودی فرد
نوحه میرسد از علقمه
می رسد از علقمه در میان همهمه
غرق خون و بر لبانش ذکر ادرک فاطمه
از یسار و از یمین در حصار آن دل غمین
لیک دارد دشمن از آن پور حیدر واهمه
غرق خون و بر لبانش ذکر ادرک فاطمه
اشک ریزان چشم مشک، بارش باران اشک
بر سرش شمشیر و تیر و خنجر و طعن قمه
غرق خون و بر لبانش ذکر ادرک فاطمه
کودکان چشم انتظار تشنه با حال نزار
ساقی دشت بلا شرم دارد بی شمار
گویی دارد آرزو عمرش پذیرد خاتمه
"موجی" در بحر الم، در میان موج غم
اشکریزان بر زبانش نوحه دارد زمزمه
غرق خون و بر لبانش ذکر ادرک فاطمه
شعر از استاد محمود موجی
نوحه به دشت کربلا لیلای محزون
به دشت کربلا لیلای محزون بگفتا با صد افغان
علی اکبر جوان تاجدارم، دمی کن ترک میدان
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
گلی از گلشن وصلت نچیدم، جوان نا امیدم
به جای خلعت دامادی تو، کفن بهرت بریدم
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
گل نشکفته ام رو در خزانی، اسیر کوفیانی
روی ناکام علی زین دارفانی، نخواهم زندگانی
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
نظر بنما به حال زار زینب و این عترت طاها
ترحم کن دمی بر حال لیلا، مه یثرب و بطحا
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
نشین گویم سکینه تا بیارد، برایت مشک و عنبر
زند شانه به گیسوی تو زینب، گلاب از دیده ی تر
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
گمانم از دل لیلای محزون، خبر هرگز نداری
«شریفیان» چرا از بهر اکبر، ز دیده خون نباری
بیا ای ماه کنعان، مرو در چنگ گرگان، دل لیلا مسوزان
شعر از: مرحوم محمد شریفیان
متن نوحه ای شیعه مگر از نو
شب اربعین آمد
ای شیعه مگر از نو شب اربعین آمد
در کرببلا وارد زینب حزین آمد
ای شاه غضنفرفر در کرببلا بنگر
بین کشته جوانانت هم قاسم و هم اکبر
یکطرف علی اکبر یکطرف علی اصغر
آن یکی گلوپاره دیگری شده بی سر
لیلا با فغان گفتا بر قبر علی اکبر
آخر نچیدم حجله عیش تو ای سرور
شاها به حق اکبر یک لحظه بر ما بنگر
ما جمله عزاداریم از بهر تو ای سرور
امید شفاعت را دارند از تو ای سرور
شیعیان و یارانت جملکی همه یکسر
متن نوحه شیعیان اربعین است
گریان روحالامین است
شیعیان اربعین است گریان روح الامین است
زینب نالان با چشم گریان سر قبر شهیدان
زینب بود در افغان قبر شهیدان
زینب نالان با چشم گریان سر قبر شهیدان
لیلا شیون کنان است از بهر نوجوان است
زینب نالان با چشم گریان سر قبر شهیدان
متن نوحه به دشت کربلا لیلای محزون
از مرحوم محمد شریفیان با نوای بخشو
به دشت کربلا لیلای محزون بگفتا با صد افغان
علی اکبر جوان تاجدارم دمی کن ترک میدان
بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان
گلی از گلشن وصلت نچیدم جوان نا امیدم
به جای خلعت دامادی تو کفن بهرت بریدم
بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان
گل نشکفته ام رو در خزانی اسیر کوفیانی
روی ناکام علی زین دارفانی نخواهم زندگانی
بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان
نظر بنما به حال زار زینب و این عترت طاها
ترحم کن دمی بر حال لیلا مه یثرب و بطحا
بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان
نشین گویم سکینه تا بیارد برایت مشک و عنبر
زند شانه به گیسوی تو زینب گلاب از دیده ی تر
بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان
گمانم از دل لیلای محزون خبر هرگز نداری
«شریفیان» چرا از بهر اکبر ز دیده خون نباری
بیا ای ماه کنعان مرو در چنگ گرگان دل لیلا مسوزان
متن نوحه شد اربعین شه دین
از مرحوم بخشو
شد اربعین شه دین، زینب دلخون و حزین، با اهل بیت بی نوا، آمد به دشت کربلا
شیون به پا شد، افغان و آه شد، وقت عزا شد
**************
زینب به صد آه و فغان، بر قبر شاه انس و جان، گفتا خزان شد گلسِتان، بعد عزیزان جهان
شیون به پا شد، افغان و آه شد، وقت عزا شد
**************
لیلای زار خون جگر، بر قبر اکبر زد به سر، کامی ندیدی زین سفر، رفتی شدم من خون جگر
شیون به پا شد، افغان و آه شد، وقت عزا شد
متن نوحه شد اربعین شه دین
از مرحوم محمد شریفیان
شد اربعین شه دین برگشته از شام خراب
زینب با لیلای حزین با ام کلثوم و رباب
با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان
***********************
زینب سر قبر حسین گفتا تو آن عزیزی
کز دخترت سکینه شد خواهش کنیزی
با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان
***********************
سکینه گفتا به فغان بر قبر عباس جوان
کی سقای تشنه لبان شد پیکرت غرق به خون
با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان
***********************
شیعیان شد شوری عیان در حرم سلطان جهان
کز نالهی غمزدگان جن و ملک شد گریهکنان
با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان
***********************
"شریفی" کن شوری به پا با دل پر حسرت به نوا
قلبت بفرست کرببلا از دیده خون گریه نما
با دل پر حسرت و افغان بر سر قبر شه خوبان
متن نوحه واحد بر لب آبم
از حاج حسین فخری
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هردم از غصة جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد بمن درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
گاه سردار علمدارم و گاهی سقا
گه بپاس حرمت گشت زنان چو نشیرم
در نگاه غضب آلودة من دشمن دید
که چوشیری من از این جیفة نیاسیرم
بوتة عشق تو کرده است مرا چون زرناب
دیگر این آتش غمها ندهد تغیرم
گرمرا شورو جوانی و بهار عمر است
ازخران تود گرایگل زهرا پیرم
اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید
سینه ام تنگ شد از بسکه بود تأخیرم
غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز
لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهربیان شد ز لب شمشیرم
سایة پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبروان تصویرم
باید این دیده و ایندست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من آنگه میرم
زاینجهت دست بپای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا چشم براه تبرم
ای قد و قامت تو معنی قدقامت من
ایکه الهام عبادت زوجودت گیرم
وصل شد حال قیامم زعمودی بسجود
بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
جسدم را بسوی خیمة اصغر نبرید
که خجالت زده زآن تشنه لب بی شیرم
تا کند مدح ابوالفضل امام سجاد
نارساهست حسان شعر من و تقریرم
شاعر: حبیب الله چایچیان(حسان)
مراسم عزاداری
هیئت محبان ثامن الائمه
(خوزستانیهای مقیم بروجرد)
در طول دهه اول محرم
متن نوحه پیش واحد
ماه محرم آمده است
ماه محرم آمده است، ماتم اعظم آمده است
شیعه عزا کن، شور و نوا کن، واویلا واویلا
شیون و شین است در دوسرا، از غم عشاقان خدا
از این مصیبت، شد تا قیامت، واویلا واویلا
در دشت بلا آمدهای، با حسن و حسین ابن علی
آماده به جانبازی شدهاند، ایجاد سرافرازی شدهاند
آن شیر مردان، حافظ قرآن، رفتند به میدان، در جنگ عدوان
واویلا واویلا
متن پیش واحد شام عزا شد از حاج مصطفی گراشی
» نوحه : هجر مولا
» مداح : حاج مصطفی گراشی
» آهنگ : مصطفی اکابریان
» شاعر : محمود موجی
» تاریخ : 3/5/1391
شام عزا شد از هجر مولا (2)
شور و نوا شد از هجر مولا
تارک مولای جهان از کینه جدا شد
* * * * * *
عرش الهی امشب حزین است (2)
زینب محزون دلخون غمین است
کشته ز کین سرور دین چون شیر خدا شد
* * * * * *
زینب و کلثوم سر در گریبان (2)
هم حسنینند با دیدۀ گریان
عرش برین زار و حزین از جور و جفا شد
* * * * * *
از جور سقیفه از کینۀ خندق (2)
روح علی شد با فاطمه ملحق
حزن و عزا شور و نوا در هر دوسرا شد
* * * * * *
جملۀ یاران با آه و زاری (2)
با جمله ملائک در غمگساری
"موجی" غمین زار و حزین در نای و نوا شد
متن نوحه پیش واحد ز جوانان یادی کن
از ایمان میرشکاری
شعر و آهنگ: استاد محمد فتوت
ز جوانان یادی کن، ز شهیدان یادی کن
و ز خوبان یادی کن، یادی کن
یاد کن از خدمتکاران، یاد کن از رزم یاران
یاد کن از سنگردداران، یاد کن
یاد کن از مردان مرد، رهروان و رهنورد
یاد کن از میدان نبرد، یاد کن
دل زین دنیا بریدند، حماسه آفریدند
در خاک و خون آرمیدند، یادی کن
(فتوت) همچو باران، ببار تو اشک هجران
سخت است فراق یاران، یادی کن
متن نوحه غمدیدگان از ایمان میرشکاری
غمدیدگان
نوحهخوان: ایمان میرشکاری
شاعر: محمود موجی
آهنگساز: هادی محمودیفرد
غمدیدگان هنگامه اندوه جانفرسا شده
کون و مکان یکسر عزا از هجرت زهرا شده
دیگر نیاید نالهی زهرا ز بهر مصطفی
چون شام وصل فاطمه با حضرت طه شده
فریاد و افغان از دل مولا علی زین ماجرا
فارغ قرار مرتضی از محنت دنیا شده
شیون کنان بر سر زنان زینب زبهر مام خود
افتاده در گرداب غم زین ماتم عظمی شده
گریان حسین است و حسن ذرات هستی در محن
حول قیامت گوئیا زین واقعه معنا شده
بشکست حریم حرمت اهل نبی بعد از نبی
بنگر که بعد از مصطفی امت چه بی پروا شده
زد دست فتنه شعله بر کاشانهی وحی خدا
بین در و دیوار و نار آن لاله حمرا شده
دیوار تکیه گاه او در روزهای واپسین
گو در جوانی پیر آن دردانهی طه شده
یارب چه صبر و طاقتی دادی به آن خیبر گشا
چون نیلی از سیلی رخ مظلومهی مولا شده
جان زمین و آسمان شد شعله ور زین سوز غم
چون بر مزار مخفی اش لب های مولا وا شده
زهرای من بار دگر با من سخن آغاز کن
زینب تو را خواهد زمن چشمش زخون دریا شده
بر سر زنید ای شیعیان چون شد عزای فاطمه
موجی نواخوان از الم در ماتم زهرا شده
پیام تسلیت به آقای رضا حسنزاده
به خاطر درگذشت همسر گرامشان
پوریا مهدوی مقدم - بروجرد:
روز گذشته با خبر شدیم همسر آقای رضا حسزاده، نوحهخوان هیئت خوزستانیهای مقیم بروجرد، دار فانی را وداع گفته است.
بر آن شدیم که از صمیم قلب پیام تسلیت خود را به ایشان ابلاغ کنیم.
آقای حسنزاده، خبر درگذشت همسرتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور مینشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چارهای جز تسلیم و رضا نیست. خداوند قرین رحمتش فرماید.
ما را در غم خود شریک بدانید.
ما برای شما و خانواده بزرگوارتان صبر جمیل را از درگاه حق تعالی خواستاریم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
متن نوحه پیش واحد قلب بقیع
از ایمان میرشکاری
قلب بقیع
نوحهخوان: ایمان میرشکاری
شاعر: محمود موجی
آهنگساز: مصطفی اکابریان
شیعه ز نو شد وقت عزا
شیون و ماتم در دو سرا
چون ز فراق دخت نبی، گشته مدینه کرببلا
حضرت حیدر، فاتح خیبر، ساقی کوثر، دیده به در
در دو جهان زین ماتم هجران گشته عزا
بیت الحزن آمد ز غم زهرا به نوا
نیمه شب و تنهایی و حزن و نعش غریب یاس کبود
قلب بقیع و هستی مولا، شمس و قمر
زین غم جانکاه گشته ز ماتم زیر و زبر
بوذر و سلمان، زینب گریان، سینه پریشان، بهر بتول
هم حسنین از ماتم هجران دیده ترند
با غم و زاری دیده ی پرحسرت به درند